حدیث مظلومیت ما همان حدیث مظلومیت علی(ع) است

شهید موسی زارعی در فرازی از وصیت نامه خود اینگونه می نویسد: حدیث مظلومیت وغربت ما حدیث تازه ای نیست حکایت دیروز و امروز ما نیست حکایت دوران هاس، فریاد علی(ع)در نخلستان ها ی کوفه است که از جور نااهلان با چاه های کوفه دردودل میکرد.

به گزارش گروه پایداری خبرگزاری ایمنا، به مناسبت یالروز شهادت سردار شهید موسی زارعی مروری بر وصیت نامه این شهید بزرگوار خواهیم داشت.

** بسمه رب الشهدا و صدقین**

وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ (154)

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ (155)

الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ (156)

أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (157)

به نام خدای هابیل  بنام  خدای محمد و علی  ؛  ابراهیم  خلیل الله  موسی کلیم الله  خمینی روح الله  اماما ؛ روح الله  بزرگ مرد عالم  اسلام وقتی  که گفتند  برای  سلامتی  آن روح  بلند دعا  کنیم  قلبمان  از اینکه فرمودی  : ملت   دعا کنید خدا مرا بپذیرد  شکست و لیکن  با عشق به تو   و اسلام  ناب محمدی  تو  صبر می کنیم  و پایداری  می مانیم :  اما  باور کن  بعد از ارتحال  تو  میلیون  ها  ستاره  خاموش  شدند.

با وصایایی  از آن  روح  مجاهد  حضرت  روح  الله  وصیتم  را آغاز می کنیم .

 خوشا  بحال  آنانکه  با شهادت  رفتند . خوشا بحال   آنانکه در این  غافله نور، سرو جان  باختند. و خوشا  بحال  آنانکه  این گوهر ها  را در  دامان ما بپرواندند: و این  مزار  شهید است  و  تربت عارفان  و دلسوختگان  شهیدانست که دارالشفای  آزادگان  خواهد بود و نگذارید

پشکسوتان   شهادت و خون در میان  پیچ وخم  زندگی  در زمره  خود بفراموشی سپرده شوند . اگر بند بند استخوان  ها یمان  را  جدا سازند اگر سرمان  را بالای  دار برند اگر زنده زنده  در اتیش بسوزانند  هرگز امان نامه  کفر و شرک را امضاء نمی کنیم . سلام بر تو ای  شکننده دارلعماره های  زر و تزویر , روح الله

هم امنون در میعادگاه  عشق  و شهادت  درحجله  گاه خون  عروس  سرخ شهادت  را در  بر کی گیریم و بدنبال  خط سرخی  که از لابه لای  گونی های  سنگرم ,  و اثر بیابانهای تفتیده خوزستان  و کوههای  سر بفلک  کشیده کردستان  گذشته  میروم  تا با  کاروان  عشاق  مسلح  . ارواح  شهدا  الله آرام  آرام به سوی  قبله گاه  ابدی  و ملکوتی  در حرکت  است بپیوندم.

مرگ اگر مرد است  گو نزد من آی تا در آغوش  بگیرم  تنگ تنگ

من از او جانی  ستانم جاودان  او زمن  دلقی  ستاند رنگ رنگ

  من برای کسی وصیتی ندارم  ولی یک مشت رنج ودرد  در قالب  رنج نامه  بر این لوح  زرین  می نگارم  . که  همچون تیغ یا تیری است  که به قلب سیله  دلانی  که هنوز واژه با قداست  و تفکر و فلسفه  شهادت  را  درک نکرد اند.  و بر سر اموال  فانی  و زیور  آلات  دست  و پنچه  نرم  می کنند  و جهانی  را به ورطه  فساد و نابودی  می کشانند فرود می آورم:  خدایا  این وصیت  نامه  و رنج نامه  را در حالی می نویسم  که با کوله  باری از گناه  ره  به  هیچ  مامنی  نبردم که در انتهای مسیر پر تلاطم  به درگاه  تو  و به عشق ژرف های  شهادت   چون غواصی روی آورده ام  زیرا   که در رحمت  تو  همیشه  باز است  و الطاف  تو  چنان  است  بنده  با  داشتن  کوله  بار  عظیمی  از گناه  از درگاه  تو  و از الطاف  خفیفه تو  هرگز نا امید نیستم  سخن  فلسفه  شهادت   بسی دشوار  و بسیار زیبا است که می توان  گفت  و هر انچه  نویسم  هیچ  نگفته  و ننوشته ام. اما  شناخت ...  می نماید.

جلوه ملکوتی و لذت  شهادت را برای  منتظرین  شور انگیز تر می نماید.

 مدت ها است  رهگذر غربتی است که به انتظار شهادت  از شهر و دیارم هجرت نمودم  و جایی می روم  که به یاد حسین ( ع )   عاشقانه  و با بدنی  مجروح  جان  خود را فدای   اسلام  و خداوند کردند من می روم تا  روح  بلند  و ملکوتی  حضرت روح الله   از من راضی باشد . ما می رویم تا شرافتها و ارزش ها مکتب آنان  را مدافع مسلم  با خون سرخ خویش باشیم  و خلاصه اینکه   در انتهای  این  رهگذر غریب غرق  در این واژه  شهادت  گشتیم که  همه امیال و آرزو هایم  در آن تجلسی می باشد.

آری انقلاب اسلامی ایران باعث شد  که من  از دنیای  فانی و  وپست درگذرم   و با دیدگاه توحیدی  و بینش ... جهان  خیره گردم.  و منطق شهادت را   جاودانه بدانم و بدانید  که  شهادت  را به   بها می دهند نه  بهانه . وقت   ازمایش است  برایم  وقت  آن است که  تشریح نمایم   یا لیتنا  کنا  معک  فنفوز فوزا عظیما"    و آن را به درجه  ثبات و اثبات   رسانم  میل به آن داشتم   که در این   رهگذر صدها  بار به شهادت   را در آغوش بگیرم و صد چاک شوم چون خاکستر گردم  تا شاید  پذیرفته شوم  قصد دارم  وضویی بسازم  از شراره  خونم  و با آن   رکعت نمازی    در این عیادین به پا  دارم.  و آرزوی آن  داشتم  که  دشمنانم  بخاطر   این اهدافم  مرا  صد چاک   نموده و مرا بسوزانند وبه  آن امید  که  لحظاتی   با  خلوت گه  راز باشم  پاسداران  بخاطر دفاع از ارزش ها  و دستاورد های  انقلاب   به زیر  مشتی تانک  و آتش  سلاح  ها می  رویم در بند خصم  می افتیم.  هدف  تهمت  نا  اهلان   قرار   میگیریم   تا اسلام ناب  محمدی  ( ص )  متجلی می گردد می باشد.

غریب  غرق  در این واژه  شهادت گشتم که همه امیال  و ارزو هایم در آن  متجلی  می باشد.

 وآخرین نفس هایمان را در این رهگذر عظیم نثار مینمایم اصل وحدت را از دست نداده ایم وبه اندیشه نیش زدن ها وپی توهین ها بی توجه بوده ایم حدیث مظلومیت وغربت ما حدیث تازه ای نیست حکایت دیروز و امروز ما نیست حکایت دوران هاست.فریاد علی(ع)در نخلستان ها ی کوفه است که از جور نااهلان با چاه های کوفه دردودل میکرد یا علی گمگشتگان مکتب تو همان گمگشتگان دیروز تو هستند.یا علی دلباختگان تو بر سر پیمان شهادت استوارند،یا علی خانه هایمان را بر سرمان آوار ساختند ولی ما به استواری تاریخ ایستاده ایم  موقعی ما استوار ماندیم که کوه ها می لرزید یا علی امروز حدیث دشت عشق وخون را در هر کوی وبرزن تفسیر کردیم یا علی سخن دل را نمیتوانم بر صفحه کاغذ بیاورم.یا رسول الله در شرایطی که خود را در کربلای مکان وعاشورای زمان می بینم  آرام میگیرم ولیکن چه کنم که میخواهم دردودل کنم.

پس به ناچار باید با قلم ناتوان خود بنویسم تا به ان شهد شیرین دستگیری یابم ای کاش نمی ماندم ومرا زودتر از این می پذیرفتی تا سوز ندای حضرت روح الله را نمی شنیدم خوشا به شهدایمان که زودتر ازمن رفتندوبدابه حال من که ماندم وندای جانسوز آن بزرگمرد را به گوش جان شنیدم وهجرت خورشید را نظاره گر بودم امیدوارم لحظه ای که از درد به خود می پیچم دیدن فرمانده روحم امام زمان را نظاره گر باشم وتا چون خطی ممتد بر افق سایه زند وما چگونه به دنیا ونااهلان بفهمانیم که مردانگی ایستادن بر سر پیمان است واوج مردانگی ایستادن بر سر پیمان تا پای جان است.آیا این مردانگی نیست که وقتی پیکر مطهروعطر آگینی از عزیز بسیجی را از زمین برداشتیم چون لایه ای از لباسش را کنار زدیم این بود دست نوشته آخرین پیمانش با حسین مظلوم که یاحسین جان یا زیارت یا شهادت  مرحبا چه شگفت وعده ای وچه شگفت تر وفایی این را دنیا به فرض اگر باور کند راستی چه می فهمد؟وبدانید که دفاع از مظلومیت ورسالت یک وظیفه بود که بر دوشم سنگینی میکرد .تنها مرزی را که می شناسم اوج انسانیت در قالب عارف مسلم می باشد به حسین جهت در هر نقطه کوری از همان وقتی که صدای مظلومیت انسان ها اوج می گرفت به ندایش در آنسوی لبیک میگفتم در میادین ایران اسلامی در انسوی ....وسلمانیه واربیل در این صورت غیرتمند نیست آن کسی که صدای استمداد بشنود وبی تفاوت باشد.

درود بر قدس وقدسیان فلسطین وفلسطینیان عراق وعراقیان تحت رنج لبنان ولبنانیان تحت ستم آفریقا وآفریقاییان .

یا علی یا رسول الله چه زیبا بود زودتر از این از این دنیا سفر میکردیم تا روح الله می ماند وما دنیا را با عابدان آن خلوت می نمودیم امامن تاریکی رنگینی را پذیرا شدم تا روشنفکران اسلامی ومتعهدان متفکرهدفشان تجلی گاه عابدان مسلم گردد وخود را چنان جرقه ای قرار دادم تا اسمان شما مهتابی گردد اگر متزلزل شدید ومتفرق باید به حال شما افسوس خورد ولیکن اگر چون سرو وصنوبر برای احیای تفکر اسلام ناب محمدی استوار ماندید باید به حال شما غبطه خورد واکنون ای مسلمانان دنیا وایران اسلامی در خط اهداف مقدس امام گامهایتان را هرچه سریعتر ومقاوم تر برداشته وتا قرآن وروحانیت هستند وتا عترت رسول الله را دارید هرگز متزلزل ومتفرق نگردید ای همسنگران مبارز وبسیجی وپاسداران دوست داشتم صدها جان داشتم وصدها بار کوله بار رزم را می بستم وعصا زنان در حالی که تکیه گاهم عشق به معبود وابتدایی ترین وسایل می بود در درون جبهه قدم می زدم ودرهر قدم جانی می فشاندم و با بهشت شهیدان نجوا میکردم یا رسول الله تو شاهدی که خرمشهر و فاو و(....) را ازاد میکردییم تا اهداف تو بیشتر با قداست واستواریانجام بگیرد.

اما شما پدر بزرگوار ومادر مهربانم وبرادران سلحشور وخواهران مبارزم  از خدای بزرگ میخواهم سلام گرم مرا پذیرا بوده وادامه دهنده هدف مقدسم باشید هرگز اندوه به خود راه ندهید لبخند رضایت را فراموش نکنید  خود بسوزید تا سازندگی داشته داشته باشیداگر رحما ءبینهم نباشید هرگزدر مقام اشداءعلی الکفار قرار نخواهید گرفت.برادرانم از تهمت ها نهراسید آنان که در لباس میش با نیت گرگ به شما اهانت میکنند خودتان می دانید که همچون حماری بوده که هر وقت فراغت می یابند لگد می زنند پس هرگز نترسید که خداوند با شماست سال ها بین شما بودم شاید برادر خوبی برایتان نبودم اما بزرگواری شما را در مراحل مختلف زندگی به چشم  خویش مشاهده کردم لذا از همه شما حلالیت می طلبم به ویژه از پدر ومادر رنج کشیده ومهربانم به استقامت در دین خدا سفارشتان می نمایم که تنها رمز موفقیت در دو عالم فانی وربانی یا ابدی است.

زندگی را برای خدا به پیش برده وبرایخدا بمیرید ونصرت دهید اورا تا او شما را نصرت دهد مواظب منافقین کوردل بوده وبه ان ها مجال تحرک ندهید در مقابل آن ها به ایستید نه از شماتت آنان در عذاب باشید ونه از کید ان ها.

سنگر مبارزه ورزم را به شما میسپارم به خوبی از آن محافظت نمایید،دشمن دیگر توانی ندارد وصدایزوزه ان به گوش میرسد وما برنده جنگ هستیم.

اکنون با فوز عظیمی چون شهادت ازمیان شما رخت بربسته وآرام آرامبه جایگاه ابدی تجلیگاه عرفان وشهادت نزدیک شده و وارد تجلیگاه گشتم وشما خانواده عزیز وگرامی وعزیزان حزب الله را به خدای بزرگ می سپارم.

                                                                                                      والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

کد خبر 306972

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.