به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، در دهه ۱۹۷۰ لوگوی «I ♥ NY» (من نیویورک را دوست دارم) ظهور پیدا کرد و از آن زمان به بعد به عنوان برند اصلی نیویورک در آمریکا، روی اغلب محصولات شهر نظیر فیلمها، پوشاک، هنرهای خیابانی و حتی محصولات غذایی به چشم خورد. پس از ۵۰ سال از پیدایش این برند پرآوازه و درست به دنبال شیوع بیماری کووید -۱۹، مدیران عنوان «من نیویورک را دوست دارم» را به «ما نیویورک را دوست داریم» تغییر دادند تا حس تعلق شهروندان را به محل سکونت خود افزایش دهند و از این طریق، آنها را به ایفای نقش شخصی برای مهار ویروس کرونا تشویق کنند و یک بار دیگر، شور را برای شهر به ارمغان بیاورند.
اگرچه بسیاری از مردم نیویورک با برند جدید بسیار مخالف و حتی از آن متنفر بودهاند، اما این عنوان نیز آنها را با شهر محل سکونت خود پیوند داده است و در واقع نوعی گرایش درونی را در آنها برای حفظ و افزایش کیفیت زندگی محیطهای شهری و روابط خود با سایرین به وجود آورده است.
«مردم گلاسکو را میسازند» برند مشهور دیگری است که توسط مدیران گلاسکو در اسکاتلند با هدف افزایش ارتباطات میان مردم و محل زندگی خود توسعه داده شد. این برند بر خلاف برند «من نیویورک را دوست دارم»، که روی تمام محصولات درج میشد، با هدف ایجاد مناطقی منعطف و مملو از نشاط ناشی از ترویج فعالیتهای مختلف توسط مردم پا به عرصه وجود گذاشت. در واقع، مدیران گلاسکو به ایجاد برند «مردم گلاسکو را میسازند» پرداختند تا از این طریق علاوه بر توسعه یک هویت مستقل و جهانی برای شهر، مردم را به مشارکت برای حل چالشهای شهری سوق دهند و به عبارت دیگر، شهری مردم-محور را توسعه دهند.
امروزه مدیران در بسیاری از شهرهای جهان عزم خود را جزم کردهاند از طریق برندسازی شهری، ساکنان را به همکاری با یکدیگر و با مسئولان برای ایجاد یک هویت مستقل برای شهرهای خود در جهان سوق دهند، ضمن اینکه فرا خواندن مردم به مشارکت در حل مشکلات شهری در رأس اهداف آنها قرار دارد. گزارشها حاکی از آن است که در اغلب شهرهایی که دارای یک برند اختصاصی هستند، حس تعلق شهروندان به محیط زندگی خود افزایش یافته و همین امر، کاهش اثرات ناشی از بحرانهای حاکم بر دنیا (تغییرات اقلیمی و آلودگی هوا) را به دنبال داشته است. برندسازی علاوه بر مزایایی که تاکنون ذکر شد، از جنبههای دیگری نیز در بهبود کیفیت زندگی شهری نقش مهمی ایفا میکند که در ادامه به دو مورد از آنها میپردازیم.
بهرهگیری از برندهای شهری برای جذب حمایت
طی چند دهه گذشته، تغییرات اقلیمی بهطور روزافزون و به روشهای مختلف، کیفیت زندگی شهروندان را تحت تأثیر قرار داده و حتی به واسطه افزایش دمای شهرها، مرگ بسیاری از مردم را به دنبال داشته است. در این راستا، بسیاری از مدیران عزم خود را جزم کردهاند از طریق برندسازی مکانی، به بررسی چالشهای زیستمحیطی در محیطهای اطراف خود کمک کنند که البته این رویکرد زمانی اثربخش خواهد شد که حس تعلق مردم به محل سکونت خود افزایش پیدا کند، چراکه در این صورت، اقداماتی محلی و مردمی برای به حداقل رساندن اثرات جزایر گرمایی و آلودگی هوا در مناطق شهری پیاده میشود.
برند «با الهام از ایسلند» نمونه بسیار موفقی از برندسازی شهری با هدف تشویق مشارکت شهروندان به حل مشکلات زیستمحیطی بهشمار میرود که از سال ۲۰۱۹ بهخوبی توانسته است ساکنان و گردشگران جمهوری ایسلند را به اتخاذ سبک زندگی بدون پلاستیک از طریق تشویق آنها به خوردن آب لولههای شهری، به جای استفاده از بطریهای پلاستیکی، سوق دهد.
اثربخشی این برند بر افزایش حس تعلق شهروندان، گردشگران و سرمایهگذاران به ایسلند به اندازهای زیاد بوده است که امروزه حفظ محیط زیست شهری و بهبود کیفیت زندگی شهری از طریق اتخاذ سبک زندگی بدون پلاستیک به مهمترین اولویت این افراد در جمهوری ایسلند تبدیل شده است.
نقش برندسازی شهری در افزایش سازگاری با چالشهای جدید
دمای هوای زمین همواره در حال افزایش است و مشکلات سلامت و اقتصادی بیشماری را پیش روی شهروندان قرار داده است. گزارشها حاکی از آن است که مدیران در بسیاری از شهرهای جهان در مقابله با اثرات جزایر گرمایی بسیار ضعیف عمل میکنند و حتی توانایی سازگارسازی مناطق را با افزایش دما ندارند. اگرچه بسیاری از مردم در شهرهای مختلف، هنگام مواجهه با افزایش شدید دما در محل سکونت خود به شهرها و حتی کشورهای دیگر مهاجرت میکنند، اما جابهجایی برای سایر افراد مانند صاحبان کسبوکار بسیار چالشبرانگیز است که البته ماندن این جوامع نیز در شهر خود، مشکلات بسیاری را پیش روی آنها قرار میدهد و حتی زندگی و فعالیت را برای آنها طاقتفرسا میکند.
بدیهی است که سازگارسازی مناطق شهری توسط مدیران میتواند بهترین رویکرد برای حل این مشکل باشد که البته اعمال اقدامات لازم برای تحقق این هدف نیز فرایندی پیچیده و مشمول کسب مجوز از نهادهای مختلف است.
در واقع، اگرچه برندسازی مکانی اغلب موضوعاتی پیرامون افزایش اتحاد میان شهروندان را در بر میگیرد، با این حال بسیاری از مدیران در فرآیندهای تصمیمگیری خود جوامع مختلف را بهطور برابر سهیم نمیکنند و همین امر، ناکامی پیادهسازی پروژههای حاصل از برندسازی آنها را به دنبال دارد.
بدون شک، مدیران باید سیاستهای برنامهریزی شهری خود را از جنبههای مختلف تغییر دهند تا بتوانند برندهایی موفق را برای شهرهای خود به وجود بیاورند و از آنها برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان بهره بگیرند.
نظر شما