جریانی که به دست حاکمیت وقت خفه شد

«از ارکان مورد توجه همدانیان، توجه به آموزش است؛ اقدامی که اولین راه برای کارآفرینی و شکوفایی است. دومین رویکرد میدان دادن و کار خواستن است، اما افسوس که حاکمیت وقت قدر این کارآفرینان را ندانست و تفکر اقتصاد دولتی به جنگ آنان رفت؛ گویی حکومت پهلوی نمی‌خواست غول‌های اقتصادی رشد کنند.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، طی یادداشتی که محمود فروزبخش، نویسنده و اصفهان‌اندیش در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است:

«علی و حسین همدانیان دو چهره بزرگ اقتصادی در تاریخ معاصر اصفهان هستند. علی (۱۳۴۲-۱۲۸۰) برادر بزرگ‌تر بود. وی هنگام فوتش، اولین سرمایه‌دار ایران بود. چیزی که باعث شد نام این دو مرد در خاطره‌ها بماند، تنها ثروت و صنعت آنان نبود که البته آن‌هم در نوع خود بسیار مهم بوده است اما نباید فراموش کنیم که میزان ثروت و شکوه ناشی از آن تنها به زمان حیات اشخاص و در نهایت چند سالی حوالی آن بازمی‌گردد، حال‌آنکه نام همدانیان برجسته‌تر از سایر جماعت ثروتمند است. گویی نام ایشان با یک مفهوم گره خورده و آن مفهوم وقف است. می‌توان گفت این حقیقت وقف است که نام آنان را تا به امروز مانا ساخته است.

وقف به معنای ماندگاری است. شخص می‌میرد و اموال او میان دیگران توزیع می‌شود تا اثری از آن نماند اما وقف چنان‌چه با سازوکار باشد، جاودانه می‌شود و نام واقف به نیکی می‌ماند. وقف به‌نوعی نمادی از آینده‌نگری است و همدانیان یعنی مردان اقتصادی آینده‌نگر.

نقل است که هنگام انتخاب مکان برای احداث کارخانه سیمان، مهندس با ذوق فراوان می‌گوید این مکان انتخاب بسیار خوبی است که من برای محل استقرار کارخانه در نظر گرفتم، زیرا در اینجا ما به مدت ۱۰۰ سال به منابع اولیه دسترسی داریم و نزدیک معادن هستیم.

مرحوم علی همدانیان بلافاصله می‌گوید: بعد از ۱۰۰ سال چی؟؟؟

خدای من! همدانیان تا بعد از صدسال را هم حساب می‌کند. بیهوده نیست که در مقایسه با سایر کارآفرینان به چنین توفیقی دست یافته است.

یک انسان استثنایی با نگاهی فوق‌العاده!

حال چنین شخصی وقتی فرزند ندارد، چه می‌کند؟ علی و حسین به هر تقدیری بدون فرزند می‌مانند، گویی فرزندانشان کارخانه‌های آنان است؛ کارخانه‌های نساجی، سیمان و قند که هرکدام با خون جگر ساخته شده‌اند. همدانیان یعنی مردانی که انگار میان تولد و مرگشان چیزی جز کار نیست. آن‌ها را تا پاسی از شب باید پشت میز کارشان پیدا کرد.

یعنی این‌طور نیست که چنین ثروتی بادآورده باشد، اتفاقاً به جان آنان بسته است اما خدا عنایت کرد و بهترین فکر به ذهن آنان رسید. آن‌ها اموال خود را صرف امور خیر کردند. بعدها مؤسسه‌ای پدید آمد که زیر نظر حاکم شرع بر امور این دارایی‌ها و کارخانه‌ها نظارت داشت. در عوض تلاش می‌کنند و در امور خیر مشارکت دارند. همه مدارسی به نام همدانیان در مکان‌های مختلف را دیده‌ایم و از نام و همت بلند و فکر ماندگار آن‌ها لذت برده‌ایم.

از ارکان مورد توجه جریان همدانیان، توجه به آموزش است. اقدامی که اولین راه برای کارآفرینی و شکوفایی است. دومین رویکرد میدان دادن و کار خواستن است. نقل است که کسی از همدانیان پول خواست. او به آن شخص مستحق گفت فلان کارها را انجام بده، به‌عنوان‌مثال این وسایل را ببر آن‌طرف. فردی تذکر داد که آقا این چه‌کاری است؟ این‌گونه کار خودمان را زیاد می‌کنیم چون یک نفر دیگر باید بیاید و این‌ها را برگرداند! همدانیان جواب می‌دهد قصد گداپروری ندارم و کمک بیخود به فردی نمی‌کنم. پول به ازای کار می‌دهم و چه‌بهتر است که حرفه‌ای به این افراد یاد بدهیم که ماهیگیری هم یادشان داده باشیم اما در حال حاضر همین‌که شخص اهل کار می‌شود، بهتر از دریافت پول مفت است.

این‌چنین مفهوم کار و سخت‌کوشی تا مغز استخوان همدانیان‌ها نفوذ کرده بود. این بارقه‌ای بود از رمز و راز ثروتمند شدن دو مردی که امروز در تخت فولاد آرمیده‌اند و پرچم نام نیکشان در اصفهان به اهتزاز درآمده است.

افسوس که حاکمیت وقت قدر این کارآفرینان را ندانست و تفکر اقتصاد دولتی به جنگ آنان رفت؛ گویی حکومت پهلوی میل نداشت غول‌های اقتصادی رشد کنند و متأسفانه داستان سنگ‌اندازی دولت پیش پای یک ابرگروه خصوصی در اینجا هم دیده می‌شود. داستان مشکلاتی که برای حسین همدانیان (۱۳۵۷–۱۲۸۹) پدید آمد، حکایتی تلخ است که البته بعدها نیز برای دیگران به‌شدت و ضعف دیگر در تاریخ اقتصاد دولتی، نفتی و رانتی تکرار شده است.

دست‌درازی و طمع رژِیم در اموال همدانیان‌ها داستانی طولانی دارد؛ داستانی که بی‌نهایت وقیح است اما مهم آن است که بدانیم این دست‌درازی آن‌ها و طمع‌کارهای حکومت و تنها موجب ضربه به یک شخص نیست بلکه لطمه به‌کل جریان و تفکری است که اعتقاد دارد بار اقتصادی باید به دوش مردم باشد و نه دولت.»

کد خبر 636654

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.