مبارزی که هنگام راز و نیاز به شهادت رسید

شهیده زهره بحرینیان پیش از پیروزی انقلاب فعالیت‌های زیادی داشت و هر کجا که بود به آگاه کردن مردم می‌پرداخت و در نهایت روز بعد از عاشورای سال ۱۳۵۷ برات شهادتش امضا شد و در سن ۱۶ سالگی به هنگام مناجات و راز و نیاز با حق، پر پرواز به سوی عرش گشود.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، دفاع از حق و پاکی و بیزاری از باطل و سیاهی در وجود همه انسان‌ها نهادینه شده و این موضوع، زن و مرد، پیر و جوان، زبان و ملیت نمی‌شناسد؛ بنابراین هر انسانی در هرجای دنیا که باشد با شنیدن نوای حق به سوی آن می‌شتابد؛ در زمانه‌ای که اهل طاغوت، تمام زشتی‌ها را زیبا جلوه دادند و سعی داشتند با غرق کردن مردم در لذات دنیوی بی‌نتیجه، به اهداف و منافع خودشان دست یابند، مردی از جنس خورشید، طلوع کرد و نور وجودش افراد زیادی را آگاه کرد و در مسیر او انسان‌های زیادی بودند که تا پای جان ایستادند که در ادامه به معرفی زندگینامه یکی از مبارزان و شهدای این راه پرفروغ می‌پردازیم:

شهیده زهره بحرینیان، در سال ۱۳۴۱ در اصفهان متولد شد و تحصیلات ابتدایی را در دبستان حکمت گذراند و همیشه نفر اول بود؛ در مقاطع بالاتر تحصیل برای دانش‌آموزان کلاس قرآن و نهج‌البلاغه گذاشت تا آنان را با دستورات دین آشنا کند.

وی در فعالیّت‌های قرآنی حضوری پر رنگ داشت، طوری که در مسابقه قرائت قرآن نفر دوم شد و اعتقاد داشت که دعا وسیله نزدیکی برای رسیدن به خدا است؛ در دبیرستان بهشت آئین مشغول تحصیل بود که در جریان قیام امام امت علیه شاه با سر دادن فریاد الله‌اکبر، عاشقانه به حمایت از این نهضت آسمانی برخاست و بارها از سوی نیروهای ساواک تهدید شد با این حال در اواخر زندگی‌اش که با دوران انقلاب اسلامی مصادف بود، نوارهای امام را که از خارج می‌رسید را بر کاغذ پیاده و پخش می‌کرد.

از دیگر فعالیت‌های انقلابی او می‌توان به نصب شعارهای ضدرژیم و پاره کردن عکس شاه که در دفتر دبیرستان نصب شده بود، اشاره کرد که به همین دلیل نیز تحت تعقیب ساواک قرار گرفت اما از آنجایی که یک مجاهد واقعی و عاشق اسلام و شهادت بود به فعّالیت‌های خود ادامه داد تا اینکه روز بعد از عاشورا برات شهادتش امضا شد و در روز یازدهم محرم سال ۱۳۵۷ در سن ۱۶ سالگی به هنگام مناجات و راز و نیاز با حق، پر پرواز به سوی عرش گشود؛ پدرش می‌گوید که هنگام تیراندازی دیدم که سقف اتاق رنگین شد، وقتی برگشتم به زهره بگویم که سقف اتاق را ببین دیدم که او دست بر سر گرفته و در حال لبخند زدن جان به‌جان آفرین تسلیم کرده است و مزار وی در تخت فولاد، تکیه خادم‌الشریعه است.

فرازی از نیایش شهید زهره بحرینیان چند روز قبل از شهادتش

«خدایا اکنون که جوانه‌های آگاهی یکی پس از دیگری می‌شکفند و هر روز ابعاد وسیع‌تری می‌یابند و غنچه‌های نشکفته، وجود جوانان ما به دنبال هم پرپر می‌شوند و بر خاک می‌ریزند، روزی نیست که خبر شهادت گروهی از عزیزانمان را نشنویم. اکنون شهیدانمان شب و روز بربالای سرمان فریاد می‌زنند و از ما انتقام خونشان را می‌خواهند. اکنون هزاران دست برای بازگرداندنمان و هزاران مغز برای متوقف کردنمان و هزاران دسیسه برای منحرف کردنمان از مسیر اصلی در کارند که اگر نمی‌توانند بازمان دارند لااقل منحرفمان کنند.

اکنون تمامشان در تلاشند که از ما عروسک‌های کوکی بسازند. چنانچه ساخته بودند و اکنون که ماه خون فرا می‌رسد ماهی که رسواکننده ستمگران است و نمایش‌دهنده تمام شاهکارهای خلقت، خدایا یاری‌مان کن تا در راهی که آغاز شده است تا آنجا که توان داریم تلاش کنیم. خدایا تواناییمان ده که کلام تو را، قرآن تو را، تنها کتابی که از ۱۴ قرن پیش تاکنون و تا آخر بشریت، راهنمای خلق برای رستگاری بوده و هست و تنها محرک آنها برای قیام در برابر ظلم و مبارزه با استضعاف و استکبار و تنها نجات بخششان و تنها مایه امیدشان که هر چه می‌کشیم و هر چه به روزمان آمده از نفهمیدن و نشناختن اوست، خدایا ما را توفیق ده کلامت را دریابیم.

ما را که نسبت به آیات، کور و کریم و بر قلب‌هایمان مهر زده‌اند و از پشت رویمان پرده‌هایی نامرئی کشیده‌اند، تا کلامت را نبینیم و پیامت را نشنویم و تو را به قلب درنیابیم. خدایا پرده‌ها را بدر و پرتوی از انوار تابناک سخنانت بر مغزمان بتابان و با نورش چشمان را بینایی بخش و با بینایی‌اش راه را بنمایان.

خدایا نور ایمان را در قلب‌های ما برافروز و وجودمان را با شعله عشقت شعله‌ور ساز که تا مؤمن به کار نباشیم و تا عاشق نباشیم هیچ کاری نمی‌توانیم کرد. خدایا به ما صدق در گفتار، در عمل و بصیرت در دین عطا فرما.»

کد خبر 725085

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.