به گزارش خبرنگار ایمنا، در بیستمین دوره از جشنواره فیلمهای ایرانی به رقابت با آثار خارجی در بخش بین الملل پرداخته و در بخش مسابقه سینمای ایران هم رقابت گرمی میان آثار شرکت کننده جریان داشت که در نهایت جوایز بین فیلمهای مرثیه برف ساخته جمیل رستمی، "دیشب باباتو دیدم آیدا" به کارگردانی رسول صدرعاملی، چوپان دروغگو ساخته فریدون حسن پور و ماجراهای اینترنتی به کارگردانی حسین قناعت تقسیم شد.
مرثیه برف را میتوان در گروه فیلمهایی قرار داد که از فضاهای بکر و به ندرت دیده شده استفاده کرده و قصه خود را در چنین فضایی روایت میکند. روژین دختری نوجوان، قهرمان این فیلم است که تماشاگر باید با او در دل داستان همراه شود اما این اتفاق به شکل کلاسیک رخ نداده و همذات پنداری با او به سختی میسر میشود. با این حال آنچه که به فیلم جذابیت بخشیده، تصاویر چشم نواز و قابهای درخشان رسول تنهایی در مقام مدیر فیلمبرداری و موسیقی شنیدنی فریبرز لاچینی است که مکمل خوبی برای تصاویر ذکر شده هستند.
فریدون حسن پور هم که سابقه خوبی در فیلمسازی برای کودک و نوجوان دارد، این بار سراغ یکی از داستانهای قدیمی زبان فارسی رفته و از داستان چوپان دروغگو برداشت تازهای کرده است. اهالی روستا که چوپان خود را به خاطر حادثهای از دست دادهاند، به دنبال چوپانی کاربلد از روستاهای اطراف میگردند. علیمراد و خواهرش رباب برای چوپانی به روستا میآیند اما اهالی به جوان بودن علیمراد اشاره کرده و می گویند او از پس این کار برنمی آید. سرانجام تصمیم میگیرند که ماموریتی به او بدهند تا مهارت او در چوپانی را بسنجند. به همین خاطر هم قاطر پیری را همراه او کرده تا به جنگل برده و میان گرگها رها کند! در این مأموریت سخت، علیمراد مجبور به دروغگویی میشود.
حسن پور در این فیلم که فیلمنامه اش را نغمه ثمینی و محمد رضایی راد (از چهرههای شاخص تئاتر و نمایشنامه نویسی) به رشته تحریر درآوردهاند، روایتی جذاب از قصهای قدیمی و آشنا برای مخاطب را ارائه کرده و مخاطب نوجوان خود را راضی از سالن سینما بیرون میفرستد. او که تجربه خوبی هم در سالهای گذشته از کار با نابازیگر کسب کرده، در چوپان دروغگو بازیهای خوبی از نابازیگران خود گرفته است.
دیشب باباتو دیدم آیدا قسمت سوم از سه گانه سینمایی رسول صدرعاملی پس از دختری با کفشهای کتانی و من ترانه ۱۵ سال دارم با محوریت دختران نوجوان به حساب میآید. فیلم درباره دختری نوجوان به نام آیدا است که زندگی آرامی را در کنار پدر و مادرش میگذراند و بخش مهمی از وقتش را هم به دوستی اختصاص داده است که نسبت به او روابط اجتماعی بیشتری دارد. یکی از همین روزها، آیدا تصادفاً پی به رابطه پدرش و زن جوان خیاطی که در مجتمع آنها سکونت دارد، میبرد.
بخش مهمی از فیلمنامه این اثر که به طور مشترک توسط کامبوزیا پرتوی و صدرعاملی نوشته شده، حول محور این موضوع است که آیدا چگونه با این بحران بزرگ روبرو میشود، اختصاص دارد و پرده میانی فیلم را تا حدودی کند و کشدار کرده است. صدرعاملی و پرتوی برای پر کردن خلاهای فیلمنامه و ریتم بخشیدن به آن، داستانک هایی خلق کردهاند که یکی از آنها برای مخاطب جذابیت دارد. فیلم با وجود ضعفهای ریز و درشت آن، پروانه زرین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از بخش مسابقه سینمای ایران و بهترین فیلمنامه را از بخش مسابقه آسیای جشنواره بیستم دریافت کرد.
نظر شما