امیر سلطان محمدی در گفت و گو با خبرنگار ایمنا، با بیان اینکه علت این بی توجهی شکاف بین ادیان است، اظهار کرد: تاریخ این جشن به قبل از زرتشت، و به آئین مهری باز میگردد. زرتشتیگری طبعاً با ظهورش، با مبانی اعتقادی و اجتماعی آئین پیش از خود، موافقت نمیکند. حتی برخی از این مبانی را با استفاده از قدرت خود حذف و یا وارونه میکند. برای مثال واژه دیو یا دئو که در فرهنگ امروز بار منفی پیدا کرده، در دوران آریاییان کلمهای مقدس به شمار میرفته و دیوان، گروهی از پروردگاران آریایی بودند. علت این تغییر ماهیت را میتوان مخالفت دین زرتشت با ادیان قبلی خود دانست. شاید چهارشنبه سوری نیز از لوازم آئین مهری بوده که با ظهور زرتشت، به آن بی توجهی و سعی بر حذفش شده؛ چرا که امکان دارد زرتشتیان، پریدن از روی آتش مقدس را توهین به آن تلقی میکردند. با وجود اینکه در کتاب تاریخ بخارا، برگزاری این جشن در دوران سامانیان ذکر شده، به نظر میرسد که این برگزاری نیز مردمی بوده و از طرف دربار و حکومت نبوده است.
این استاد دانشگاه درباره اشاره به این جشن در شاهنامه اظهار کرد: در شاهنامه اشاره مستقیمی به چهارشنبه سوری نشده. برخی معتقدند که گذر سیاوش، شاهزاده محبوب ایرانی، از آتش، به دلیل اثبات پاکی خود، مربوط به این آئین میشود؛ و او با گذرش، بی گناهی خود را ثابت کرده و مردم ایران را خوشحال میکند. بنابراین، این روز را به بهانه پاکی سیاوش جشن میگیرند. جالب است که اینجا هم، بر خلاف عقیده زرتشت که گذر از آتش را بی احترامی میداند، آتش مقدس دانسته شده و وسیلهای است برای تشخیص حق از باطل. البته در اینجا سیاوش از روی آتش نپریده و از تونل آتش عبور میکند.
گرچه سلطان محمدی، خود معتقد است که چهارشنبه سوری جنبهای طبیعی نیز دارد و به قیام کاوه آهنگر، که در شاهنامه بازتاب خدای آذر یا آتش است، اشاره میکند. او راجع به نظر شخصی خود در این باره گفت: بر خلاف تصور خیلیها، اژدها دشمن آتش است و در ادبیات، نماد مانعی برای جاری شدن آب میباشد. بنابراین در قیام کاوه، مردم برای ترساندن این اژدها، یعنی ضحاک، در جاهای بلند آتش روشن میکردند تا نیروی گرما اژدهایی را که آبها را در انحصار خود گرفته، برانَد. این موضوع جنبه سیاسی نیز دارد و در آن زمان باعث تغییر حکومت ایران شده. البته میتوان از دید دیگری هم به ماجرا نگاه کرد که گذر از آتش به معنای عدم نیاز مردم به آن برای گرم کردن خود بوده؛ چرا که دیگر این طبیعت است که آنها را گرم میکند.
همچنین برخی منابع گویای آن هستند که در ایران قبل از اسلام، تقسیم بندی هفتگی وجود نداشته؛ اما این استاد دانشگاه درباره بطلان این دیدگاه میگوید: هفت پیکر که قبل از اسلام نوشته شده، اثری است درباره هفت دختر که در هفت روز هفته به قصه خوانی مشغول هستند. از این رو میتوان گفت این چهارشنبه هویتی متمایز از اسلام دارد. احتمال دیگری نیز وجود دارد که این رسم بعدها با مناسبتی اسلامی تلاقی پیدا کرده و آن مناسب، قیام مختار ثقفی است. قیامی که در روز چهارشنبه برگزار شده و مردم در آن روز آتش برپا کردند. البته شاید این تلاقی، تاییدیه یا توجیهی باشد از طرف دین جدید، برای آئینی که یادگار ادیان کهن است تا رنگ و بوی اسلام را بگیرد.
نظر شما