به گزارش خبرگزاری ایمنا، چند روزی است که آتش‌بس در غزه برقرار شده است؛ آتش‌بس، پس از روزهایی که رژیم اشغالگر صهیونیستی به‌طور وحشیانه نوار غزه را مورد هدف قرار داد و هر روز بر تعداد شهدای فلسطینی افزود، در آن روزها کمپین‌های مختلف مردمی در حمایت از شهدایی که جرمشان مقاومت بود و به‌خاطر پس گرفتن سرزمینی که سال‌ها پیش غاصبانه اشغال شد، مقابل سربازان اسرائیلی ایستادند، به راه افتاد.
کمپین روایت‌های مردمی از جمله این کمپین‌هاست که از آغاز طوفان بچه‌های فلسطینی که آرامش را از رژیم جعلی صهیونیستی گرفت، به راه افتاد تا نمایش ایستادگی و مقاومت مردمان سرزمین زیتون را به رخ بکشد و تلاش کند در جنگ روایت‌ها دست برنده را از آنِ خود کند.
یکی از کاربران این کمپین نوشت: «دوست دارم شیرینی دستم بگیرم و لای کوچه‌های شهر بگردم، نه نمی‌خواهم به میدان بروم و پرچم فلسطین دستم بگیرم و به ماشین‌هایی که مردمش برایم لبخند می‌زنند، شیرینی بدهم، می‌خواهم به کوچه پس‌کوچه‌ها بروم، به کوچه آنهایی که می‌شناسمشان، همان‌هایی که تا چشم برای بچه‌های غزه خیس می‌شد خنجرشان را برمی‌داشتند و روی قلب داغم زخمی عمیق می‌زدند که همین شیرینی دادن‌های شما بود که این بلا را سر این بچه‌ها آورد و من نمی‌توانستم یا شاید می‌توانستم ولی حوصله نداشتم جواب حرف‌های صد من یه غازشان را بدهم، ولی قلبم تیر می‌کشید از این همه وادادگی، از این همه نفهمیدن حماسه، از این همه بی‌تفاوتی.
اما الان دوست دارم بروم جلوی خانه‌شان بایستم، جعبه شیرینی را روی دستم صاف کنم، روسری خوش‌رنگم را مرتب کنم و زنگ خانه‌شان را بزنم، وقتی عدسی چشم پر سوالشان توی چشمم نشست لبخندم را بیشتر کش بدهم و بگویم ما با همه زخم‌هایی که بر تنمان نشست، با همه اشک‌هایی که روی صورتمان رد انداخت و با همه حرف‌های درشتی که روی قلبمان سنگینی کرد، پیروز شدیم.
بهشان بگویم که فقط آدم‌های قدرتمند هستند که می‌توانند افق نگاهشان را به قله بدوزند و از سنگ‌های راه نترسند و آدم‌هایی که فقط سنگ‌ها را می‌بینند هیچ‌وقت به قله نمی‌رسند. هیچ وقت.
بهشان بگویم که حالا با من بیایند و با چشمان خودشان ببینند که مقاومت با همه دردهایش کمر غول بی‌شاخ و دم را خم کرده و دارد علامت پیروزی نشان می‌دهد و بهشان قول بدهم که این تازه اولین و کوچک‌ترین پیروزی ماست، قدس به‌زودی به صاحبان اصلی‌اش برمی‌گردد، دزد به زودی از این خاک بیرون می‌رود، به‌زودی.
آن روز کل شهر را آذین می‌بندیم و کل کوچه‌ها را شیرینی می‌دهیم.»
نظر شما