به گزارش خبرنگار ایمنا، هدف از خلقت انسان، رسیدن به کمال است و برای رسیدن به چنین قلهای میان زن و مرد یا دختر و پسر فرقی نیست. البته زن و مرد از حیث خلقت تفاوتهایی دارند که توجه به این تفاوتها میتواند آنها را زودتر به مقصد برساند.
دختران، وجودشان مملو از عاطفه است. در واقع ساختار تکوین و خلقت در وجود دختران بهگونهای است که از حساسیت و شکنندگی بیشتری برخوردارند. به همین دلیل در میان دختران بیش از پسران شاهد زودرنجی هستیم.
علاوه بر این با توجه به نقش همسری و مادری که دختران بر عهده میگیرند توجه به لطافت روحی آنها در امر تربیت بسیار حائز اهمیت است. اگر قرار باشد برای دختر و پسر بدون در نظر گرفتن تفاوتهای تکوینی، از روشهای تربیتی یکسانی بهره ببریم نتیجه مطلوبی نخواهیم گرفت.
خداوند ساختار وجودی دختر را هم از حیث جسمی و هم روحی لطیف آفریده است. یعنی دختران نسبت به پسران ظاهرشان ظریفتر و لطیفتر و روحیه آنها نیز حساستر و بااحساستر است. بنابراین در فرآیند تربیت ممکن است برخی بیتوجهیها از ناحیه والدین تأثیر زیادی بر پسران نداشته باشد اما همان بیتوجهی اندک، روح لطیف دختر را آزار میدهد.
همانطور که ذکر شد دختران قرار است در آینده نقش مادری و همسری را بر عهده بگیرند. آنچه بیش از هر چیز دیگر میتواند دختران را در ایفای این نقشها موفق بدارد توانمندی آنها در بذل عاطفه است. یعنی مادری، مادر موفق است که توان خرج محبت در برابر فرزندش را بیش از دیگران داشته باشد و به همسری مدال همسر موفق میدهند که در ابراز عواطف به شوهر خویش ناتوان نباشد. همه این موفقیتها زمانی حاصل میشود که روح دختر در جریان تربیت از دریای محبت سیراب گشته باشد و گرنه انسان تشنه محبت، توان عشق ورزیدن نخواهد داشت.
پیامبر (ص) میفرمایند:
«مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَکأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیل»
هر که دخترش را شاد کند، گویا بنده مؤمنی از فرزندان اسماعیل را در راه خدا، آزاد کرده است.
تصور برخی از افراد از موضوع محبت این است که از صبح تا شب با واژههای عاشقانه دختران خود را اقناع کنند؛ حال اینکه محبت گفتاری تنها بخش کوچک و یکی از مصادیق جزئی، محبت ورزیدن است. گستره محبت بسیار گسترده است و شامل انواع محبتهای گفتاری و رفتاری میشود.
به عنوان مثال توجه به کرامت نفس دختران و ارزشمند دانستن آنها در محیط خانه یکی از مهمترین مصادیق محبت است که والدین میتوانند با تکیهبر آن، عزتنفس فرزند خویش را تأمین کنند تا در آینده او نیز بتواند فرزندان خوبی تربیت کند.
پیامبر اسلام (ص) میفرمایند: «أَکرِمُوا أَوْلَادَکمْ وَأَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ یغْفَرْ لَکمْ»
به فرزندان خود را احترام بگذارید و با آنان مؤدّب برخورد کنید تا خداوند شما را بیامرزد.
از دیگر راهکارهای تربیتی در مواجهه با دختران این است که والدین زمینه درک صحیح دختران را از ویژگی زنانگی آنها مهیا کنند. متأسفانه هنوز هم شاهدیم که در برخی از خانوادهها جنس زن و دختر ضعیف و زیردست محسوب میشود. منظور این نیست که این خانوادهها دختران را به بردگی میکشند بلکه منظور این است که با رفتار و گفتارشان بهگونهای عمل میکنند که دختران از دختر بودن خود احساس حقارت کرده و آرزو میکنند که ای کاش پسر بودند. یعنی رفتارهای ناپخته برخی والدین، دختران را به این نتیجه میرساند که اگر پسر بودیم خوشبختتر زندگی میکردیم.
سختگیریهای بیجا، گذاشتن امور منزل و کارهای خانهبر عهده دختران و محروم کردن آنها از تفریح از جمله رفتارهایی است که برخی والدین در برابر دختران خویش به کار میگیرند. اینگونه رفتارهای نادرست والدین منجر میشود که دختر، فهم دقیق و عمیقی از جنسیت خویش نداشته باشد. والدین دلسوز والدینی هستند که اولاً به دخترشان کمک کنند تا درک درستی از دختر بودن خود داشته باشد، ثانیاً از دختر بودن خود نرنجد و به آن افتخار کند و ثالثاً به وظایف خود بهعنوان یک دختر بهدرستی واقف گردد.
نکته دیگری که در امر تربیت بسیار مهم است همکاری و هماهنگی میان والدین است. برخی از والدین به دلیل مشغلههای فراوان تربیت را بر یکی از دو طرف واگذار میکنند. مثلاً تعداد زیادی از پدران، امر تربیت دختران را بهطور مطلق بر عهده مادران میگذارند و به بهانه مشغله داشتن خود را کنار میکشند و یا بالعکس برخی مادران، پسران را به پدر میسپارند و کار تربیتی پسر را فقط بر دوش پدر مینهند و ترجیح میدهند که دخالتی نداشته باشند؛ این سبک تربیتی بدترین نوع تربیت است چراکه زن و مرد هرکدام دارای قدرت و توان خاصی در تربیتاند و هر یک باید از ابزارهای مناسبی که خداوند در ساختار وجودیشان تعبیه نموده استفاده کنند تا تربیت درستی را رقم بزنند.
مادر از ابزار عاطفه بهره میبرد و پدر از ابزار اقتدار و کنار هم قرار گرفتن این دو میتواند تربیت صحیحی را رقم بزند. اقتدار پدر را عاطفه مادر تعدیل میکند و عاطفه مادر را اقتدار پدر تنظیم میکند. پس این هردو کنار هم برای تربیت لازماند تا تربیت متعادل شود و از افراط و تفریط به دور باشد.
البته آنچه گفته شد به معنی ناتوانی پدر یا مادر در امر تربیت نیست. چهبسا زنان یا مردانی که بهتنهایی بار تربیت فرزندان خویش را بر دوش میکشند و بهترین فرزندان را نیز تربیت میکنند. منظور ما از آنچه نگاشتیم این است که حضور پدر و مادر در کنار هم و بهره بردن هر یک از آنها از ابزار مناسب خویش میتواند موفقیت یک خانواده را به دنبال داشته باشد. اگر پدر و مادر بدانند که وظیفه هردوی آنها حمایت، هدایت و نظارت است، بهتر میتوانند به وظایف خویش عمل کنند.
یادداشت از: زهرا ابراهیمی، کارشناس اخلاق دفتر تبلیغات اسلامی استان اصفهان
نظر شما