وقتی جابر، واسط میان پیامبر(ص) و امام باقر(ع) شد

امروز سالروز ولادت بزرگ‌مردی از تبار آل‌الله است؛ او که روز دهم محرم سال ۶۱ هجری کوچک‌ترین شاهد مصیبت عظیم کربلا بود، او که رسول خاتم(ص) سال‌ها پیش از تولدش او را «باقر» خواندند و از جابر خواستند سلامشان را به امام(ع) برساند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، امروز سالروز ولادت بزرگ‌مردی از تبار آل‌الله است؛ او که در روز دهم محرم سال ۶۱ هجری کوچک‌ترین شاهد مصیبت عظیم کربلا بود.

«محمد بن علی زین‌العابدین» که رسول خاتم او را اینگونه «باقر» شکافنده علوم خواندند:

روزی پیامبر (ص) به جابربن عبدالله انصاری فرمودند: «ای جابر تو زنده می‌مانی تا آنکه فرزندم «محمد بن علی بن الحسین علیهم السلام» را که در تورات به «باقر» معروف است ملاقات کنی، چون وی را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان.» و جابر پس از رحلت رسول خدا (ص) می‌نشست و به امید دیدار پیشوای پنجم (ع) و در انتظار رسیدن آن لحظه موعود برای رساندن سلام رسول اکرم (ص) فریاد برمی‌آورد: «یا باقر العلم» «یا باقر العلم» ای شکافنده علم، ای شکافنده دانش.

طبق کلام جابر، امام محمد باقر (ع) از نظر رفتار و ویژگی‌های اخلاقی آئینه تمام‌نمای رسول گرامی اسلام (ص) بودند؛ ایشان در عبادت و یاد خدا همچون پدرشان امام سجاد (ع) بودند و امام صادق (ع) در این‌باره می‌فرمایند: «پدرم همواره به یاد خدا بود، در حال راه رفتن، غذا خوردن، و حتی هنگام سخن گفتن با مردم ذکر خدا می‌گفت. (بدون اینکه لب‌هایش به هم بخورد) می‌دیدم که زبانش به ذکر «لا الله الا الله» در حرکت است؛ ما را جمع می‌کرد و دستور می‌داد (پس از نماز صبح) تا هنگام طلوع خورشید به ذکر خدا بپردازیم؛ هر کدام از ما که می‌توانست قرآن بخواند او را به خواندن قرآن دستور می‌داد و سایرین را به ذکر خدا وا می‌داشت.»

وقتی جابر، واسط میان پیامبر(ص) و امام باقر(ع) شد

خادم امام باقر (ع) نیز نقل کرده است: «با امام (ع) عازم حج شدیم؛ هنگامی که امام (ع) داخل مسجدالحرام شد، نگاهی به خانه خدا کرد و گریست چندان که صدایش به گریه بلند شد. سپس به طواف پرداخت و نزد مقام به نماز ایستاد. (در سجده به اندازه‌ای گریسته بود که) چون سر از سجده برداشت جای سجده‌اش تر شده بود.»

محمد بن منکدر (که در زمان امام باقر (ع) از متصوفه اهل سنت بود) گفته است: «فکر نمی‌کردم علی بن الحسین (ع) دارای جانشینی باشد که از نظر فضل و دانش به پایه او برسد، تا اینکه فرزندش محمد بن علی (ع) را ملاقات کردم، خواستم او را موعظه کنم ولی او مرا موعظه کرد. اطرافیانش پرسیدند: چگونه تو را موعظه کرد؟ گفت: من موقعی که هوا خیلی گرم بود به یکی از نقاط اطراف مدینه رفتم. محمد بن علی را که مردی تنومند بود _به همین جهت به دو تن از غلامان خود تکیه داده بود_ دیدم؛ با خود گفتم، بروم و این مرد را که گویا از بزرگان قریش است و در این هوای گرم و با این حال در جست‌وجوی دنیاست، موعظه کنم. نزدیک او رفتم و سلام کردم؛ او با زحمت و در حالی که به شدت عرق می‌ریخت جواب سلامم را داد.

گفتم: خدا تو را صالح گرداند، مردی از بزرگان قریش (همچون شما) در چنین هوای گرمی در طلب دنیا می‌کوشد! اگر در این حالت، مرگ فرا رسد چه می‌کنی؟ امام (ع) فرمود: «به خدا سوگند، اگر مرگ در این حال فرا رسد، درست در هنگامی فرارسیده است که من به طاعت خدا مشغولم تا بدین وسیله از تو و دیگران بی‌نیاز گردم، از مرگ در آن هنگام بیمناکم که در حال سرپیچی از فرمان خدا برسد.» گفتم: «رحمت خدا بر تو باد من خواستم تو را موعظه کنم ولی تو مرا پند دادی.»

مخارجش از همه افزون‌تر بود

از دیگر ویژگی‌ها و صفات قابل توجه امام باقر (ع) جود و بخشش بود و امام صادق (ع) در این باره فرموده‌اند: «ثروت پدرم از تمام خاندانش کمتر و مخارجش از همه افزون‌تر بود؛ با این حال هر جمعه یک دینار صدقه می‌داد.»

حسن بن کثیر نیز که از اهل سنت بوده در این باره بیان کرده است: «از نیازمندی خود و بی‌توجهی دوستانم، به امام باقر (ع) شکوه نمودم. امام (ع) فرمود: «بد برادری است آنکه در زمان بی نیازی‌ات تو را مراعات کند، ولی هنگام فقر و تهیدستی با تو قطع رابطه نماید.» سپس به غلام خود دستور داد کیسه‌ای که حاوی هفتصد درهم بود آورد و به ابن کثیر داد و فرمود: این مبلغ را مصرف کن و هنگامی که به پایان رسید مرا در جریان بگذار.»

صبر و شکیبایی از دیگر ویژگی‌های امام (ع) بود و در این باره نقل شده گروهی نزد امام باقر (ع) رفتند و در همان هنگام یکی از فرزندان آن حضرت مریض بود و آثار حزن و اندوه در سیمای مبارک امام (ع) نمودار بود، اما چیزی نمی‌گفتند؛ میهمانان از دیدن این حالت، با یکدیگر به گفت‌وگو پرداختند و از نگرانی شدید امام (ع) درباره فرزندش، سخن گفتند.

مدتی نگذشت که کودک فوت کرد و صدای گریه از درون خانه بلند شد و در این هنگام امام (ع) با چهره‌ای گشاده از اتاق بیرون آمد؛ هنگامی که آنان از علت پدید آمدن آن حالت غیرمنتظره از امام (ع) پرسیدند، فرمود: «ما دوست داریم نسبت به کسی که مورد علاقه ماست در عافیت و سلامت باشیم، ولی چون فرمان خدا رسد آنچه او دوست می‌دارد تسلیم هستیم.»

وقتی جابر، واسط میان پیامبر(ص) و امام باقر(ع) شد

یکی از گروه‌هایی که در دوران امام باقر (ع) حضور نسبتاً عمیقی در جامعه و تأثیر نسبتاً پررنگی بر فرهنگ دوران داشتند، یهودیان بودند که در این بین امام باقر (ع) با القائات سو آن‌ها در فرهنگ اسلامی مبارزه کردند و به صراحت احادیث دروغینشان را که چهره واقعی پیامبران الهی را مخدوش می‌کرد، تکذیب کردند؛ برای مثال از زراره نقل شده که روزی امام در مسجد الحرام نشسته بود که فردی به نام عاصم بن عمر نزدشان آمد و گفت: «کعب الاحبار می‌گفت کعبه هر صبحگاهان برابر بیت‌المقدس سجده می‌کند.» امام در واکنش به این سخن وقتی فهمیدند که نظر خود عاصم نیز همین است، به‌صراحت فرمودند: «تو و کعب الاحبار هر دو دروغ می‌گویید.» آنگاه در حالی که به شدت ناراحت بود، فرمودند: «خداوند بقعه‌ای محبوب‌تر از کعبه روی زمین نیافریده است.»

مروری بر احادیث امام باقر (ع)

  • هر کس با خانواده‌اش خوش‌رفتار باشد، بر عمرش افزوده می‌شود. (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۷۵)
  • از سستی و بی‌قراری بپرهیز، که این دو، کلید هر بدی می‌باشند، کسی که سستی کند، حقی را ادا نکند و کسی که بی‌قرار شود، بر حق صبر نکند. (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۷۵)
  • غیبت آن است که درباره برادرت چیزی را بگویی که خداوند بر او پوشیده و مستور داشته است؛ و بهتان آن است که عیبی را که در برادرت نیست، به او ببندی. (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۷۸)
  • سه خصلت است که دارنده‌اش نمی‌میرد تا عاقبت شوم آن را ببیند: ستمکاری، از خویشان بریدن، و قسم دروغ که نبرد با خداست. (کافی، ج ۷۵، ص ۱۷۴)
کد خبر 719504

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.