به گزارش خبرنگار ایمنا، ظهور سینما در سالهای پایانی قرن نوزدهم، تأثیر شگفتانگیزی بر عرصههای مختلف زندگی انسان در غرب داشت. در همان سالها، اگرچه ایران تا حدودی از سیر پیشرفتهای مدرن در اروپا دور بود، اما تقارن سفر مظفرالدین شاه به فرنگ با سالهای آغازین تولد و انتشار سینما در این قاره، باعث شد که تمایل پادشاه ایرانی به این مقوله جلب شود و در نتیجه بنا به دستور وی مقدمات لازم برای ورود دستگاه فیلمبرداری سینماتوگراف به ایران فراهم آید.
به همین خاطر روز بیستویکم شهریور با نام روز ملی سینما شناخته میشود. این روز در سال ۱۳۷۹ به سبب همزمان شدن با بزرگداشت صدمین سال ورود این هنر به ایران به روز سینما نامگذاری شد و از آن تاریخ، هرساله این روز در خانه سینما و با حضور هنرمندان جشن گرفته میشود. همیشه در این روز رسانهها در کنار پوشش اخبار این مراسم به بحث همیشگی دلیل کاهش استقبال مردم از سینما میپردازند و در پایان گزارشها و گفتوگوها بالا بودن هزینه بلیتهای سینما و سایر عوامل را عامل کاهش استقبال مردم از فیلمهای اکران شده میدانند اما در کنار این عوامل بحث مهمی که همیشه مغفول مانده، چالشها و آسیبهای سینمای ایران از لحاظ محتوا و ساختار است. هرچند در حال حاضر این صنعت بیش از یک قرن سابقه دارد اما همچنان با چالشها و آسیبهای متعددی روبهرو است که نیاز است توسط رسانهها واکاوی و به آن پرداخته شود.
برخی مدرسین سینما قابلیت شاگردی سینما را هم ندارند
امرالله احمدجو، کارگردان و پیشکسوت سینما به خبرنگار ایمنا میگوید: امیدوارم پرداختن به چالشهای سینما کمکحال تولید بهتر باشد و تنها در حد حرف نباشد. در هر دهه فرازوفرودهای فراوانی در این حوزه داشتهایم که امیدوارم سینمای ایران به سمت حرفهای شدن و تولید پرمحتوا بیش از گذشته باشد.
وی با بیان اینکه ما در مسئله آموزش ضعفهای بسیاری در سینما داریم، میافزاید: این مسئله در سینمای کشور بسیار نابسامان شده و آموزشگاههایی به وجود آمده است که بههیچعنوان مشخص نیست مدرسانشان را چه افرادی و با چه رزومههایی شکل میدهند. هر کدام دکانی برای این موضوع باز کردهاند بدون اینکه برنامهای مشخص و مدون و مدرسان قابلی برای این موضوع داشته باشند.
این کارگردان سینما ادامه میدهد: در گذشته که فیلمها در تلویزیون نمایش داده میشد برای عنوان میهمان برنامه که قرار بود در مورد فیلم صحبت کند از واژه تحلیلگر یا منتقد سینما، استفاده میشد اما از جایی به بعد، عنوان مدرس سینما به این عناوین اضافه شد، که بهجرئت میگویم برخی از این افراد که در رسانه ملی از آنها بهعنوان مدرس سینما یاد میشود، قابلیت شاگردی سینما را هم ندارند؛ زیرا نوشتهها، لفاظیها و پرتگوییهای این عده در مورد انواع فیلمهای داخلی و خارجی بیانگر سطح سواد و دانششان نسبت به حوزه سینما است. میزان درک، سواد، هوش و دریافت این افراد بهشدت پایین است و امروز همین افراد به دلیل نبود مدرس حرفهای و توانا مدرس سینما شدهاند.
خروجی فارغالتحصیلان سینما مشخص نیست
وی اضافه میکند: فارغالتحصیلان دانشگاهها در حوزه سینمایی میتوانند آینده سینمای کشور باشد اما متأسفانه خروجی این میزان فارغالتحصیلان سالانه مشخص نیست، طبق روال همیشه برخی افراد با هوش و استعداد خدادادی بهصورت خودجوش و فردی به حوزه سینما ورود پیدا میکنند که تعدادشان بسیار اندک است. امیدوارم به این موضوع توجه بسیار جدی شود زیرا پیشرفت و توسعه سینمای کشور از آموزش نشئت میگیرد.
احمدجو با بیان اینکه جشنواره فیلم همانطور که از اسم آن مشخص است جایی برای برداشت محصول است، تأکید میکند: جشنوارهها به شکل سنتی در جوامع مختلف برگزار میشود و فیلمها به سلیقه چند نفر نمرهدهی میشود و نمیتواند ملاک صحیحی برای انتخاب فیلم خوب باشد زیرا سلیقههای شخصی در آن دخیل است.
وی خاطرنشان میکند: با این وجود برگزاری جشنواره لازم است زیرا در این جشنوارهها فیلمهای مختلف حتی از افراد تازهکار اما مستعد دیده میشود که جایی برای نمایش آنها وجود ندارد. بهطور مثال جشنواره «حسنات» بسیار مثبت، آبرومندانه و قابلقبول و پیشرو برگزار میشد اما همین جشنواره نیز به دلایل نامعلوم تعطیل شد و چند سالی است که دیگر برگزار نمیشود.
این کارگردان پیشکسوت سینما تصریح میکند: در جشنوارههای خارجی مشخص نیست چه نگاهی به فیلمها وجود دارد، در این جشنوارهها فیلمهای بسیار خوب و در عین حال فیلمهای بسیار بد نیز وجود دارد، بسیاری از فیلمها در این جشنوارهها دیده میشود که برای این جشنوارهها امتیاز محسوب میشود.
جهتدار بودن جشنوارههای خارجی آسیبرسان است
وی با بیان اینکه جهتدار بودن بسیاری از این جشنوارهها آسیبرسان است، میافزاید: فیلمهای شعاری و بیمحتوا در جشنوارههای خارجی پررنگ میشود و تبلیغات فراوانی روی بسیاری از این آثار صورت میگیرد که همه این موارد آسیبرسان است؛ با این وجود امیدوارم بخش مثبت این جشنوارهها غالب شود.
احمدجو با اشاره به نقاط ضعف سینمای ایران، اضافه میکند: باید روی آموزش صحیح، سرمایهگذاری مناسب، جهتدهی به سمت بخش خصوصی و دور شدن از سینمای دولتی کار شود که متأسفانه ما در این بخشها ضعف داریم.
وی با اشاره به عوامل خالی شدن سینما از مخاطبان، اظهار میکند: عوامل متعددی باعث این قضیه شده که بعضی ذاتی و بعضی عارضی است از جمله اینکه هماکنون سینما رفتن بسیار گران شده است، از طرفی با ورود تلویزیونهای بزرگ و حتی پروجکشنها به منازل، لذت مشاهده فیلم روی پرده بزرگ به خانهها آمده است بااینوجود دیدن فیلم بهصورت دستهجمعی در تاریکی لذت دارد و امیدوارم شرایطی فراهم شود تا مردم بهراحتی بتوانند در سینماها حضور پیدا کنند.
ورود پولهای کثیف، بزرگترین مشکل سینمای ایران است
آرامه اعتمادی، منتقد سینما به خبرنگار ایمنا میگوید: در حال حاضر بزرگترین آسیب سینمای کشور ورود پولهای کثیف و آدمهای ناشناس به این عرصه است. تا زمانی که سینمای کشور بهطور واقعی هنر محسوب میشد و در آن اثر هنری ارائه و ذوق و سلیقه، تفکر و دید هنرمند در آن به معرض نمایش درمیآمد، مشکلی نبود اما هماکنون سینما به محلی برای درآوردن پول و ورود پولهای کثیف تبدیل شده است که متأسفانه برخی بازیگران توسط این پولها خریداری میشوند. بهعنوانمثال به یک بازیگر حدود ۲۵ میلیارد برای پروژهای میدهند که حتی یک خط آن نیز نوشته نشده است و این غیر از فروخته شدن آن بازیگر و هنرش چه معنای دیگری میتواند داشته باشد؟.
وی افزود: در حال حاضر پول یک مورد جذاب است و هنرمند ما نیز از فروختن هنر خود و دریافت چنین پولهایی مصون نیست. ورود افراد ناشناس به سینما و افرادی که تهیهکنندگی و سرمایهگذاری را بهخوبی بلد نیستند یکی از بزرگترین چالشهای ما در دهههای اخیر است. حتی تهیهکنندگان قدیمی سینما نیز وارد این بازیها شدهاند و چنین بههمریختگی و آشفتگی باعث شده است آدمهای کاربلد سینما خانهنشین شوند و هنر خود را به جامعه عرضه نکنند.
این منتقد سینما با اشاره به برگزاری جشنواره مختلف داخلی و خارجی و تأثیر آن روی سینمای ایران، تصریح میکند: با حضور و برگزاری جشنوارههای بینامونشان مخالفم مگر اینکه تفکری پشت این جشنوارهها باشد، جشنوارههای متعددی هماکنون وجود دارد که یکسری از آنها در صورت حمایت ارگانهای دولتی میتواند فرهنگساز باشد.
مشکل اساسی سینمای ایران نبود فیلمنامههای خوب است
وی تأکید میکند: گسترده شدن فضای مجازی و ورود ایران به دهکده جهانی باعث شد برخی فیلمسازان به جشنوارههای رده پایین ورود کنند، از هر ۱۰ مورد از این جشنوارهها نیز یکی از آنها پیدا میشود تا دست رد به سینهات نزند و جایزهای بدهد، هماکنون جشنواره ونیز که بهتازگی به پایان رسید، جشنوارهای ممتاز و در رده الف محسوب میشود که دریافت جایزه از آن باعث افتخار است، بهطور مثال زمانی که لیلا حاتمی از انجمن نویسندگان و منتقدان این جشنواره جایزه میگیرد به این موضوع میبالیم اما بهطور مثال دریافت جایزه در جشنواره «توتفرنگی» در ارمنستان تحسین چندانی ندارد.
اعتمادی اضافه میکند: کمبود آموزش و سواد سینما و آگاهی منتقلشده به دانشجویان را آفت دیگر حوزه سینما است، این موضوع بهطورکلی به سیستم آموزشی ما در همه رشتهها بازمیگردد و تنها مختص سینما نیست. هماکنون کمبود سواد به سینما و هنرهای نمایشی رسیده و فارغالتحصیلان این رشته بهطور قطع تخریبکننده سینما در آینده خواهد بود.
وی در ادامه با اشاره به چالشهای سینمای ایران میگوید: ما همچنان درگیر قصهها، سوژهها و پرداختها هستیم، هر میزان در بخشهای فنی سینمای ایران با سرعت خوبی پیش رفته است در بخشهای زمینهای مانند قصه و کارگردانی بهویژه فیلمنامه موفق نبوده است، آن میزان که موسیقیدان، فیلمبردار، تدوینگر، جلوههای ویژه خوب داریم یک فیلمنامهنویس درجهیک و خوب نتوانستهایم داشته باشیم.
ضربه جبرانناپذیر سلبریتیها به بدنه سینما
این منتقد سینما ورود سلبریتیها به سینما را یکی دیگر از آسیبهای سینما ذکر کرد و میافزاید: سلبریتیها همواره از گذشته وجود داشتهاند که بخش زرد و پاپارتزی را در مخاطب اقناع میکردند اما هماکنون صفحههای اینستاگرامی همهچیز را به تباهی کشانده است که محدود به ایران هم نیست و همواره آسیبهای خاص خودش را داشته است.
وی با اشاره به ورود ورزشکاران، خوانندهها و مدلها به سینما، تأکید میکند: این موضوع اگر بهصورت صحیح باشد، آسیبی به سینما نمیزند، بهطور نمونه پژمان جمشیدی، صابر ابر، شهاب حسینی و نوید محمدزاده از فوتبال و مجریگری وارد دنیای بازیگری شدند و بازیگران موفقی نیز هستند. استعداد، سواد و آگاهی این افراد اگر همراه با پیشزمینههای مناسب باشد در حضور موفق این افراد در سینما بسیار اثرگذار است.
خانه سینما تأثیری چندانی بر پیشرفت سینمای ایران ندارد
اعتمادی با اشاره به نقش خانه سینما در رشد و تعالی سینما، میگوید: خانه سینما نهادی است که متأسفانه کوچکتر شده است و تأثیر چندانی در سینمای ایران ندارد، این خانه در سالهای اخیر بسیار منفعل عمل کرده است اما امیدوارم با تغییرات جدید اثرگذاری بیشتری را از خانه سینما شاهد باشیم.
وی، تأکید میکند: فیلمنامه و تهیهکنندگی از موضوعاتی است که باید به آن بیشتر پرداخته شود، پرداخت قصه و سوژهیابی در فیلمنامهها باید تقویت شود، در تهیهکنندگی نیز ورود تهیهکنندگان جدید و غیرحرفهای باعث آسیبهایی به این حوزه شده است، رقم بازیگران و دستمزد عوامل با ورود این افراد تغییر کرده و دچار نوسان شده است، هماکنون رشتهای در دانشگاه به این نام وجود ندارد و افرادی که وارد این حوزه میشوند سواد تهیهکنندگی و سرمایهگذاری را بهصورت دانشگاهی نیاموختهاند.
نظر شما