به گزارش خبرنگار ایمنا، در چندسال اخیر شاهد ناآرامیهای قابل توجه در سطح کشور بودهایم، اول آشوبهای بعد از افزایش نرخ بنزین در سال ۹۸ و دوم اغتشاشاتی که از شهریور ۱۴۰۱ در پی فوت مهسا امینی آغاز شد که هردو فارغ از علل آغاز و سرانجام آنها یک فاکتور درخور توجه داشتهاند: حضور پررنگ نوجوانان و گروه سنی زیر ۲۰ سال در مقایسه با وقایع مشابه در سالهای گذشته.
اگرچه در این زمینه آمارهای دقیقی در دسترس نیست اما اظهارات برخی از مقامات و مشاهدات میدانی از این دو جریان، بیانگر حضور نسل نوجوان و دانش آموزان درناآرامیها است که نگرانیهایی را در این زمینه برانگیخته و سبب شده تا جامعه شناسان، کارشناسان رسانه و صاحب نظران درباره علل آن تحلیلهای مختلفی ارائه کنند.
در همین راستا، به نقل از سپاه نیوز سردار فدوی جانشین فرمانده کل سپاه، مهرماه سال گذشته در یک سخنرانی عمومی اعلام کرد مطابق مستندات به دست آمده از اغتشاشات، میانگین سنی افراد شرکت کننده در اتفاقات و ناآرامیهای اخیر (پس از فوت مهسا امینی) جوان بوده است که در میان آنها افراد ۱۵ ساله نیز دیده شده است.
وی در ادامه نیز گفت: برخی از این نوجوانها و جوانهای دستگیر شده در اعترافات خود از کلید واژههای مشترکی چون شبیه سازی اغتشاشات خیابانی به بازیهای رایانهای و همچنین اعتیاد و وابستگی شدید به فضای مجازی سخن میگویند؛ زمینه و بستری که شبکهها و رسانههای مجازی و ماهوارهای دشمن به خوبی از آن برای اغفال و گمراه سازی، بهره گرفتند.
سوالی که ممکن است با توجه به این موضوع در ذهن مخاطب ایجاد شود این است که آیا چنین اتفاقی مختص به ایران است و آیا این تنها نوجوانان و جوانان ایرانی هستند که پایشان به دلایل مختلف، به میدان آشوب باز شده است؟ در همین رابطه، اعتراضات اخیر (تیرماه ۱۴۰۲) در کشور فرانسه که در پی قتل یک نوجوان ۱۷ ساله توسط پلیس این کشور به راه افتاد، و همچنین اظهارات مسئولین این کشور درباره معترضان جالب توجه است. نکته مهم در این باره نیز حضور پررنگ نوجوانها در اعتراضات خیابانی بود که سبب شد مکرون، رئیس جمهور فرانسه در این رابطه بگوید «بسیاری از بازداشت شدهها نوجوان هستند و این مسئولیت برعهده والدین است و آنها باید از مشارکت فرزندانشان در اعتراضات جلوگیری کنند.»
مکرون همچنین با بیان اینکه شبکههای اجتماعی در حوادث اخیر در این کشور نقش داشتند، تاکید کرد که برای حذف محتوای تحریکآمیز در شبکههای اجتماعی اقدامات محدود کننده را اجرا خواهیم کرد و این شبکهها باید محتوای حساس را حذف کنند و مسئولیت خود را انجام دهند.
بنابراین به نظر میرسد حضور پررنگ دانش آموزان و نوجوانان در ناآرامیهای سالهای اخیر، محدود به مرزهای جغرافیایی یک کشور نیست. البته بروز رفتارهای پرخطر و بعضاً مجرمانه توسط این قشر در کف خیابان نیز باعث شده تا دولتها به فکر چاره اندیشی برای کنترل و شیوه برخورد با آنها بیفتند. مسئله میزان بروز رفتارهای مجرمانه توسط نوجوانان (بازه سنی ۱۲ تا ۱۸ سال) از دیرباز مورد توجه پژوهشگران حیطه روانشناسی و جرم شناسی بوده است و در همین رابطه، منحنی مشهور جرم-سن توسط «جی استنلی هال» (روانشناس آمریکایی و مبدع دوره نوجوانی) در سال ۱۹۰۴ مطرح شد. مطابق این منحنی، نرخ جرایم در حدود سیزدهسالگی شیب تندی میگیرد، در هجدهسالگی به اوج خود میرسد بعد دوباره کم میشود. بیش از یک قرن است که به این الگو اشاره میشود و نهتنها در آمریکا، بلکه در هرجایی که آمار جرم و جنایت ضبط میشود صادق است و مطابق پژوهشهای جرم شناسی، ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
وجود این قاعده نسبتاً یکسان و حضور فعال این رده سنی درآشوبهای خیابانی در کشورهای مختلف، سبب شده تا مطالعات گستردهای در زمینه علل این رفتارها صورت بگیرد. یکی از حیطههایی که میتواند در بررسی این پدیده راهگشا باشد، مطالعات عصب شناختی انجام گرفته در این مورد است. در رویکرد عصب شناختی، رابطه رفتارهای بیرونی با عملکرد و ساختار مغز مطالعه میشود. بررسی پژوهشهای متعدد بر مغز نوجوانان، نشان میدهد که ساختار و عملکرد مغز این گروه سنی با بزرگسالان تفاوت دارد و همین تفاوتها باعث میشود تا نوجوانان بیش از دیگر گروههای سنی مستعد انجام رفتارهای خطرناک و نامتعارف شوند.
«فرانسیس جنسن»، نویسنده و عصبشناس در کتاب «مغز نوجوان: راهنمای نجاتبخش یک عصبشناس برای تربیت نوجوانان و جوانان» در این رابطه به این یافته مهم اشاره میکند که ساختار لوب پیش پیشانی در نوجوانان، که مسئول کنترل رفتار و بازدارنده رفتارهای پرخطر در انسان است، کمتر از بزرگسالان رشد یافته است و همین رشد نایافتگی، این گروه را مستعد انجام رفتارهای عجیب و خطرناک میکند. لوبهای پیشانی محل چیزهایی هستند که گاه کارکرد اجرایی مغز نامیده میشوند و مسئول برنامهریزی، خودآگاهی و قضاوت هستند. در حالت مطلوب، وظیفه آنها کنترل تکانههایی است که ریشه در بخشهای دیگر مغز دارد. جنسن اشاره میکند که در ایام نوجوانی مغز هنوز مشغول ایجاد پیوندهایی میان بخشهای مختلف خود است و لوبهای پیشانی تا زمانی که افراد به دههی سوم یا حتی چهارم زندگیشان نرسند کامل نمیشوند. اینجاست که نیاز است والدین وارد عمل شوند. جنسن مینویسد «شما باید لوبهای پیشانی نوجوانتان باشید، تا زمانی که مغزهایشان کاملاً سیمکشی شود»
«اریک دوپوند مورتی» وزیر دادگستری فرانسه نیز بعد از اعتراضات خیابانی اخیر این کشور در یک مصاحبه تلویزیونی که بازتاب گستردهای داشت گفت: «والدینی که از فرزندان خود (زیر ۱۷ سال) مراقبت نکنند و شبانه با علم به اینکه فرزندانشان برای آشوب به خیابان میروند اجازه دهند آنها به خیابان بروند، با ۲ سال زندان و ۳۰ هزار یورو جریمه روبرو خواهند شد.» وزیر دادگستری فرانسه تاکید کرد که والدین در برابر فرزندان نوجوانشان مسئولیت دارند و باید به مسئولیت خود عمل کنند.
به نظر میرسد رویکرد مسئولین فرانسوی برای کنترل این قشر، مطابق یافتههای علمی فوق مبتنی بر چند راهکار بوده است: اول جریمه والدین این افراد و تلاش برای انتقال مسئولیت کنترل اجتماعی از حکومت به خانواده و دوم محدود کردن و حذف محرکهای بیرونی مانند محتواهای خشن پیام رسان ها و جلوگیری از نشر شایعه و دروغ در فضای ملتهب جامعه (مانند اسنپ چت و تیک تاک)
اگرچه این تمام ماجرای فرانسه نیست و به نقل از خبرگزاری تاس، «جرالد دارمنن» وزیر کشور فرانسه در میانه آشوبهای این کشور در اظهاراتی گفت: «در جریان ناآرامیها ۴۰۰۰ تن بازداشت شدند که سن شأن به طور میانگین ۱۷ سال است.» بازداشتیهایی که پس از گذشت چند ماه از پایان اعتراضات فرانسه، اطلاعی از سرنوشت آنها در دست نیست و به نظر میرسد نظمی که مکرون بر آن در سخنرانیهای خود تاکید فراوان داشت به واسطه همین بازداشتهای گسترده بر فضای این کشور حاکم شده است.
نباید فراموش کرد که در جریان اعتراضات خیابانی فرانسه تنها محرکهای موجود برای بالفعل شدن خشم بالقوه مردم و به ویژه نوجوانان، محتواهای منتشر شده در فضای مجازی بود که طبق درخواست مکرون و با همکاری این پلتفرمها، محدود شد و حتی خانواده نوجوان مقتول معترضان را دعوت به آرامش و حفظ قانون کردند و چهرههای معروف این کشور مانند کیلیان امباپه، قانونشکنی را محکوم کردند؛ درحالی که در جریانات مشابهی که در ایران اتفاق افتاد، پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و توئیتر که نقش پررنگی در نشر اخبار کذب و تحریک مردم ایران داشتند، علیرغم درخواست مسئولین ایران حاضر به هیچگونه همراهی برای محدود کردن نمایش این محتواها نشدند و شاید همین عدم همکاری، راهبرد فیلترینگ را مجدداً در دستورکار مسئولین قرار داد. همچنین اظهارات خانواده قربانیان و برخی از چهرههای مشهور، آتش بیار معرکه شد و به نشر بیشتر دروغ و شایعه در فضای ملتهب جامعه منجر شد.
در همین رابطه بازخوانی رویکرد رسانههایی مانند بی بی سی فارسی و ایران اینترنشنال در جریان ناآرامیهای سال گذشته، نشان میدهد که هدف عمده این رسانهها از برجسته کردن سوژههای نوجوانی مانند «نیکا شاکرمی» و «سارینا اسماعیل زاده» در کشتهسازیها، سوءاستفاده از تحریکپذیری بیشتر نوجوانان، برای هدایت آنها به سمت بروز رفتارهای رادیکال بوده است.
سوژههایی که مطابق اسناد و مدارک موجود و اظهارات والدین آنها ارتباطی به اغتشاشات نداشتند، اما به عنوان کشته اعتراضات توسط مأمورین امنیتی معرفی شدند تا به این وسیله، از خشم هم سن و سالان این اشخاص به نفع جریان برانداز، بیشترین بهره برداری صورت بگیرد. همین امر باعث شد تا سال گذشته با رواج این اخبار کذب، موج ناآرامیها به مدارس نیز برسد و با تشویق و تقویت رسانههای خارجی، رفتارهای رادیکال و نامتعارف نوجوانان تشدید شود.
با توجه به آنچه گفته شد، نباید فراموش کرد که قشر نوجوان در هر حال به دلایل مختلف روانشناختی و عصب شناختی مستعد بروز رفتارهای پرخطر هستند و وجود محرکهای بیرونی (مانند محتواهای رسانهای) و عدم نظارت والدین در بستر خانواده میتواند سبب تحریک بیشتر احساسات و جهت دهی این هیجانات به سمت رفتارهای مجرمانه شود. پدیدهای که در اعتراضات سال ۱۴۰۱ به خوبی توسط دشمنان مورد سوءاستفاده قرار گرفت و قشر نوجوان و جوان به طور ویژه در جنگ روانی و شناختی مورد هدف قرار گرفتند. به نظر میرسد این گروه سنی به دلیل ویژگیهای خاص گفته شده و همچنین به دلیل استفاده بیشتر از فضای مجازی، همواره به عنوان گروه هدف دشمنان مورد توجه قرار میگیرند، بنابراین بیش از هر چیز، افزایش مطالعات علمی برای شناخت بهتر ویژگیها و نیازهای این گروه سنی و همچنین اتخاذ راهبردهای مواجههای متناسب و فکر شده برای جلوگیری از وقوع جریانات مشابه سال گذشته ضروری به نظر میرسد.
نظر شما