چرا ایرانی‌ها منافقین را تروریست می دانند؟

در حالی که اروپایی‌ها نام منافقین را از لیست گروه‌های تروریستی حذف کرده و به آنها اجازه گردهمایی و تبلیغ می دهند، جای زخم‌هایی که آنها بر پیکره ملت ایران زده اند، هنوز التیام نیافته است.

خبرگزاری ایمنا - گروه سیاسی - اعظم ملایی: گردهمایی سالانه سازمان تروریستی مجاهدین خلق، هفته گذشته در پاریس برگزار شد. طبق بیانیه ای که از سوی این سازمان منتشر شد، این گردهمایی دو هدف و رسالت را دنبال می کرد؛ نخست، تغییر نظام سیاسی در ایران، و دوم لزوم توافق همه کشورها برای برقراری صلح و آرامش منطقه ای و بین الملل.

در این نشست، مریم رجوی، رهبر منافقان، از جامعه بین‌المللی خواست که این سازمان را به عنوان «صدای قانونی و نماینده مردم ایران» به رسمیت بشناسند مریم رجوی همچنین خواستار اتمام آن‌چه «سیاست ضعف» در برابر دولت ایران نامیده و «درپی‌گرفتن یک راهبرد قوی» برای «تغییر رژیم»در ایران شد.

اجازه برگزاری این تجمع توسط دولت تازه کارفرانسه در حالی صورت می گیرد که سیاست اهمال در برابر تروریستهایی که به دیگر کشورها لطمه می زنند(نه به فرانسه و اروپا)، به سیاست رایج فرانسه تبدیل شده و این کشور به اعتراض شدید وزارت خارجه کشورمان به نشست سال گذشته منافقین و احضار سفیر فرانسه در ایران نیز وقعی ننهاد. بی توجهی به اعتراضات ایران در حالی است که این کشورها از پرونده سیاه تروریستی سازمان مجاهدین خلق اطلاع دارند و پیش تر (در سال 2003) آن را در فهرست سیاه گروه های تروریستی خود قرار داده بودند. حال با توجه به خبر ساز شدن نشست اخیر منافقین و البته همراهی تعدادی از مقامات کشورها با این گروه تروریستی، خبرگزاری ایمنا می کوشد به بررسی بخشهایی از  پرونده این گروه تروریستی بپردازد تا مشخص شود سازمان مجاهدین خلق چگونه شکل گرفت و چرا ایران آن را یک گروه تروریستی می داند؟

سازمان مجاهدین خلق یکی از گروه های سیاسی – نظامی است که در اواسط دهه چهل شمسی با هدف مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی به وجود آمد. این سازمان از درون نهضت آزادی منشعب شد و رویکرد التقاطی مارکسیستی و اسلامی داشت و از این رو از سوی حکومت پهلوی به مارکسیست های اسلامی معروف شد. اگر چه دستگیری گسترده اعضا و کادر رهبری سازمان در شهریور 1350 ضربه ای اساسی به این سازمان وارد کرد؛ اما به رغم اعدام هسته مرکزی سازمان، در فاصله سال های 1351 تا 1354، با بازسازی سازمان با مرکزیت جدید، سازمان تا سال 1355، بیش از 40 مورد اقدام مسلحانه انجام داد که شامل بمب گذاری و ترور می شد. پس از مارکسیست شدن بسیاری از اعضای باقیمانده و تصفیه نیروهای مذهبی، اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق در بیانیه ای در سال 1354 با اعلام ناامیدی خود از ترکیب "مارکسیسم و اسلام" اعلامیه تغییر مواضع ایدئولوژیک  سازمان را منتشر کردند و مارکسیسم را تنها فلسفه واقعی انقلاب دانستند. این تغییر مواضع، شکاف عمیقی میان نیروهای سازمان ایجاد کرد و به گسترش تصفیه درونی و ترور برخی اعضای مذهبی سازمان انجامید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی 1357 سازمان خود را قطب و محور انقلاب می دانست و اعتقاد داشت نیروهای انقلابی حاکم، قادر به رهبری مبارزه ضد امپریالیستی نیستند و بنابراین مردم تنها باید از سازمان مجاهدین خلق پیروی کنند. بر این اساس، با وقوع هر یک از حوادث و بحران های پی در پی در انقلاب، سازمان مجاهدین خلق به رغم اعلام وفاداری لفظی به رهبر انقلاب، با تأکید مستمر و گسترده بر صلاحیت و پیشتازی انحصاری خود و زیر سوال بردن جریان های دیگر، واکنش های متفاوتی با جریان اصیل انقلاب اقدام به ایجاد یک شبکه زیرزمینی مسلح، ظاهراً برای تأمین حفاظت خود کرد و آموزش جنگ های چریکی را در خانه های امن خود در دستور کار قرار داد.

در این شرایط، نخستین مواضع سازمان در تقابل با مواضع نظام، حمایت آنان از شورش گری جدایی خواهانه در کردستان، ترکمن صحرا و گنبد، طرح انحلال ارتش، تشنج آفرینی در انتخابات مجلس خبرگان و عدم شرکت در رفراندوم قانون اساسی بود. به رغم اینکه آنان قانون اساسی نظام را نپذیرفته بودند؛ اما در نخستین انتخابات ریاست جمهوری، رجوی از سوی سازمان، خود را به عنوان نامزد احراز منصب ریاست جمهوری معرفی کرد. اعلام کاندیداتوری رجوی با مخالفت افراد و گروه های مختلف مواجه شد و در نهایت حضرت امام با حکمی صریح نامزدی کسانی را که رفراندوم قانون اساسی را تحریم و در آن شرکت نکرده بودند ممنوع اعلام کردند.

با وجود این، به رغم ادامه کارشکنی های سازمان در مقابل نظام نوپای اسلامی به آنان اجازه حضور در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی داده شد، اما هیچ یک از ده ها کاندیدای نمایندگی آنان از جمله رجوی به مجلس راه نیافتند. بنابراین، عدم موفقیت سازمان در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و عدم اقبال مردمی به آنان، زمینه دیگری را اغتشاشات طولانی مدت سازماندهی شده خیابانی و فعالیت های تروریستی سازمان به وجود آورد.

این، سازمان که پس از شکست در انتخابات مجلس به بنی صدر نزدیک شده بود، بعد از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری، به فاز مقابله مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی وارد شد. در این شرایط، تصور سازمان این بود که مبارزه مسلحانه با همراهی مردم، به سقوط حکومت منجر خواهد شد؛ اما این مسئله محقق نشد و اولین اقدامات تروریستی آنان در تهران، حداقل 30 کشته و 200 مجروح بر جای گذاشت. بر این اساس، با عدم اقبال مردمی به این اقدامات مسلحانه، سازمان برنامه خود را برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران، در سه مرحله تدوین و عملیاتی کرد:

مرحله اول، از 30 خرداد 1360 تا تابستان 1361، شامل بی آینده کردن نظام، بر هم زدن نظم و امنیت و ثبات سیاسی و تثبیت نظامی سازمان و معرفی خود به عنوان آلترناتیو نظام جمهوری اسلامی ایران بود. انفجار بمب به هنگام سخنرانی آیت الله خامنه ای در مسجد ابوذر تهران و مجروحیت شدید ایشان، انفجار مرکز حزب جمهوری اسلامی ایران، شهادت 72 تن از مقامات عالی رتبه نظام از جمله آیت الله بهشتی و انفجار دفتر ریاست جمهوری و شهادت محمدعلی رجایی رئیس جمهور و محمدجواد باهنر نخست وزیر از دیگر اقدامات تروریستی این گروه معاند در این مرحله بود.

مرحله دوم اقدامات تروریستی سازمان از تابستان 1361 تا پایان سال 1362 بود. در این مرحله، سازمان به اعضا و هواداران وانمود می کرد که مرحله اول برنامه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی یعنی هدف قرار دادن رأس هرم قدرت در ایران با موفقیت سپری شده و اکنون ضربه به بدنه نظام جمهوری اسلامی یا به تعبیر سازمان، " سرانگشتان رژیم"  شامل پاسداران، بسیجیان و همچنین افراد انقلابی طرفدار نظام از عامه مردم در دستور کار قرار دارد. اما واقعیت این بود که به سبب حمایت وسیع و گسترده و همه جانبه مردم، کوچک ترین خللی به ارکان نظام وارد نشد. بنابراین سازمان، با درک درست این واقعیت، به انتقام گیری از مردم روی آورد. در چارچوب این استراتژی هر کس که " ظاهر و سر و وضعش"  جوری بود که اعضای سازمان، او را " حامی رژیم"  تشخیص می دادند، هدف قرار می‌گرفت و ترور می شد. از میان 2800 نفری که از 30 خرداد 1361 تا 30 خرداد 1362 به شهادت رسیدند، 40 نفر عضو سپاه پاسداران بودند و مابقی را شهروندان عادی غیر نظامی تشکیل می دادند.

مرحله سوم اقدامات تروریستی یعنی "سرنگونی رژیم"  از سال 1363 به بعد، سه هدف تداوم فعالیت های مسلحانه علیه نظام، قیام توده ای در شهرها به ویژه تهران، و تمرکز بر آزادسازی منطقه ای مرزی از ایران (به ویژه کردستان) و در نتیجه تشکیل ارتش خلق برای تصرف تهران را پیگیری می کرد. سازمان در سال 1363، باقیمانده نیروهای خود را از ایران خارج کرد و به کردستان عراق انتقال داد. بر این اساس، عملاً با انتقال مرکز فرماندهی مجاهدین در سال 1365 به عراق، این سازمان علیه مردم خود وارد جنگ گردید و رسماً به بخشی از ارتش متجاوز صدام تبدیل شد.  نیروهای مجاهدین خلق با همکاری دولت عراق و با پشتیبانی و آموزش ارتش عراق، با ایجاد ارتش آزادیبخش ملی ایران در سال 1366، عملاً پایان استراتژی مبارزه مسلحانه شهری را اعلام کردندو شیوه عملیات تروریستی سازمان به شکل جنگ های گردانی و حمله به پایگاه های مرزی ایران تغییر کرد. در این راستا پایگاه های نظامی ای نیز به طور رسمی در نزدیکی مرزهای ایران، در اختیار آنها قرار گرفت. از سوی دیگر، همراه با گسترش فعالیت های نظامی سازمان مجاهدین خلق در عراق در خلال سال های 1365 تا 1367، آنها از طریق شورای ملی مقاومت در اروپا نیز به فعالیت های سیاسی و تبلیغی علیه جمهوری اسلامی ادامه دادند. در این دوره، ساختار سیاسی سازمان توسط مریم رجوی اداره شد و فعالیت های آن به بخش هایی از آمریکا، کشورهای اروپایی، آفریقا و خاورمیانه گسترش یافت.

سازمان مجاهدین خلق پس از پایان جنگ تحمیلی، فعالیت های خود را با تمرکز بیشتر بر اقدامات سیاسی – تبلیغاتی در اروپا و آمریکا پیگیری کرد. با وجود این، مسعود رجوی از انحلال شاخه نظامی سازمان پس از پایان جنگ ایران و عراق خودداری کرد. از این رو، سازمان در عراق به ارتش خصوصی صدام تبدیل شد و در خلال جنگ خلیج فارس (جنگ کویت) از نیروهای مجاهدین خلق در عملیات مروارید برای سرکوب قیام مردمی کردستان در شمال عراق استفاده شد.سازمان همچنین در سرکوب انتفاضه شیعیان جنوب عراق نیز مورد استفاده قرار گرفت و بدین ترتیب دامنه فعالیت های تروریستی آن، علاوه بر مردم ایران، ملت عراق را نیز در برگرفت. فاز جدید ترور و خشونت و تخریب از طریق بمب گذاری و خمپاره اندازی در سه نقطه تهران در خرداد 1377 آغاز شد و با ترور شهید سید اسدالله لاجوردی و سپس حمله و خمپاره اندازی به یکی از مراکز بسیج، و ترور امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی تداوم یافت.

با سقوط صدام حسین، فشارهای بین المللی بر این گروه تروریستی نیز افزایش یافت؛ پلیس فرانسه در 17 ژوئن 2003 به مراکز سازمان در پاریس و سایر شهرها حمله و مریم رجوی و بیش از 150 نفر دیگر را به دستور قاضی بروگر، قاضی ضد تروریسم، دستگیر کرد و در 29 ژوئن مریم رجوی در دادگاه اولیه شش ساعت مورد بازجویی قرار گرفت. در 15 اوت 2003 دولت آمریکا با تصحیح لیست گروه های تروریستی این کشور، نام شورای ملی مقاومت ایران را نیز به عنوان نام دیگر سازمان مجاهدین خلق به این لیست اضافه کرد.شورای حکومتی عراق نیز در دهم دسامبر 2003 به اتفاق آرا به اخراج سازمان از عراق رأی دادند.

با این وجود، مریم رجوی با سفر به کشورهای اروپایی و سخنرانی در گردهمایی برخی جریانات اپوزیسیون ایرانی و حضور در پارلمان برخی از این کشورها در صدد جلب حمایت آنان از سازمان برآمد. سازمان توانست در دسامبر 2006 میلادی، رأی موافق دادگاه اروپایی را برای حذف این گروهک از فهرست سیاه تروریستی به دست آورد و بر اساس این حکم دیوان عدالت اتحادیه اروپایی، خواستار پایان انسداد دارایی های این سازمان در کشورهای عضو اتحادیه اروپا شد. لذا در پایان اکتبر 2008 قضات بالاترین مرجع قضایی این اتحادیه اعلام کردند تصمیم به مسدود کردن دارایی های مجاهدین خلق لغو می شود.

علاوه بر این، سازمان پس از فعالیت های بسیار در انگلیس و ظاهراً پس از یک جدال قضایی 7 ساله توانست با حکم دو نهاد عالی قضایی انگلیس، در 24 ژوئن 2008 از لیست گروه های تروریستی دولت انگلیس خارج شود. سازمان همچنین در سال 1387 از لیست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا و در سال 1391 از لیست تروریستی ایالات متحده آمریکا نیز خارج گردید. بدین ترتیب، هر چند داعیان دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم با وعده هایی موهوم بر جنایات این گروه چشم بسته و آن را از لیست سیاه خود خارج کردند؛ اما جمهوری اسلامی ایران همچنان این گروه را تروریستی و مسئول جنایاتی می داند که در طی سالیان طولانی توسط آنها انجام شده است.

منابع:

سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام (1384-1344). جلد 1.تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ‏‫1389.

مظفر مهرآبادی، بررسی تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران در سال 1354، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.

رضا بسطامی، سازمان منافقین(مجاهدین خلق) و جنگ ایران و عراق، مجله نگین ایران، فصلنامه جنگ ایران و عراق، سال اول، شماره سوم، ص 91، زمستان 1381

حسین احمدی روحانی، سازمان مجاهدین خلق، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 35-31،

کد خبر 309549

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.