به گزارش خبرنگار ایمنا، محلههای قدیمی شهر، مناطق فرسوده و نقاط دورافتاده معمولاً مامنی امن برای تجمع معتادان متجاهر است. نقاطی دور از دسترس عموم و در حاشیه شهرها که معتادان را به سوی خود میکشاند. مناطق حاشیهنشین آبستن وقوع جرم بوده و عموماً محلاتی هستند که تبدیل به کارخانههای پرورش افراد معتاد شدهاند.
افزایش آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد در یک نقطه شهر، افزایش جرم را نیز در آن به همراه دارد؛ حال اینکه چگونه میتوان این محلات را با کاهش تجمع معتادان و بروز جرم برای زندگی شهری امن کرد، سوالی است که سلیمان میرزاپور، دکترای برنامهریزی شهری در گفتوگو با ایمنا به آن پاسخ میدهد:
مناطق حاشیهای شهر، چه نقشی در بروز جرم و تجمع معتادان دارد؟
میتوان گفت که بین شهر و جرمخیزی و اعتیاد معمولاً رابطهای دوسویه برقرار است. در شهر با توجه به تراکم بالای جمعیتی و نظارت پایین اجتماعی امکان بروز جرم نسبت به سایر سکونتگاههای زیستی با جمعیت کمتر مثل روستاها بیشتر است.
شهرها نسبت به سکونتگاههای زیستی با جمعیت کمتر در واقع بیشتر بسترساز وقوع جرم هستند و بستر را برای جرمخیزی فراهم میکنند در این میان اعتیاد نیز تأثیر خود را بر شهر بهگونهای دیگر باقی میگذارد مانند رفتارهای تخریبگرانه که منجر به تخریب اموال عمومی، خدماتی و امکانات دولتی میشود.
به مخاطره افتادن بهداشت محیطی توسط برخی معتادان متجاهر و مخدوش شدن سیما و منظر شهری با تجمع معتادان، از دیگر پیامدهای اعتیاد در شهر است.
چه عواملی موجب بروز جرم و اعتیاد در شهرها میشوند؟
به یک ارتباط دوسویه اشاره کردیم؛ از طرفی شهر این بستر را برای وقوع جرم فراهم میکند و از آن طرف اعتیاد تأثیرات خود را به شکل وندالیسم و خدشه بر سیما و منظر شهری یا مخاطراتی که برای بهداشت محیطی به وجود میآورد بر شهر بهجای میگذارد.
برخی از عوامل عملاً موجب بروز جرم و اعتیاد در شهرها هستند که به دو مورد آن یعنی تراکم بالای جمعیتی و نظارت پایین اجتماعی در شهرها، اشاره کردیم. عوامل دیگری چون دسترسی نامناسب به خدمات شهری و کاربریهای خدماترسان شهری نیز در بروز جرم و اعتیاد مؤثر هستند.
وجود محیطهای مسکونی نامناسب، عوامل اجتماعی، اقتصادی و بیتوجهی به بهداشت روانی شهروندان نیز هرکدام به نوبه خود بر میزان جرم و اعتیاد تأثیر میگذارند.
محیطهای آسیب به چه محیطهایی اطلاق میشود و چه نقشی در بروز جرم دارند؟
معمولاً در اکثر تحقیقات و پژوهشهایی که راجع به اعتیاد میشود به عوامل اجتماعی و اقتصادی آن اشاره و به عوامل محیطی و جغرافیایی کمتر اشاره میشود این در حالی است که محیطهای مسکونی نامناسب، محیطهای پرتراکم و محیطهایی که خدمات عمومی در آنها کم باشد، تأثیر زیادی در افزایش اعتیاد دارد.
محیطهای آسیبزا معمولاً کمترین دسترسی به خدمات عمومی را دارد و بههمین دلیل دارای شرایط جغرافیایی ویژهای است. افراد ساکن این محلات به دلیل نبود دسترسی به اقتصاد رسمی شهر و شغل مناسب، دچار ناکامیهای اجتماعی شده و شرایط اجتماعی خاصی دارند که مزید بر علت میشود و جوامع را به سمت جرم و در واقع اعتیاد سوق میدهد.
راهکار شما در این زمینه چیست؟
جغرافیای جرم یک اصطلاح است. پراکنش جرم و اعتیاد در شهرها متفاوت و بسته به شرایط و شاخصهای موجود در بافت شهری دارد. شرایط بعضی مناطق شهری در جرمخیزی به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و درواقع دسترسی به خدمات، تراکم جمعیتی محلات و منطقهای شهری متفاوت از دیگر مناطق است.
بههمین دلیل پراکندگی جرم، مجرم، نوع جرم، مقدار جرم، تعداد مجرمان کاملاً بر اساس شاخصهایی که گفته شد، متفاوت است و در این میان دسترسی به کاربریها و خدمات عمومی مانند کاربریهای ورزشی تجاری، تفریحی، گردشگری، فرهنگی، درمانی و اداری در فضاها و محلات شهری تعیینکننده است.
فضاهای شهری نامطلوب فضاهایی است که عملاً کمترین دسترسی را به خدمات شهری دارد و معمولاً این مناطق را تحت عنوان مناطق حاشیهنشین نام میبریم که آبستن وقوع جرم و در واقع اعتیاد هستند؛ اینگونه محلات عموماً محلاتی هستند که تبدیل به کارخانههای پرورش افراد مجرم و معتاد شدهاند و روز به روز بر جمعیت اینها و به تعداد افراد درگیر افزوده میشود.
بهترین راهکار در این زمینه این است که در کنار بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی افراد، شرایط کالبدی و جغرافیایی آنها نیز بررسی شود و برای بهبود اوضاع کالبدی محلات حاشیه نشین هم اقدام شود. در مطالعاتی که تا به حال در زمینه اعتیاد انجام شده، کمتر به مسائل جغرافیایی و مکانی افراد توجه شده است در صورتی که با توجه به شرایط محیطی و مکانی افراد، قطعاً ما شناخت بیشتری از مسائل پیدا میکنیم و راهکار مناسب را مییابیم.
برنامهریزی شهری چه تأثیری در این زمینه دارد؟
با توجه به اینکه در برنامهریزی و طراحی شهری یکسری معیارها و ضوابط تعریفشده وجود دارد ما با به کار بستن آنها قادر خواهیم بود که خدمات رفاهی، ورزشی و تفریحی را به درون محلات فقیر شهری ببریم.
محلهای که هیچ دسترسی به خدمات ورزشی، تفریحی و گردشگری ندارد عملاً یک محله فاقد نشاط و شادابی لازم است. نظریه "کاهش جرم از طریق طراحی شهری" بر این موضوع تاکید میکند که با به کار بستن معیارها و ضوابط برنامهریزی و طراحی شهری قادر خواهیم بود جمعیت معتاد و به طور کلی جرمخیزی را کاهش دهیم.
در خیلی از کشورها مثل ژاپن این تئوری تا ۲۰ درصد جرم را در نقاط مختلف شهری کاهش داده است بنابراین نیاز است با بهکارگیری علم برنامهریزی شهری و طراحی شهری در محلات جرمخیز شرایط را بهتر کرد. اینگونه محلات قطعاً نیاز به اصلاح دارند و این اصلاح تنها اجتماعی و اقتصادی نخواهد بود و قطعاً نیاز است که اصلاحات کالبدی و برنامهریزی شهری نیز مورد توجه قرار گیرد.
گفتوگو: از بتول صادقیمهر، خبرنگار شهری ایمنا در خرمآباد
نظر شما