به گزارش خبرنگار ایمنا، آیتالله سیدحسن مدرس از علمای اصفهان بود و در دوران مشروطه از مشروطهخواهان حمایت کرد. او در دومین دوره مجلس شورای ملی به نمایندگی از فقهای زمان به عنوان یکی از مجتهدانی تعیین شد که طبق متمم قانون اساسی مشروطه وظیفه هماهنگی و تطبیق مصوبات مجلس با شرع اسلام را بر عهده داشتند.
این سید جلیلالقدر از دوره سوم تا ششم نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای ملی را بر عهده داشت. در مقطع جنگ جهانی اول به اتفاق برخی نمایندگان مجلس و مشروطهخواهان کمیته دفاع ملی را تشکیل داد و به قم مهاجرت کرد.
او که از همان دوران جوانی به مبارزه علیه نظام سلطه و استکبار مشغول بود، هدف تیر متخاصمینی بود که میخواستند او را از سر راه خویش بردارند.
مخالفت او با ظلم صمصامالسلطنه و حمایت مردم از سید موجب شد تا نخستین نقش ترور او کشیده شود. این اتفاق زمانی رخ داد که سیدحسن به حجره یکی از طلاب معروف اصفهان به نام سیدابوالحسن سدهی دعوت شد. خبر این دعوت به گوش مخالفان رسید و آنان که مترصد فرصتی برای حذف فیزیکی او بودند، تصمیم گرفتند در روز ورودش به حجره، او را هدف گلوله قرار دهند، اما این حادثه با هوشیاری سید بدون نتیجه باقی ماند.
ترور دوم در سومین دوره مجلس شورای ملی و در بحبوحه جنگ جهانی اول و در شرایطی که بیگانگان از جمله روسیه و انگلیس کشور را اشغال کرده بودند، اتفاق افتاد. با اینکه مستوفیالممالک رسماً بیطرفی ایران را در این جنگ اعلام کرد، اما روس و انگلیس این بیطرفی را نادیده گرفتند و قشون روس در صدد اشغال تهران برآمدند.
مجلس شورای ملی و دولت جلسات مشترک مختلفی برگزار کردند و در نهایت تصمیم به مهاجرت جمعی از رجال سیاسی دولت و مجلس به قم و تشکیل کمیته دفاع ملی شد. این عده که آیتالله سیدحسن هم در جمع آنها بود به دمکراتها معروف بودند و طرفدار دولت آلمان بودند. آنان به قم مهاجرت کردند.
اعضای کمیته دفاع ملی متشکل از آیتالله سیدحسن مدرس، سلیمان میرزا، علیاکبر دهخدا، میرزا قاسم خان صوراسرافیل و برخی دیگر از نمایندگان مجلس شورای ملی تشکیل شد. کمیته دفاع ملی با دولت عثمانی متحد شد تا با کمک و حمایت قوای ژاندارم بتواند استقلال کشور را حفظ کند.
کمیته مذکور تا حدی توانست از پیشرفت قوای روس که قصد تصرف تهران را داشت، جلوگیری کند، اما در نهایت در مصاف با قوای مجهز قزاق ناگزیر به فرار به شهر کرمانشاه در غرب کشور شدند. آنان در این شهر به ریاست نظامالسلطنه مافی دولت موقت تشکیل دادند و آیتالله جوان وزارت عدلیه و اوقاف این دولت را بر عهده گرفت.
در چنین شرایطی عدهای با تحریک دولتهای انگلیس و روسیه نقشه ترور همزمان آیتالله مدرس و نظامالسلطنه مافی را برنامهریزی کردند که این توطئه با اقدام به موقع اعضای کمیته کشف و خنثی شد.
سومین ترور در دوره سلطنت رضا میرپنج اتفاق افتاد. آیتالله مدرس با وجود کینه و مشکلات اجرایی که رضا که حالا از سوی احمد شاه قاجار رییسالوزرا شده بود، در سر راه ورودش به مجلس به وجود آورد، موفق شد به نمایندگی از مردم تهران به پنجمین دوره مجلس شورای ملی وارد شود.
در این دوره طرح تغییر رژیم از مشروطه به جمهوری توسط رضاخان در مجلس مطرح شد. دولت انگلیس در تلاش بود با براندازی انقلاب مشروطه و روی کار آوردن حکومتی وابسته به خود به اهداف مورد نظرش برسد اما آیتالله مدرس با هوشیاری و ذکاوت همیشگی قصد رییسالوزرا برای بلوای جمهوری قلابی را فهمید و از ابتدا به مبارزه با آن برخواست.
رضا خان که کینه سیدحسن را از قرارداد ۱۹۱۹ به دل گرفته بود، طراحی سومین ترور سیدحسن را در هفتم آبان ۱۳۰۵ به مأموران مخفیاش سپرد و این در حالی بود که ششمین دوره مجلس شورای ملی به تازگی کارش را آغاز کرده بود و رییسالوزرا باز هم نتوانسته بود از انتخاب مدرس به عنوان نماینده مردم تهران جلوگیری کند.
صبح روز هفتم آبان در حالی که سید حسن راهی مسجد سپهسالار بود توسط چند فرد ناشناس مورد حمله مسلحانه قرار گرفت اما او با زیرکی فوراً رویش را به دیوار کرد و عبایش را با دو دست به طرف سر خود بلند کرد و زانوهایش را خم کرد به گونهای که بدنش در پایین عبا قرار گرفت و آنجایی را که قاتلان از پشت عبا محل قلب و سینه تصور میکردند جز دو بازو و عبای خالی چیز دیگری نبود. گلولههای جانیان به ساعد و بازوها و کتف آیتالله اصابت کرد و اعضا و جوارح حساس بدن ایشان از آسیب مصون ماند.
نظر شما