به گزارش خبرنگار ایمنا، ارتش عراق به فرماندهی صدام حسین روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۱ به طور رسمی جنگ را آغاز کرد. اولین یورشها به سمت خرمشهر بود و این شهر علیرغم ایستادگی رزمندگان ایران به خونینشهر تبدیل و در دست عراقیها افتاد. آنها تصور فتح دو روزه شهر را داشتند، اما مقاومت مردمان خوزستان ارتش بعث را به دردسر انداخت و در نهایت پس از حدود یک ماه درگیری شهر سقوط کرد.
هدف بعدی آبادان بود، شهری در جوار خرمشهر؛ در آبادان صدای عراقیهایی که در خرمشهر و یا حتی آن طرف اروند رود بودند شنیده میشد. صدای شلیکها میآمد و حرکت تانکها را زمین با لرزش خود نشان میداد. بارها پالایشگاه آبادان مورد هدف توپخانه دشمن قرار گرفت و دیوارهای بتنی آن ریخت. اما روح و انگیزه این مردم فراتر از بتن بود و مردم آبادان فرو نریختند.
در ساعات و روزهای ابتدایی سقوط خرمشهر، بیشترین فشار را شاید مردم آبادان تحمل کردند، آنها انتظار چکمههای دشمن را میکشیدند و خیلی خوب از برنامههای ارتش عراق با خبر بودند. تمام این مسائل اما باعث نشد که سنگر را خالی کنند، مردم در کنار نیروهای داوطلب و تکاوران ارتش ایستادند تا شهر حفظ شود و آبادان، آبادان بماند. سرانجام روز موعود فرا رسید، ۱۸ مهر ۱۳۶۰ نیروهای ارتش عراق، با احداث دو پل شناور در منطقه مارد و سلمانیه، با عبور از رودخانه کارون، به خاک ایران هجوم آوردند و با هدف محاصره آبادان، اقدام به تثبیت نیروهای خود در منطقه شرق کارون و قطع جاده ارتباطی آبادان به اهواز نمودند و مردمی را که در حال خروج از آبادان بودند را نیز به اسارت خود درآوردند.
آنها تا حدودی در عملیات خود موفق بودند و آبادان در حصر فرو رفت، حالا نه راه پس مانده و نه راه پیش؛ باید ماند و مقاومت کرد. در سویی دیگر رزمندگان ایران در تلاشاند تا این زنجیر محاصره را بشکنند و اجازه ندهند تراژدی خرمشهر تکرار شود. زن، مرد، پیر و جوان هم در شهر با هرچه که میشود در حال مقاومت هستند.
آبادان در محاصرهای ۲۷۰ درجهای قرار گرفته و برای شکست آن نیاز به عملیاتهای مختلفی است. از ۹ مهر ۱۳۵۹ تا پنجم مهرماه ۱۳۶۰ نزدیک به هشت عملیات مختلف از جمله "کوی ذوالفقار"، "فرمانده کل قوا" و "شهید چمران" انجام شد. عملیاتهایی که هرکدام یکی از حلقههای زنجیر را شکستند و در نهایت این عملیات ثامنالائمه بود که در ساعت یک بامداد روز پنجم مهرماه ۱۳۵۹ آبادان را از حصر خارج کرد.
در این عملیات که ارتش آن را طراحی کرده بود، چند گردان از سپاه پاسداران، لشکر ۷۷ خراسان و تیپ ۳۷ زرهی شیراز از ارتش، یک گردان تانک، از تیپ دو لشکر ۱۶ زرهی قزوین و یک گردانِ پیاده از ژاندارمری حضور داشتند که توانستند حدود ۳۰ گردان از نیروهای ارتش عراق را شکست دهند. نیروهای ایرانی تا ساعت دو بعد از ظهر، محاصره آبادان را شکستند و موفق شدند دو جاده آبادان-اهواز و آبادان-ماهشهر را نیز تصرف کنند.
داستان رادیو آبادان
یکی از هزاران خرده روایت شنیدنی از حصر آبادان، داستان زنده نگه داشتن یک صدا است. صدای رادیویی که امید تمام مردم شهر به آن بود. رادیو آبادان روی موج یازده ۶۰ صدای امید مردم شهر از آغاز جنگ و خصوصاً در روزهای محاصره بود. این رادیو به شرکت نفت وابسته بود و در کوی ذوالفقاری آبادان قرار داشت. به همین دلیل در آن برهه حساس در معرض خطرات مختلف قرار گرفت.
مهرداد خوشبخت برای ساخت چهارمین فیلم سینمایی خود به سراغ داستان زنده نگه داشتن این رادیو در روزهای سقوط خرمشهر و آغاز حصر رفته است، روزهایی که سربازان عراقی تا بیخ گوش شهر آمده و بسیاری از مردم از شهر خارج شده بودند، اما مدیر رادیو آبادان و کارکنان آن حاضر به قطع کردن موج و فرار نیستند.
"آبادان یازده ۶۰" روایت نفسگیر زنده نگه داشتن یک امید را نشان میدهد، امیدی که برای مردم ایران در دهه ۶۰ یک موج رادیویی بود. این موج رادیویی مهمترین رسانه در آن زمان بود و با قطع شدن آن بیخبری و بیم و ترس جامعه را فرا میگرفت. اما بر اساس روایت این فیلم سینمایی مدیران سابق (در زمان پهلوی) و فعلی رادیو در کنار رزمندگان و مردم عادی برای روشن نگهداشتن این صدا دست به هرکاری میزنند.
آبادان یازده ۶۰ تنها یک خرده روایت از آبادان در روزهای جنگ است، خرده روایتی که با بازی علیرضا کمالی، حسن معجونی، نادر سلیمانی، حمیدرضا محمدی و ویدا جوان رنگ و بویی سینمایی گرفته و حالا در پرده نقرهای منتظر مخاطبان است.
نظر شما