به گزارش خبرنگار ایمنا، این روزها هنر اصیل خوشنویسی که ریشه در تاریخ و فرهنگ ایران دارد، با چالش بزرگی رو به رو است که حضور آن را در جامعه کمرنگ کرده است. چالشی که باعث شده در عصر فعلی، هنرمند خوشنویس تنها برای تلطیف ذوق هنری خود و به صورت خود جوش دست به قلم شود، در واقع میتوان گفت جنبه "کاربردی" خوشنویسی در دوره فرهنگی فعلی بسیار رنگ باخته است. در حوزه این هنر همیشه با این سوال رو به رو هستیم که "خوشنویسی در جامعه امروز چه نقشی دارد؟ "
کاوه تیموری، استاد و پژوهشگر حوزه خط، سردبیر مجله تخصصی رشد آموزش هنر و نویسنده کتاب «پیشگامان خوشنویسی معاصر ایران» در این باره به خبرنگار ایمنا میگوید: خوشنویسی یکی از هنرهای اصیل اسلامی و ایرانی است و اگر بخواهیم ماهیت آن را بررسی کنیم نیاز است که در ابتدا به خاستگاه این هنر توجه کنیم. در واقع نقطه عطف مهم هنر خوشنویسی که امروزه میراث دار آن هستیم پا گرفتن دین مبین اسلام است. پیش از اسلام، یکی از شیوههای مشهور خوشنویسی، «کوفی» نام داشت در این خط هر کدام از حروف و کلمات دارای یک کاراکتر هنری خاص بود اما این نکته حس زیبا شناسی مخاطب را تلطیف نمیکرد.
وی میافزاید: پس از اسلام، زمانی که نگارش قرآن به یک ضرورت تبدیل شد، هنر خوشنویسی نیز همپای ضرورت نگارش قرآن به تکامل رسید و علاوه بر قرآنهای متعددی که به خط کوفی نگاشته میشد آرام آرام خطی به نام خط «نسخ ابتدایی»، که در ادبیات آن دوره با نام «مستدیر» نیز شناخته میشد پا گرفت. خط نسخ به دلیل ویژگیهای خاصی که در ساده نویسی، رعایت خط کرسی، خوش خوانی و روانی داشت، رواج یافت.
این پژوهشگر خط ادامه میدهد: در قرن چهارم هجری قمری «اقلام سته» یا خطوط شش گانه، توسط ابن مقله بیضایی، خوشنویس و وزیر ایرانیِ خلیفه وقت شکل گرفت. این خطوط شش گانه یا سته عبارت است از "مُحَقَّق"، "ریحان"، "ثُلث"، "نسخ"، "رِقاع" و "توقیع" که خطوط اسلامی عربی هستند. خط نسخ در این خطوط توجه بیشتری را به خود معطوف کرد و به ناسخ خطوط معروف شد.
بازوی اصلی انتقال شعر، هنر خوشنویسی است
وی درباره ماهیت خط، اضافه میکند: وقتی از "خط" صحبت میشود، مقصود اصلی نظامی هندسی است که دارای زیباییهای بصری است و این نظام هندسی در انباشت اطلاعات و انتقال آنها به خواننده ایفای نقش میکند. حال هر چه بیشتر حس زیبایی شناختی خواننده تلطیف شود آن خط دارای زیبایی بیشتری است بر همین اساس هر کدام از این شش خط از لحاظ زیبایی در جایگاهی مختص به خود قرار میگیرد.
این پژوهشگر خط تصریح میکند: از قرن هفتم هجری به بعد، کم کم در کشور ما خطوط ایرانی نیز رواج پیدا کرد و در نهایت این تلاش به ایجاد سه نوع خط منجر شد؛ خط تعلیق، نستعلیق که تلفیقی از تعلیق و نسخ است و خط شکسته نستعلیق. بنابراین در یک تقسیم بندی کلی، هنر خطاطی شامل خطوط اسلامی عربی و خطوط اسلامی ایرانی میشود. مراحل شکلگیری و سلسله مراتب این خطوط نیز بحث مبسوطی میطلبد.
تیموری توضیح میدهد: از قرن هشتم به بعد زمان اوجگیری خط با شکوه نستعلیق فرا رسید. این خط مختص متون ادبی بوده و نشو و نما و پرورش خود را از متون ادبی آغاز کرده است. یکی از ویژگیهای خط نستعلیق این است که در سایه تکامل آن بیشتر میتوان با نسخههای خطی آشنایی پیدا کرد.
وی خاطر نشان میکند: بازوی اصلی در انتقال هنر شعر، که هنر اول ایرانیان به حساب میآید، خوشنویسی است یعنی با یک تقسیم بندی ساده میتوان فهمید که خوشنویسی، جایگاه دوم را در هنر ایران داشته و در متن زندگی اجتماعی مردم جاری بوده است. حداقل طبقه فرهیخته و باسواد به طور مستمر با خوشنویسی ارتباط داشتهاند.
خوشنویسی چه کارکردی دارد؟
این پژوهشگر خط ادامه میدهد: برای نمونه در دربار شاهان، ساختار و فرایندی به نام "فرمان نگاری" وجود داشته است و برای آن بهترین و ماهرترین خوشنویسان را به کار میگرفتند همچنین در عهد تیموری یا عصر صفوی که دوران اوج خوشنویسی ایران به حساب میآید، شاهان و شاهزادگان نیز به خوشنویسی اهتمام داشتند. حتی در این باره روایتی مشهور است که شاه عباس صفوی شمعدان نقرهای را در دست میگرفته و در کنار علیرضا عباسی، استاد بزرگ خوشنویسی خود، سرمشق میگرفته است. در کتابخانههای مشهور و وابسته به سیستمهای حکومتی نیز، تعداد بسیاری از خوشنویسان مشغول تحریر کتابهای مهم بودند.
تیموری اظهار میکند: این بدان معنا است که در دوران قدیم صنفی از کاتبان و خطاطان به صورت جدی در جامعه فرهنگی فعالیت میکردند و در یک جمله هنر خوشنویسی تا پیش از صنعت چاپ یکی از پایههای استوار نظام فرهنگی زمان خود بوده است. از نیمه دوم دوره قاجار به این طرف و از زمانی که شاهزاده عباس میرزا چاپ سنگی را وارد تبریز و تهران کرد، خوشنویسان فقط برای چاپهای سنگی مینوشتند و با این روند آرام آرام کارکرد خوشنویسی دچار افول میشود.
وی میگوید: در قرن سیزدهم این مسئله تشدید میشود و با به وجود آمدن چاپ سربی و پیش از آن، چاپ سنگی، نیازهای بازار مرتفع میشود. امروزه کسی نیست که برای تحریر و خوشنویسی اثری مطالبه کند و تکنولوژی تمامی اینها را بلعیده است. با تمامی این اوصاف، گرچه خوشنویسی از زندگی اجتماعی فاصله گرفت اما همچنان ماهیت خود را به عنوان یک هنر مردمی حفظ میکند. در دوره فعلی، یعنی از اواخر پهلوی اول، با یک چالش و سوال بزرگ رو به رو هستیم. "هنر خوشنویسی چه کارکردی دارد و چه نقشی را میتوان برایش تعریف کرد؟ "
موظفیم هویت هنر اصیل خوشنویسی را تازه کنیم
سردبیر مجله تخصصی رشد آموزش هنر با بیان این که «در جواب این سوال با عدهای علاقمند مواجه هستیم که بخشی از آنها نیاز محدود بازار را بر طرف میکنند و برای بخشی دیگر خوشنویسی امری ذوقی به حساب میآید که با آن حس زیبایی شناسی خود را تلطیف میکنند» تصریح میکند: بخشی از سلامت روان افراد، وابسته به ارتباط آنها با هنر، و به صورت خاص تر با هنر خوشنویسی است که البته این امر جایگاه کمی برای این هنر به شمار نمیآید. با این وجود خوشنویسی هیچ گاه از صحنه اجتماعی حذف نشد و امروزه میبینیم که در هر مقطعی تعداد علاقمندان به این حوزه بیشتر میشود اما به ان معنا نیست که ما با چالش رو به رو نیستیم. ما موظفیم که هویت این هنر اصیل را تازه و برای آن نقش آفرینی کنیم.
تیموری میافزاید: بنا بر اصل سادهای در جامعه شناسی، هویت برای این که ماندگار باشد باید همواره نو شود به عبارت روشنتر، متولیان فرهنگی و هنری جامعه باید طرحی داشته باشند که تا سالهای آتی هنر خوشنویسی را آینده پژوهی کنند چرا که با سهل انگاری مورد خطاب و سرزنش آیندگان قرار میگیرند.
کارکرد خوشنویسی قوامبخشی به زبان فارسی است
وی با اشاره به این که باید ارزشهای هنر کشف شود، خاطر نشان میکند: خوشنویسی نیز یک هنر است و کارکرد امروزی آن که از دیرباز وجود داشته، این است که به قوام زبان فارسی که شالوده اساسی هویت ما است کمک میکند. این چیز کمی نیست! در دنیا تشنگان زیادی برای یادگیری هنر خوشنویسی وجود دارد و با تعلیم و آموزش به آنها علاوه بر ترویج خوشنویسی، زبان فارسی نیز رواج پیدا میکند.
سردبیر مجله تخصصی رشد آموزش هنر درباره آموزش این هنر میگوید: در زمینه آموزش خوشنویسی به نسل جدید باید بگویم که این فرایند به صورت کاملاً خود جوش انجام میگیرد. نظام تعلیمی ما برنامه مدونی برای آموزش خوشنویسی ندارد. تمامی اینها در یک ساعت هنر محدود میشود که تأثیر نگرش سازی ندارد و فقط به دانش آموز میگوید " هنر خوشنویسی هم وجود دارد! " هنرهای رقیب هم زیاد است و تکنولوژی نیز تبدیل به سایه بانی برای زندگی همه ما شده است. پس نتیجه چیست؟
خوشنویسی ریشه ماست
تیموری اضافه میکند: این مساله باعث میشود که قدرت دستورزی کودکان ما به علت بیگانه شدن با خوشنویسی به حداقل برسد. دانش آموزانی هستند که هر چند وقت یک بار دست به قلم میشوند. حتی در کشورهای پیشرفته هم برای دستورزی دانش آموزان، کارگاههایی تشکیل میشود. آموزش، به واحدهای تعلیمی خوشنویسی محدود شده است. نهایت تلاش واحدهای تعلیمی نیز دریافت شهریهای از خانوادههاست تا امتحانی بگیرند و مدرکی تحویل دهند و امورات خود را بگذرانند.
وی ادامه دهد: با آن که این مساله کار بدی نیست، اما فقط بخش کوچکی از اصل ماجرا است. بقیه ماجرا این است که شیوههای علاقمندی کودکان به خط نیز ترویج شود البته این هم از واحدهای تعلیمی مذکور ساخته نیست چرا که آنها کارشناس موضوع نیستند بنابراین لازم است هستههای فکری به وجود بیاید که در آینده به این هنر فقط به عنوان بخشی از تاریخ نگاه نشود و به جای این که آیندگان بگویند "افرادی بودند که خط خوشی داشتند"، بگویند "افرادی هستند که خط خوشی دارند". خوشنویسی با ذات معنوی ایرانیان بهترین همخوانی را دارد و باید بیشترین اهتمام راجع به آن انجام شود. خوشنویسی ریشه ما است و ریشه اگر تقویت نشود درخت خشک میشود.
گزارش از: آفرین عدیلی، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما