۲۶ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۸
شنیده شدن با قصه‌ها

نویسندگان با نشر و پخش بیمار نه‌تنها مخاطب وطنی را جذب نمی‌کنند، در سطح جهانی نیز نمی‌توانند خود را مطرح کنند. نویسندگان زن و مرد می‌نویسند و با تیراژ کم چاپ می‌کنند تا فقط سنت نوشتن فراموش نشود و ثبت شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در یادداشتی که مرضیه گلابگیر، نویسنده در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است: «امسال باز نوبل ادبیات قسمت زنان شد. این پنجمین بار، طی ۹ سال گذشته است که یک زن برنده جایزه نوبل ادبیات می‌شود. در تاریخ ۱۲۱ ساله نوبل ادبیات تاکنون، تنها ۱۷ زن به این افتخار نائل شده‌اند.

آنی ارنو را با «داستان یک زن» می‌شناسم؛ زنی نویسنده که بعد از مرگ مادر در عزاداری بی‌پایانش از مرگ زنی که او را به‌دنیا آورده و نداشته‌های خود را در او حلول داده است به واکاوی خود می‌پردازد و با نگاهی بی‌پروا بدون هیچ خط قرمزی به رابطه درونی خود و مادرش می‌پردازد و به این صورت قصه مادرش را برای ما می‌گوید. آرنو در تمام آثارش در جست‌وجوی هویت و خویشتن خود به گذشته‌اش نقب می‌زند، شاید به همین خاطر است که آکادمی سوئد در مورد انتخاب او برای جایزه نوبل ادبیات امسال می‌گوید: "به خاطر شهامت و تیزهوشی واقع‌گرایانه که به او امکان می‌دهد در آثارش ریشه‌ها، بیگانگی‌ها و محدودیت‌های جمعی حافظه شخصی را کشف کند."

 ارنو در آثارش توانسته است به ذهن و درون زنانه خود نقب بزند و از درون خود و بدون بایدها و نبایدهای که یک زن حتی در دنیای آزادی مانند فرانسه با آن درگیر است، قصه رابطه خود و مادرش یا بهتر است بگویم قصه رابطه درونی تمام دخترانی که مادری جنگجو و متفاوت در زندگی داشته‌اند و تقابل‌هایی که باعث موفقیت در جامعه سخت مردانه و بی‌رحم برای آنان و همین‌طور تقابل با ریشه و ریشه‌هایی که به آنان این شجاعت و موفقیت را داده است را به ما نشان دهد و بر جان ما بنشیند.

شاید اگر دنیای فارسی‌زبانان بیشتر با دنیای ادبیاتی جهان ارتباط داشت، زنان نویسنده ما نیز از این موهبت بی‌نصیب نبودند. در دنیایی که شاید بایدها و نبایدها و محدودیت‌ها دیگر مرز و قانون و سنت نمی‌پذیرد و راه خود را در میان ناخودآگاه انسان‌ها پیدا کرده است، نوشتن و نویسندگی با نقب زدن به دنیای درون انسان‌ها و "آن" های ویژه و شخصی، اما جهانی و سرمدی؛ چه مرد و چه زن می‌تواند یک نوشته از بن دل را از نوشته‌ای تقلیدی و تکراری بازشناسد.

این روزها این شایعه را می‌شنیدم که شهرنوش پارسی‌پور نیز جزو نویسندگان کاندید امسال ادبیات است که متأسفانه قرعه به نام او نیفتاد و ایران از آن بی‌نصیب شد. به‌غیر از این نویسنده خوب و کهنه‌کار ادبیات فارسی می‌توانم فهرستی از نویسندگان خوب زن فارسی‌زبان را نام ببرم که با نقب به دنیای درون خود به این هزارتوی درونی زنان راه یافته‌اند. به‌شمار نویسندگان زن سال‌ها است در این عرصه همتای مردان نویسنده به خلق اثر پرداخته‌اند. سیمین دانشور پرچم‌دار و یکی از بهترین مثال‌هایی است که می‌توان برای این نوع نوشتار بی‌پروا و درونی برشمرد که امروز در میان ما نیست.

هیچ‌گاه داستان‌های کوتاه سیمین دانشور را که در تب‌وتاب درمان برای نازایی انجام می‌دهد را فراموش نمی‌کنم. داستان‌هایی که در سایه ادبیات مردانه‌نویس و سیاست‌زده آن سال‌ها از چشم‌ها پنهان ماند. نوشتن از دنیای درونی، شجاعت بسیاری می‌خواهد. سیمین دانشور، زنی آزاداندیش در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ با شجاعت و روایتی شیرین به آن می‌پردازد. اتفاقی که هم‌زمان برای همسرش جلال آل‌احمد نیز می‌افتد و او تحت عنوان داستان بلند "سنگی بر گور" به چاره‌جویی خود برای این مشکل می‌پردازد و به شیوه خود داستان می‌گوید.

داستانی که سال‌ها بعد توسط وارثان او به چاپ می‌رسد و در زمان حیات به نشر آن اقدام نمی‌کند. ادبیات زنان در ایران پیشینه درازی ندارد و زنان بعد از مردان به دنیای ادبیات مدرن پا گذاشتند. اما در دهه‌های گذشته با افزایش صعودی نوشتن در زنان فارسی‌زبان و این سیر با سرعت بسیار بیشتری به سمت جلو حرکت کرد. زویا پیرزاد و فریبا وفی و دیگر نویسندگان دهه‌های گذشته در ایران بیشتر و بیشتر این دیوارهای بلند نگفتن را کنار زدند و با وجود محدودیت‌هایی در نوشتن و ممیزی به خلق آثار بسیار خوبی موفق شدند. این سیر حتی در نویسندگان زن افغان نیز دیده می‌شود و این نویسندگان توانسته‌اند گوشه‌هایی از زندگی و زیست اجتماعی نهفته در این سال‌ها را با گذشتن از تابوهای اجتماعی به مخاطب نشان دهند.

آنی ارنو در نوشتن داستان از خود شروع می‌کند. داستان‌های او نه‌فقط تخیل که از زندگی او برگرفته شده است. شاید به همین خاطر نوشته‌های او را زندگینامه‌نویسی می‌دانند. او داستان‌هایش را از سال‌های نوجوانی خودش و زندگی والدینش، ازدواج و رابطه‌اش و حتی از سقط‌جنین غیرقانونی و سرطان خود روایت می‌کند. روایت ارنو اگرچه زیست شخصی این نویسنده را به ما نشان می‌دهد اما برای لحظه‌ای به این فکر می‌روی که چقدر دنیاهای درونی ما فرای از قومیت و محل زندگی به هم نزدیک است و همین نزدیکی باعث ارتباط با نوشته‌های زنی آن‌سوی دریاها می‌شود تا با آن همزادپنداری کنی و فکر کنی جهان شاید در ظاهر پر از تفاوت‌ها است اما این تفاوت‌ها در پوسته ظاهری ما آدم‌ها است و ما همه انگار یک من واحد هستیم با پوست‌هایی ساختگی و با قیدوبندهای اجتماعی متفاوت؛ که برای بعضی نمایش آن و نوشتن آن باعث گرفتن جایزه نوبل می‌شود و برای بعضی بدنامی یا حذف به همراه دارد. اگر گزینه‌های انتخاب کاندیداهای نوبل را در سه ضلع یک مثلث بتوان جست‌وجو کرد که ضلع اول آن روایتی ساده و جهانی است و از بن دل، ضلع دوم انتشار و معرفی آن به جهانیان و ضلع سوم انتخاب با شرایط ویژه اجتماعی و سیاسی.

در طول زمان ما در ایران نتوانسته‌ایم یکی از این سه ضلع را کامل کنیم و نبود توفیق ما برای رسیدن به این آرزوی جهانی برای هر نویسنده به این خاطر بوده است. متأسفانه ادبیات ایران مانند سینما به زبان تصویر مزین نیست و از نظر مالی حمایت درستی برای معرفی آثار انجام نمی‌شود. نویسندگان با نشر و پخش بیمار نه‌تنها مخاطب وطنی را جذب نمی‌کند و مخاطبان کمی دارد و نمی‌تواند در سطح جهانی خود را مطرح کند. نویسندگان زن و مرد می‌نویسند و با تیراژ کم چاپ می‌کنند تا فقط سنت نوشتن فراموش نشود و ثبت شود. تا آنچه فکر کرده‌ایم و زیسته‌ایم در گوشه‌ای از جهان انسان‌ها به نام ایران تا زمانی، روزی چون امسال، هیئت اعطای جایزه نوبل در بیانیه‌اش این بار خطاب به نویسنده‌ای فارسی‌زبان و از شرق همانند آنی ارنو بگوید: "این جایزه به‌پاس ۴۰ سال تلاش سازش‌ناپذیر آنی ارنو به او داده می‌شود که در کارهایش، زندگی را با اختلافات بزرگ در زمینه جنسیت، زبان و طبقه اجتماعی نشان داده است."»

کد خبر 612873

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.