به گزارش ایمنا و به نقل از روابط عمومی نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ سوم کتاب «هرمنوتیک و نواندیشی دینی» اثر جهانگیر مسعودی است که در پژوهشکده اسلام تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تهیه و به همت نشر این پژوهشگاه در ۴۰۷ صفحه به چاپ رسید.
اثر حاضر، تألیفی متعلق به حوزه «جریان شناسی اندیشهها» از منظری فلسفی است.
در این اثر ورود ایدههای هرمنوتیکی، بهویژه هرمنوتیک فلسفی گادامر و تأثیر آنها بر پروژه نواندیشی دینی در ایران معاصر موردبررسی و کاوش قرارگرفته است.
تألیف یادشده درصدد است به کمک مدلهای تحلیلی مناسب نشان دهد که گفتمان غالب در میان نواندیشان مسلمان دهه ۷۰ در ایران اسلامی یک گفتمان هرمنوتیکی یوده است و هرمنوتیک فلسفی بهترین امکانات ممکن را برای بسط پروژه نواندیشان یادشده فراهم ساخته است.
در این نوشتار اصلیترین مسئله روشنفکران و نواندیشان مسلمان مسئله «سنت و تجدد» معرفی گردیده و نوع نگاه و رویکرد آنها در پاسخگویی به این مسئله تعیینکننده دستگاه نواندیشی آنان شمردهشده است.
این نوشتار درصدد است بر اساس مدلهای تحلیلی انتخابی به بررسی چرایی و چگونگی رسوخ ایدههای هرمنوتیک فلسفی (گادامری) در دستگاه فکری و معرفتی نواندیشان یادشده بپردازد.
ساختار اثر
این کتاب در شش فصل تألیف شده است؛ در فصل اول این اثر، ضمن اهمیت جریان نواندیشی دینی، رویکرد نواندیشان متقدم و متأخر تشریح شده و سپس علت غلبه گفتمانی هرمنوتیکی مطرحشده است.
نویسنده در فصل دوم که با عنوان «مختصات هرمنوتیک فلسفی گادامر» نگارش یافته، به بیان ویژگیهای هرمنوتیک فلسفی او پرداخته و در ادامه اصول و قواعد هرمنوتیک گادامر را موردبحث و بررسی قرار داده است.
سومین فصل از کتاب حاضر با عنوان «هرمنوتیک فلسفی گادامر در بوته نقد» تألیف شده و نسبت هرمنوتیک گادامر و مکتب عینیگرایی و مکتب انتقادی بیانشده است.
«نواندیشی دینی معاصر» عنوان فصل بعدی است که در این فصل، تمدن اسلامی و غرب، و تمدن جدید غرب و نخبگان جامعه اسلامی تبیین شده است.
در فصل پنجم، «دستاوردها و وجوه تشابه گادامر و نواندیشان مسلمان» تشریح شده و در ششمین و آخرین فصل از کتاب حاضر، «تحلیلی بر نقش هرمنوتیک فلسفی» صورت گرفته و در این راستا، نگاهی اجمالی به برنامههای پژوهشی لاکاتوش انجامشده و برنامه پژوهشی نواندیشان مسلمان تبیین شده و در ادامه نیز جایگاه مباحث هرمنوتیک در برنامه پژوهشی نواندیشان مسلمان تشریح و در پایان مدل تحلیلی نیچه - فوکو (در بیان رابطه قدرت و دانش) آمده است.
نظر شما