به گزارش ایمنا، آمارهایی که پیش از این پلیس از وضعیت جرایم جنایی و قتل در کشور اعلام کرده بود، نشان میدهد که درصد قابل توجهی از قتلها در محیط خانواده رخ میدهد. آماری که البته افزایش یا کاهش چندانی درسالهای اخیر نداشته و همواره از روند نسبتاً ثابت پیروی کرده است. در این میان قتل بابک خرمدین از سوی والدینش که منجر به کشف دو جنایت دیگر از سوی پدر و مادر همین خانواده در قبال داماد و دخترشان رخ داده بود، این نگرانی را ایجاد کرد که چرا کسی از این دو قتل با خبر نشده بود و آیا ممکن است قتلهای خانوادگی دیگری هم سر به مهر باقی مانده باشد؟
امیرمحمود حریرچی جامعه شناس درباره قتلهای خانوادگی میگوید: در جامعه ما، خانواده هر روز بیش از پیش در حال گسیختگی بیشتر میشود. یک زمانی آنطور بود که کانون خانواده در جامعه ایران مستحکم بود؛ اما قوانین به شکلی پیش آمده که دیگر انتخابها درست نیست و همچنین فاصله بین نسلی بسیار شدید شده است. این یعنی آگاهی و اطلاعات والدین نسبت به نیازهای فرزندان، به ویژه استقلال فرزندانشان کم است. والدین کمترین آگاهی نسبت به نیاز فرزندانشان به استقلال ندارند. از سوی دیگر در بسیاری از موارد پدر قصد دارد در خانواده حاکمیت خود را دارا باشد و حاضر به گفتوگو نیست.
این جامعه شناس با اشاره به قتل بابک خرمدین به دست پدر و مادرش اظهار میکند: در وهله اول که این پدر نظامی بوده و شرایط خاص خودش را داشته است. این فرد در گفتههای خود اظهار میکند که ۳۰ سال خدمت کرده و چندین سال از خانواده خود دور بوده و فرزندان نزد مادرشان بودهاند.
حریرچی در خصوص برخورد جامعه با این حادثه میگوید: متأسفانه در سطح جامعه برخوردی هیجانی با این حادثه انجام شد. همانطور که با قتل رومینا و مواردی از این دست هم همین گونه رفتار شد. مردم پس از آن هیجان زده شدند، نوشتند و حالا میبینیم که حتی مردم این حادثه را به تمسخر گرفتند. این نشان میدهد که اولاً سواد رسانهای، عاطفی و ارتباطی نداریم. همچنین نشان میدهد که فاصله والدین با فرزندان بسیار زیاد است و نیازها و توقعات نوجوانان در خصوص استقلال برطرف نمیشود. در این اوضاع امکان مستقل شدن برای نوجوانان وجود ندارد. این اوج مشکلات است که به این شکل رسانهای شده است.
چرا هیچ کس مرگ دو نفر را نفهمید؟
حریرچی میافزاید: از سوی دیگر موردی که ذهن مردم را درگیر کرده این است که چرا دو قتل طی ۱۰ سال گذشته اتفاق افتاده اما هیچ کجا درز نکرده است. چطور کسی پیگیری نکرده است، در این خصوص نیروی انتظامی و قوه قضائیه ما چه کاره بوده است؟ یعنی به همین راحتی است که افرادی کسی را تکه تکه کنند، در ساک بگذارند، دور بیندازند و کسی هم متوجه این نشود؟
وی ادامه میدهد: حتی در خصوص قتل داماد خانواده نیز سوالاتی مطرح است. مگر این داماد خانواده نداشته است که هیچ کس حتی متوجه قتل او نشده بوده؟ نگفتند فرزند ما چه شد؟ این موارد نگرانی ایجاد میکند که در بازه زمانی چند ساله دو قتل اتفاق افتاده اما هیچ مرجعی نبوده که این موارد را پیگیری کند.
لزوم افزایش آگاهی در فضای مجازی
این جامعه شناس اظهار میکند: باید به خانوادهها آگاهی داد. جوان نمیتواند مستقل باشد، خانواده زیر بار فشارهای اقتصادی آزار می بیند. فرزندان از سن ۱۵ سال نیاز به سن استقلال دارند، مقابل آن پدر و مادر باید این آگاهی را داشته باشند که فرزند از این سن احساس نیاز به استقلال میکند. باید از تهدید ایجاد شده به عنوان یک فرصت استفاده کرد در جهت اینکه بدانیم اشکالات رابطههای ما با فرزندان و پدر و مادر کجاست؟ این اطلاعات را رسانهها باید بدهند. چرا درکی نسبت به استقلال جوانان نداریم؟ چرا درکی نسبت به مشکلات والدین نداریم؟ سواد ارتباطی و عاطفی باید افزایش پیدا کند.
وزنه سبک قوانین در مقابل خشونتهای خانگی
وی همچنین میگوید: از سوی دیگر قوانین کشور ما در خصوص مقابله با خشونت تا کنون چقدر کارساز بوده است؟ زمانی که میبینیم قوانین در خصوص امثال بابک خرمدین و رومینا که او نیز به دست پدرش با داس کشته شد چطور بوده است چطور توقع داریم قوانین در این خصوص بازدارنده باشند؟ از همین حالا میبینیم که مجازات این قاتلان را اینطور اعلام میکنند.
حریرچی ادامه میدهد: یکسری قوانین عجیب حاکم است. دوره جامعه سنتی دیگر تمام شده است، حتی در روستاها نیز دیگر افراد تحصیل کردند و حق خود را میشناسند. پدر باید به جای حکمرانی نقش خود را ایفا کند و به عنوان یک تکیه گاه باشد. در قتل رومینا دیدیم زمانی که پدر خانواده متوجه ارتباط دخترش با مردی ۲۷ ساله شده بود به جای پیگیری حقوقی و برخورد با آن مرد، به سراغ فرزند خود رفته بود و او را به قتل رسانده بود.
این جامعه شناس با بیان اینکه پدر باید تکیه گاه باشد میگوید: متأسفانه بسیاری از پدران نقش خود را ایفا نمیکنند و میخواهند حکومت کنند. یک بخش از خشونتها کلامی، عاطفی، اقتصادی و فیزیکی است. بر اساس وضع موجود قوانین ما باید بازنگری شود.
بستر رشد پدر و مادر خرمدین بررسی شود
علی نجفی توانا جرم شناس نیز عقیده دارد که باید بستر رشد این مادر و پدر که فرزندان و داماد خود را به قتل رساندند بررسی شود. او در گفت و گو با ایسنا خصوص درستی تشدید مجازات جرایم قتلهای خانوادگی اظهار میکند: جرایم خشن، مانند قتل، ضرب و جرح، از جمله رفتارهای آموختنی است. به عبارت روشنتر افرادی که دست به خشونت میزنند آن را از اطرافیان آموختند و مانند هر رفتار دیگری به محض وجود شرایط از شخص مورد نظر این واکنشها نشان داده میشود.
وی ادامه میدهد: از سوی دیگر باید توجه داشت که هر یک از انسانها به دلیل اختلاف محیط زندگی دارای رفتارهای متفاوتی هستند به همین جهت انسان ثمره محیطی است که در آن متولد میشود و رشد میکند. اینگونه نیست که ما معتقد باشیم رفتارهای انسان کاملاً اختیاری است. اختیار انسان نیز تابع مقدورات و امکانات است. به همین جهت رفتاری از شما سر میزند که امکاناتش پیش از آن فراهم شده باشد.
این جرم شناس میگوید: باید محیط سابق زندگی این والدین کاملاً شناسایی شود. اعتقادات، باورها، روشها و… والدین این افراد که دست به قتل فرزند خود زدند مشاهده شود. بدون آسیب شناسی نمیتوان قضاوت کرد. با توجه به اینکه درگیریهای منجر به قتل رفتاری متعارف نیست. پس حتماً باید انسان انگیزه، باور یا اعتقادی داشته باشد که برای حل مشکلات خود به جای گفتمان از خشونت بهره ببرد. زمانی که فردی روشی را انتخاب میکند قطعاً حول محور آن مطالعه میکند.
وی ادامه داد: انتخاب یک هدف یا ضرورت یک اقدام بر نفس آدم نهادینه شده یا پرورش یافته است. تصور کنید شخصی نیاز مالی دارد، هدف آن این است که اموال مورد نظر خود، وسیله معاشش را از طریق رفتار مجرمانه به دست آورد چرا که جامعه امکانات لازم را در دسترس او قرار نداده است. از آن لحظه به بعد فرد دست به مطالعه در خصوص روشهای به دست آوردن نیازش میزند. یکی از موارد مطالعه، واکنش اجتماعی نسبت به اقدام است.
اگر پدر بابک میدانست که با قتل فرزندش اعدام میشود، بازهم دست به قتل میزد؟
نجفی توانا میگوید: در خصوص پدر بابک خرمدین که دو فرزند و داماد خود را به قتل رسانده است، از چند طریق اطلاعات لازم را به دست آوردند. یکی قتل رومینا یا سایر اشخاص، یکی دیگر سایر مسائل رسانهها و جست و جو در اینترنت است. اگر هم این فرد میدانست که کشتن فرزندش اعدام هم دارد باز هم در این حالت روحی و روانی تشدید مجازات تفاوتی در انجام آن نداشت و به هر حال آن را انجام میداد. افرادی که دست به قتل میزنند قطعاً از مجازات آن آگاه هستند، این در حالی است که در بسیاری از کشورها که قصاص وجود ندارد میزان قتل به این اندازه بالا نیست.
این جرم شناس با اشاره به کشتن اقلیتهای دینی در کشور ما میافزاید: کشتن اقلیتهای دینی در کشور ما به دلایل مختلفی قصاص ندارد اما کمتر دیده میشود که این افراد قربانی این نوع جنایات شوند. چرا که عوامل جنایت، تأثیر رفتار انسانها با یکدیگر است.
وی تاکید میکند: اگر مجازات قتل فرزند کشی را اعدام هم بدانیم قطعاً پاسخ این است که تأثیر چندانی در کاهش آمار ندارد. کسی که فرزند خود را اینگونه میکشد نشان میدهد که به نوعی دچار اختلالات روحی و روانی است. البته اصلاً قصد طرفداری از والدین این فرد را ندارم و جنایت همواره محکوم است اما نباید از خود بپرسیم که چرا فردی به این اندازه به لحاظ عاطفی تنزل پیدا میکند که فرزند خود را اینگونه به قتل میرساند؟
وی با طرح این پرسش که چرا نباید پرسیده شود که علل و عوامل وقوع این حادثه چیست؟ میگوید: عقیده دارم که اولاً سیستم قضائی در اینگونه موارد اطلاع رسانی در خصوص جزئیات را انجام ندهد چرا که این خود باعث تشدید خشونت خواهد شد و آن افرادی که در چنین شرایطی قرار دارند ممکن است از اینگونه اقدامات الگو برداری کنند. ثانیاً بدون اظهار نظر کارشناسی و مطالعه سوابق امر دست به قضاوتی نزنیم. بارها مشاهده شد که کارشناسان عزیز به راحتی اظهار نظر میکنند، این در حالی است که مسائل رخ داده روشن نیست و پیشینه این افراد مشخص نیست. شاید به این اندازه که فرزندان این افراد قربانی هستند این افراد نیز قربانی مسائل اجتماعی و فرهنگی بوده باشند.
نجفی توانا در خاتمه تاکید میکند: بنده مجازات را عامل قوی برای جلوگیری از وقوع این دسته از حوادث نمیدانم.
بیشتر بخوانید:
۱۵ نکته کلیدی در پرونده قتل بابک خرمدین + آخرین خبر از پرونده
آخرین گفتگو با پدر بابک خرمدین
جزئیات تجاوز پدر بابک خرمدین به دخترش آرزو در ۸ سالگی
آزار دانشجوی دختر بابک خرمدین توسط پدر! / قتل بابک بخاطر اعتراضش
مرگ پدر بابک خرمدین قبل از قصاص / خواهر فرامرز از سرطان پیشرفته اکبر خرمدین گفت
منبع: ایسنا
نظر شما