به گزارش ایمنا ، این شاعر و عارف دلسوخته در طول هشت دهه از عمر با برکتش توانست تاثیر بسیاری بر شعر و ادب فارسی بر جای بگذارد و شاعران دیگر از جمله مولانا از او به عنوان یک شاعر صاحب فکر و عارفی بزرگ یاد کرده و شعرهایی را در وصف بزرگی مقام او سرودهاند.
روز ملی عطار
روز ۲۵ فروردین در تقویم ایران روز ملی عطار است که هرساله در نیشابور، آرامگاه وی همراه برنامههای عطارشناسی برگزار میشود؛ گلباران آرامگاه عطار، ارائه پژوهشهایی در مورد این شاعر، نمایشگاه کتاب و خوشنویسی و شب شعر از جمله برنامههایی است که در این روز برگزار میشود.
روز عطار سال ۱۳۹۹ به دلیل طرح فاصله گذاری اجتماعی و پرهیز از تجمعات به صورت مجازی برگزار میشود.
زندگینامه عطار
شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری در سال ۵۴۰ هجری قمری (۱۱۴۶ میلادی) در قریه کدکن یا شادیاخ (یکی از بخشهای تربت حیدریه امروزی) که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بود به دنیا آمد.
کودکی عطار با طغیان غزها همراه شد؛ زمان فاجعه غز، عطار ۶ یا ۷ سال بیشتر نداشت. این فاجعه چنان عظیم و موحش بود که نمیتوانست در ذهن کودک خردسال تأثیر دردانگیز خود را نگذارد. سلطان به دست غزها اسیر شده بود و شهر در معرض خرابی و ویرانی قرار گرفته بود. عطارِ خردسال شکنجهها، تجاوزها، خرابیها، مرگ و درد و وحشت را اطراف خود میدید؛ و همین عامل بعدها موجب مرگاندیشی و درداندیشی بسیار در عطار شد.
وی چند سال بعد، پس از فروکش فتنه غز، عطار در مکتب مشغول آموختن شد. در ایام مکتب، حکایاتی از زندگی بزرگانی چون عباس طوسی، مظفر عبادی، رکنالدین اکاف و محمد بن یحیی، او را به خود جذب میکرد. این حکایات علاوه بر اینکه مشوق عطار در طریقت بودند بعدها در تذکرةالاولیا گرد آمدند.
پدر عطار در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بود و بسیار هم در این کار ماهر بود؛ عطار نیشابوری داروشناسی و داروسازی را از پدرش فرا گرفت و به کار عطاری و درمان بیماران مشغول شد.
دربارهٔ پشت پا زدن عطّار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشهگیری و تقوا را پیش گرفتن وی داستانهای زیادی گفته شدهاست. مشهورترین این داستانها، داستانی است که جامی نقل میکند:
عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود میپرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابستهای، چگونه میخواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جانآفرین تسلیم کرد. این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت.
این روایت پذیرفتنی نیست زیرا که زهد عطار از همان ابتدای کودکی نمایان بودهاست.
آثار عطار نیشابوری
آثار محمد عطار به دو دسته منظوم و منثور تقسیم میشود. آثار منظوم او عبارت است از:
۱- دیوان اشعار که شامل غزلیات و قصاید و رباعیات است.
۲- مثنویات او عبارت است از: الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بی سر نامه، منطق الطیر، جواهر الذات، حیدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر نامه و مظهر العجایب.
از میان این مثنویهای عرفانی بهترین و شیواترین آنها که به نام تاج مثنویهای او به شمار می آید منطق الطیر است که موضوع آن بحث پرندگان از یک پرنده داستانی به نام سیمرغ است که منظور از پرندگان سالکان راه حق و مراد از سیمرغ وجود حق است که عطار در این منظومه با نیروی تخیل خود و به کار بردن رمزهای عرفانی به زیباترین وجه سخن می گوید که این منظومه یکی از شاهکارهای زبان فارسی است.
از دیگر آثار وی منظومه مظهر العجایب و لسان الغیب است که بعضی آنها را به عطار نسبت دادهاند و عدهای دیگر معتقدند که این دو کتاب منسوب به عطار نیست.
ویژگی آثار عطار
عطار، یکی از شاعران بزرگ و نام آور تاریخ ادبیات ایران است. سخن او ساده و گیراست. او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است انتخاب کرده است. او اگر چه در ظاهر کلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحکام سخن استادانی همچون سنایی را ندارد ولی آن گفتار ساده باعث شده که خواننده را مجذوب کند، همچنین کمک گرفتن او از تمثیلات و بیان داستانها و حکایات مختلف یکی دیگر از جاذبه های آثار او است و وی سرمشق عرفای نامی بعد از خود همچون مولوی و جامی قرار گرفته است.
درگذشت عطار
عطار در سال ۶۱۸ هجری قمری به هنگام حملهٔ مغول؛ در نزدیکی دروازه شهر به دست سربازان مغول کشته شد.
علاوه بر این تمام آثار وی سوزانده شد و آثاری که از وی در دست است تنها آثاری است که قبل از حملهٔ مغول، به سایر شهرها برده شده بودند.
مقبره عطار نیشابوری
مقبره و باغ عطار نیشابوری در فاصله دو کیلومتری به سمت غرب از باغ و آرامگاه حکیم عمر خیام نیشابوری در شهر نیشابور قرار گرفته است.
مقبره شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری توسط شخصی به نام قاضی القضاه یحیی بن صاعد ساخته شد و بنای اصلی آن هشت ضلعی است و سنگ مقبره از نوع سنگ سیاه و عمودی است که اشعاری برروی آن حک شده است.
نمونه شعر عطار
گم شدم در خود چنان کز خویش ناپیدا شدم / شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم
سایهای بودم ز اول بر زمین افتاده خوار /راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم
ز آمدن بس بی نشان و ز شدن بی خبر / گو بیا یک دم برآمد کامدم من یا شدم
نه، مپرس از من سخن زیرا که چون پروانهای/ در فروغ شمع روی دوست ناپروا شدم
در ره عشقش قدم در نِه، اگر با دانشی / لاجرم در عشق هم نادان و هم دانا شدم
چون همه تن میبایست بود و کور گشت / این عجایب بین که چون بینای نابینا شدم
خاک بر فرقم اگر یک ذره دارم آگهی /تا کجاست آنجا که من سرگشته دل آنجا شدم
چون دل عطار بیرون دیدم از هر دو جهان / من ز تأثیر دل او بیدل و شیدا شدم
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر تو دائما بر در دل حاضر است
رو در دل برگشای حاضر و بیدار باش
دیده جان روی او تا بنبیند عیان
در طلب روی او روی به دیوار باش
ناحیت دل گرفت لشگر غوغای نفس
پس تو اگر عاشقی عاشق هشیار باش
نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال
لیک تو باری به نقد ساختهٔ کار باش
در ره او هرچه هست تا دل و جان نفقه کن
تو به یکی زندهای از همه بیزار باش
گر دل و جان تو را در بقا آرزوست
دم مزن و در فنا همدم عطار باش
نظر شما