به گزارش خبرنگار ایمنا، مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «آمریکا روی دور تناقض» نوشت: وزیر امور خارجه کشورمان از پیام چند روز گذشته امریکاییها پیرامون مذاکرات رفع تحریمها در وین خبر داده است، پیامی که درست در بحبوحهای ارسال شده که دولتمردان امریکایی مدعی شدهاند نگاه خود را از روی مذاکرات برداشته و بر حمایت از اغتشاشات داخلی در ایران دوختهاند.
حسین امیرعبداللهیان روز گذشته در واکنش به این ادعای امریکاییها که گفتهاند در حال حاضر رسیدن به توافق در دستور کار آمریکا قرار ندارد، رفتار و گفتار آنها را با یکدیگر متناقض خواند و گفت: «سه روز پیش پیامی بین ما و طرف آمریکایی منعقد شد و ما پیامی از طرف آنها دریافت کردیم. امریکاییها در تبادل پیامها حتی تعجیل دارند که هرچه زودتر به نقطه توافق برسیم.»
وزیر امور خارجه گفت که ایران در این تبادل پیام به طرف امریکایی اعلام کرده باید موارد اتهامی آژانس بینالمللی انرژی اتمی حل و فصل شود زیرا دیگر کشور حاضر به توافقی نیست که در آینده مانند استخوان لای زخم بماند و سبب شود تا آژانس از مسیر سیاسی و به بهانه این موارد اتهامی فشارهایی را به ایران وارد کند.
امیرعبداللهیان با اعلام اینکه تبادل پیام با امریکاییها ادامه دارد و ایران در راستای توافقی که خطوط قرمز ایران رعایت شود، حرکت میکند، به تناقض در رفتار و موضع مقامهای آمریکایی اشاره کرد و افزود: «ارزیابی ما از پیامهای طرف امریکایی حتی در روزهای اخیر این است که امریکاییها نه تنها حصول توافق در اولویتشان است بلکه شتاب هم دارند، اما آنها برای مصارف داخلی خودشان هم و تحریک برخی از عوامل در داخل ایران در مواضع اعلامیشان به گونهای دیگر سخن میگویند و اینها از تعارضات رفتار امریکایی است.»
در حالی که وزیر امور خارجه از پیامهای خصوصی واشنگتن به ایران برای دستیابی به توافق رفع تحریمها و تزویر آنها خبر داد که «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه آمریکا همچنان بر حمایت آشکار کشورش از اغتشاشات ایران تأکید کرده و در عین حال مدعی شده که «توافق قریبالوقوع نیست چون ایرانیها کماکان خواستههای فرعی مطرح میکنند.»
پیش از این، ایران زیر سایه یک ابتکار عمل هوشمندانه روند گفتوگوهای رفع تحریمها را به نقطهای رسانده بود که پیشنهادات او بجز ایالات متحده، مورد قبول دیگر کشورهای طرف مذاکره از جمله تروئیکای اروپایی قرار گرفته است و آمریکا را به تصمیمگیری هرچه سریعتر پیرامون آخرین ایدههای پیشنهادی روی میز ناگزیر کرده بود.
اما با اعمال اغتشاشات داخلی در کشور که تحت هدایت سرویسهای جاسوسی و پادویی اقلیت اپوزیسیون و گروهکهای منافق و برانداز شکل گرفت، برای دولتمردان آمریکا فرصتی حاصل شد تا تمرکز جامعه جهانی را منحرف کرده و توجه خود را به جای تصمیمگیری درباره مذاکرات، متوجه آشوبهای داخلی ایران کند.
به این ترتیب این مسئله آمریکاییها را به تداوم سناریوی شکستخورده فشار حداکثری ترغیب کرد تا در خیالی موهوم، حاصل آن گرفتن امتیازات بیشتر از ایرانی باشد که به اعتقاد آنها تحت فشار قرار گرفته است.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «هزیمت اغتشاش در پشت دیوار برلین» نوشت: کوچ هزیمتوار اغتشاش به پشتپنجرههای عمارت هیتلری در پایتخت قدیمی نازیها حتماً حسابشده و برنامهریزی شده بوده است. اما چرا آلمان؟ و چرا فرانسه و انگلیس نه!؟ دیروز تجمعی، که بر سر تعداد آن حتی در رسانههای فارسیزبان و رسانههای اروپایی نیز توافقی نکردند و رقمها گاهی پنج تا هشتبرابر یکدیگر بود، در پایتخت آلمان برپا شد تا سیاست تجزیه ایران از آنجا حمایت شود.
اما چرا آلمان را انتخاب کردند؟ آلمان البته فقط برای این تجمعات انتخاب نشد و میزبانی از سفرای اروپایی حامی اغتشاش در ایران هم به سفارت آلمان در ایران سپرده شد و تحرکات دیپلماتهای این سفارتخانه در ایام اغتشاش زیر رصد قرار گرفت و حتی در اغتشاش اردبیل هم یک آلمانی در میان اغتشاشگران بازداشت شد.
شاید انتخاب انگلیس، هم به دلیل منفور بودن آن در میان ایرانیان و هم به علت هزینههای سفر به یک کشور خروجکرده از اتحادیه اروپا، و هم بهخاطر آن روحیه روباهصفتی انگلیسیها، که علاوه بر هدایت پشت صحنه دشمنی با ایران از آشکارسازی آن دوری میکنند، ممکن نبود.
فرانسه نیز خود این روزها درگیر اغتشاش و سرکوب زن و مرد به دست پلیس است و بیم تداخل و قاطیشدن ماجرا میرود!
اما آلمان هم در میان مردم جهان هنوز بیشتر از هر کس و هر چیز با نام هیتلر شناخته میشود و هم در میان ایرانیان با فروش سلاح شیمیایی به صدام منفور است و در بزنگاهها دنبال فرصتی برای احیای این هر دو ننگ تاریخی است. فرانسه برای بازیها و نمایشهای دموکراتیک و آزادیخواهانه فرصتهای زیادی دارد، اما این فرصتها کمتر نصیب آلمان میشود و حالا یک نمایش چند هزار نفری از کسانی که با شعار زندگی و آزادی تجمع میکنند، میتواند برای آلمانها مغتنم باشد.
تجمع برلین، اما تفاوت آشکاری با تجمعات ایران در این هفتههای اخیر داشت!
درباره این تجمع در رسانههای دستمزدبگیر از سعودی و انگلیس بر خلاف اینکه برای ایران آموزش ساخت کوکتل مولوتف و تشویق و ترویج آتش زدن اموال مردم میکردند، از این خبرها نیست و برای تجمعکنندگان که برخی از آنها کارگران چندملیتی بودند و با حملونقل رایگان و حتی وعده اقامت در هتل به برلین آمدند، مقرراتی به این شرح وضع شد: «شما میتوانید پرچم خود را به همراه بیاورید، با وجود این از شما خواهشمندیم به حفظ اتحاد توجه کنید. نکته مهم این است که پرچمها در جمعیت پخش باشند و در یک قسمت جمع نشوند.
هرگونه لفظ توهینآمیز، ناراحتکننده و تبعیضآمیز ممنوع است. چنانچه مایل به گرفته شدن عکس و فیلم از چهره خود نیستید ما از شما میخواهیم که چهره خود را با ماسک بپوشانید. میتوانید نشانهای به شکل دایره روی ماسک خود بکشید تا ما تصویرتان را در رسانههای اجتماعی منتشر نکنیم (این به وضوح ترفندی برای مخفی نگهداشتن چهرههای واقعی برخی غیرایرانیهای این جمعیت بود و هم نشاندهنده اینکه قرار نیست هرکس با گوشی خودش عکس بگیرد و عکاسی از این جمعیت یک عمل انحصاری بوده است!).
هرگونه رفتار زننده، توهینآمیز، تحریکآمیز و مربوط به نژاد، قومیت، ملیگرایی، مذهب و رفتار توهینآمیز مربوط به هویت جنسی یا جنسیتی قابل تحمل نخواهد بود.»
این تجمع اگرچه آخرین نفسهای اروپای تا گردن غرق در مشکلات انرژی و معیشتی است، اما بهعنوان یک مداخله آشکار و همراهی با براندازان یک کشور که در شعار رسمی خود هم آرزوی براندازی و نابودی سرزمین خود را دارند، از طرف ایران بیپاسخ نخواهد ماند و برای آلمانها گران تمام خواهد شد.
آلمانها و اروپاییهایی این روزها هم شاهد پیشنرفتن سیاستهایشان در اوکراین هستند، هم روسیه شیرهای گاز و انرژی را به روی آنان بسته است و هم آمریکا با فروش گاز به نرخ چند برابری (تا شش برابر) مشغول دوشیدن دوستان قدیمی خود است و بهنظر میرسد تسکین این دردهای مزمن با این مسکنهای مداخلهجویانه ممکن نباشد.
روزنامه خراسان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بازی با سلامت ۷۳ درصد مردم!» نوشت: قابل پیشبینی بود که بالاخره داد بیمارستانها از تسویه نشدن بدهیهای سنگین تأمین اجتماعی، تبدیل به فریاد شود و این نگرانی را ایجاد کند که در صورت تسویه نشدن حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان بدهی، روند ارائه خدمت به بیماران دچار مشکل شود.
هفته گذشته بود که معاون درمان وزیر بهداشت، در حاشیه اجلاسی که با حضور رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی برگزار شد، مطالبه بهحق آنها را مطرح کرد و گفت: یکی از چالشهای اصلی ما و همچنین اعتراضات معاونان درمان دانشگاههای علوم پزشکی کشور، بدهیهای بیمه تأمین اجتماعی به بیمارستانها و مراکز درمانی است که پرداخت نشده و نزدیک به ۱۰ هزار میلیارد تومان است.
سعید کریمی اظهار کرد: این بدهی مربوط به بازه زمانی ۱۰ ماه تا یک سال است که به مراکز مختلف بیمارستانی در کشور پرداخت نشده و بیمارستانها را با مشکلات فراوان روبهرو کرده است.
طبق اعلام وزارت بهداشت، ۹۰ درصد درآمد بیمارستانها و مراکز درمانی در بخش بستری، از بیمهها و ۱۰ درصد درآمد آنها فرانشیزی است که از بیمار دریافت میکنند و تصور کنید که پرداخت سهم مراکز درمانی از سازمان تأمین اجتماعی، در ازای درآمد حاصل از ارائه خدمت به بیمهشدگان این سازمان، یک سال تأخیر داشته باشد به قول معاون وزیر بهداشت، با این شرایط بیمارستان چگونه میتواند سرپا بماند؟
کریمی این وعده را داده بود که هم وزیر بهداشت و هم دیگر مدیران دولتی پیگیر پرداخت این بدهیها توسط تأمین اجتماعی هستند، اما انگار پیگیریها تاکنون به نتیجه نرسیده است.
دلیل این ادعا آن است که بیمارستان فیروزگر تهران که یکی از بیمارستانهای دولتی زیرمجموعه دانشگاه علوم پزشکی ایران است، اطلاعیهای را منتشر کرده که روز گذشته حسابی در فضای مجازی سر و صدا بهپا کرد. در این اطلاعیه آمده است: «با توجه به پرداخت نشدن نزدیک به یک سال از مطالبات بیمارستان توسط سازمان تأمین اجتماعی، با ابراز تأسف سهمیه بیمهشدگان آن سازمان به جز بیماران اورژانس، از اول آبان ماه به صورت آزاد پذیرش میگردد.»
اما سازمان تأمین اجتماعی فقط به بیمارستانها بدهکار نیست و بدهیاش به داروخانهها هم نگرانی درباره شکست طرح «دارویار» را بیشتر کرده است.
طبق اعلام میرهاشم موسوی، مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی، حدود ۷۳ درصد جامعه ایرانی تحت پوشش این سازمان هستند؛ آماری که قطعاً امیدبخش است اما نگرانکننده هم هست اگر تصور کنیم، با تسویه نشدن بدهی این سازمان به مراکز درمانی، ارائه خدمات تحت پوشش بیمه به این جمعیت چند ۱۰ میلیونی متوقف شود.
تلختر اینکه بیمهشدگان اصلی این سازمان، کارگران، باربران، رانندگان، زنان سرپرست خانوار، خادمان مساجد و بافندگان هستند که به اندازه کافی زیر بار مشکلات اقتصادی قد خم کردهاند و تحمل افزایش هزینههای درمان، آن هم با وجود پرداخت حق بیمه را ندارند.
حرف دل این جامعه را یکی از کاربران توئیتر به خوبی زده و نوشته بود: «بخت برگشته، بیمه پردازهای تأمین اجتماعی که هر ماه حق بیمه از حقوقشان کم میشود اما وقتی به آن نیاز دارند با چنین متنی (اطلاعیه بیمارستان فیروزگر) روبهرو میشوند».
نظر شما