به گزارش خبرنگار ایمنا، در میان صاحب نظران گاه ارائه معنای واحد برای بحرانها و تفکیک انواع آن ساده نیست، به طور کلی بحران، واکنش انسانها در پاسخ به وقایع خطر آفرین است و در واقع میزان خطرزایی حوادث که به صورت یک شرایط دردناک تجربه میشود، میتواند از لحظاتی کوتاه تا روزها و ماهها به طول بینجامد و در پایان وقتی افراد از دل بحرانها سر بلند بیرون میآیند که به تنظیم هیجان و خودتاملی دست یافته و شرایط نه تنها به حالت قبلی در میآید که به رشدی مؤثر نیز میرسد. از این منظر بحرانها با وجود ایجاد درد و زحمت برای جامعه بشری، پتانسیل رشدی برای هویدا کردن شایستگیهای اجتماعی، روانی و عاطفی افراد را در بر دارد.
بر عکس واکنشهای ناسازگارانه باعث وخیمتر شدن اوضاع بحران، انحطاط و بروز مجموعهای از اختلالات روحی و روانی میشود، در این موقعیت است که کاهش تنش و میزان اضطراب تجربه شده در فرد و راه حلها به منظور التیام رنجها در زمان بحران اهمیت پیدا میکند.
حمید رضا محمودی نژاد، روانشناس و درمانگر مسائل فردی بزرگسالان در ارتباط با روانشناسی و مدیریت بحران به خبرنگار ایمنا میگوید: پیشگیری و آماده سازی خود بهترین راه برای مدیریت بحرانها و یا موقعیتهای اضطراری است که به اقدام برای پیشگیری از آنها در اولین مراحل نیز منجر میشود که پیگیری کردن درمان، شناسایی کردن نشانهها برای تشخیص هر نوع تغییر در افراد، یادگیری مهارتهای کنترل استرس و حل مسئله از جمله ابزارهای ما برای پیشگیری است.
او با اشاره به اینکه در دسته بندیهای گوناگون بحرانها، بحرانهای ناشی از سوانح طبیعی بیشتر نمود دارد، اما بحران از هر نوعی که باشد، ویژگی، علائم، مراحل و شیوههای مداخله در بحران تقریباً یکسانی دارد، ادامه میدهد: جدایی، فقدان یا از دست رفتگی، تشویش درونی، مجروحیت، آسیبهای ناشی از استرس بعد از سوانح، از دست دادن دارایی، آوارگی، مهاجرت و بیماریهای جسمی و روحی از جمله این بحرانها است.
این کارشناس روانشناس میافزاید: اکنون که شرایط کشور و جهان متحمل از رنجی مشترک به نام ویروس کرونا در حالتی از اضطرار قرار گرفته، مداخله در مدیریت بحران و کمکهای روان شناختی به آحاد مردم اهمیت صد چندان پیدا کرده است.
او با اشاره به این نکته که اکنون در شرایط بحران نیستیم، میگوید: در بحرانها عدهای دچار مشکل شده وعدهای دیگر به یاری و مدد دیگران میرسند، اما در شرایط اضطرار تمام مردم دچار مشکل میشوند، مانند شرایط این روزها که میتوان آن را وضعیت اضطرار نامید، زیرا همه انسانها در هر نقش، سن و صنفی دچار گرفتاری و رنجی مشترک شدهاند و مسئولیت پذیری و تعهد اجتماعی تک تک افراد را میطلبد که در کنار یکدیگر باشند و به خود و جامعه کمک کنند تا این حالت اضطرار که از بحران نیز یک پله بالاتر است، تحت کنترل قرار گیرد.
محمودینژاد با تاکید بر اینکه محققان سازمان جهانی بهداشت، جهان را در آستانه انفجار بحران بیماریهای روانی ناشی از شیوع ویروس کرونا میدانند، اظهار میکند: میلیونها شهروند دیگر نیز در معرض ابتلا به بیماریهای روانی هستند، در این شرایط اضطرار سیل آمار بیماریهای روحی و روانی را در گزارشهای سازمان بهداشت جهانی شاهد هستیم.
او میگوید: انزوا، ترس، بی اطمینانی، آشفتگی اقتصادی همه عواملی هستند که باعث پریشانی روانی در شرایط اضطرار میشود و خواستار هم اندیشیهای گستردهتری است تا جلوی سیر تصاعدی آسیبهای روانی در بحران و شرایط اضطرار گرفته شود.
کدام گروهها بیشترین آسیب را در بحرانها میبینند
او جامعه آماری کودکان، نوجوانان، کادر درمانی، سالمندان، گروههای پرخطر و مستعد اضطراب و نگرانی را گروهی میداند که بیشترین آسیبها را میبینند و اضافه میکند: میزان افسردگی و اضطراب به طور چشمگیری در ماههای اخیر بین گروههای ذکر شده افزایش یافته است.
این کارشناس روانشناسی با اشاره به اینکه اکنون قرنطینهها، فضای حاکم بر جامعه، قطع ارتباطات خانوادهها و دوستان باعث ایجاد چرخه نامطلوبی میشود، تصریح میکند: شرایط حاکم سبب پایین آمدن خُلقیات افراد شده که به دنبال آن کاهش عزت نفس فردی و ملی، سردرگمی، فرسودگی و افسردگی را شاهد خواهیم بود.
این کارشناس روانشناسی از افت عملکردها و کارکردهای انسانی و در پی آن افزایش رفتارهای ناسازگار و نیز اضطراب، افسردگی، وسواس و استرس پس از سانحه (PTSD) که از جمله شایعترین اختلالات در دوران بحران است، میگوید و توضیح میدهد: پس از بروز بحران در تمامی گروههای سنی و شغلی شاهد بروز اختلالات گفته شده خواهیم بود که به سهم خود دارای اثراتی نامطلوب بر وضعیت روانی، اجتماعی و خانوادگی افراد میشود.
او با بیان اینکه در دل بحرانها و شرایط اضطراری علاوه بر اینکه آسیب، ضایعه یا تهدید وجود دارد، امکان رشد افراد هم فراهم است، خاطرنشان میکند: بحرانها بستر رشدی برای انسانها نیز محسوب میشود و اگر افراد با مشاوران و متخصصان مشورت کنند، قطعاً مساله بحران اجتماعی به رشد آنها منجر خواهد شد.
محمودینژاد اولین ملاک برای روبهرو شدن با بحرانها و شرایط اضطرار را میزان اطلاعات افراد در مورد عوامل تهدید کننده میداند و اظهار میکند: میزان اطلاعات صحیح افراد در شرایط بحرانی و گستره دامنه اطلاعات درست سبب تأثیر در نوع واکنش افراد میشود، چرا که اگر افراد از چیزی اطلاع داشته باشند، میزان غافلگیری آنها کم و رفتارهای سازگارانه بیشتری نشان خواهند داد و اینکه در شرایط سخت داشتن اطلاع از عامل تهدید کننده که ممکن است هرچیزی باشد از یک آزمون عملی تا روابط و حتی ویروس و بیماری ناشناخته، باعث افزایش رفتارهای سازگار و صحیح در بحران میشود.
گفتوگو در شرایط بحران به خانوادهها کمک میکند
او میگوید: افرادی که در سبک زندگی خویش در مواقع مختلف از شرایط عادی گرفته تا شرایط اضطرار میتوانند نیازهای جسمانی، عاطفی، اجتماعی و مادی خود را به طور انعطافپذیرتری برطرف کنند که دارای علاقه اجتماعی، نشاط، مسئولیتپذیری و امیدواری باشند.
این کارشناس روانشناسی با اشاره به اینکه کسانی میتوانند علاقه اجتماعی داشته باشند که هنر گفتوگو کردن را بلد باشند، تاکید کرد: از مهمترین ابزارهایی که در مواقع بحرانی به کار اعضا خانواده میآید، ابزار گفتوگو کردن با سرمایههای اجتماعی است؛ اگر بتوانیم با همسر و فرزندان خود به گفتوگو در مورد مسائل گوناگون بپردازیم، به حرف یکدیگر گوش دهیم و وقتی را برای یکدیگر اختصاص دهیم، در هر شرایطی به دلیل خودتنظیمی و ابراز هیجانات اعضا، خانواده کمتر آسیب میبیند و کمتر متضرر مسائل مربوط به بحران میشود.
او قدم اول کمک به خود در بحران را بهرهمند شدن از سرمایههای اجتماعی میداند و میافزاید: در تمامی موارد بحرانی که به مشکل برمیخوریم، اگر بتوانیم به یک دوست نزدیک یا اعضای خانواده مراجعه و برای التیام رنج حاصل از بحران با آنها صحبت کنیم، تا حدودی از مشکلات پیرامون بحران کاسته خواهد شد و اگر مشکلات حاصل از بحران برای افراد در خانواده حل نشود، با کمک گرفتن از متخصصان روانشناسی و مراجعه به آنها میتواند در ایجاد احساس امنیت و امیدواری به افراد، توانمندی و اعتماد به نفس تأثیرگذار و در بهبود شرایط بسیار مؤثر باشد.
اگر علائم هشدار دهنده و نیازمند به دریافت مشاوره در افراد به قدری زیاد باشد که فرد به بحران نزدیک و یا در بحران باشد، باید با متخصص سلامت روان موضوع را در میان بگذارد، چرا که آنها میدانند چگونه باید به افراد در رسیدن به آرامش و مدیریت بحران کمک کنند.
رواج شایعات در بحرانها جو اجتماعی را سمی میکند
همچنین مجید شریفیفر، کارشناس ارشد جامعهشناسی درباره جامعه شناسی بحران به خبرنگار ایمنا میگوید: وقتی جمعی درباره یک مسئله اجتماعی دچار مشکل میشوند، در بحران اجتماعی که همه را درگیر خود میکند قرار میگیرند و مدیریت و کنترل بحران در جامعه نیاز به همکاری تمام افراد در همه زمینهها دارد، بحران کرونا که امروز در کشور و دنیا رواج پیدا کرده، یک بحران اجتماعی است و باید مدیریت شود؛ یکی از موضوعات مهم در مدیریت بحران پیشگیری از انتشار شایعات است، چرا که در زمانهایی که بحرانها رخ میدهند، شایعات هم رواج پیدا میکند و اصولاً شایعه به عنوان یک پدیده اجتماعی وقتی زیاد میشود که دو عامل اهمیت و ابهام دست به دست هم دهند.
او ادامه داد: وجود عامل اهمیت یعنی اینکه موضوعی زندگی انسان را دچار اختلال کند و آن موضوع از نظر رفع و حل شدن اهمیت پیدا کند، مانند موضوع کرونا که اهمیت دارد، چرا که با جان آدمی در ارتباط است و ممکن است فردی مبتلا شود و جان خود را از دست بدهد؛ ابهام یعنی اینکه ندانیم چه چیزی عامل به وجود آمدن مشکل است مانند کرونا که ابهامات فراوانی درباره آن وجود دارد و اینجاست که شایعات زیادی رواج پیدا میکند.
این کارشناس ارشد جامعهشناسی یکی از کارهای مهم در مدیریت بحران را ترویج نکردن شایعات میداند و میافزاید: در بحرانها نباید به شایعات توجه شود، زیرا سبب افزایش و دامن زدن به آن خواهد شد و در این صورت شایعات فقط شرایط را بدتر و مدیریت بحران در جامعه را سختتر میکند، در شرایط بحرانی اصولی است که فقط به دنبال کسب اخبار صحیح از منابع رسمی و معتبر باشیم، چون یکی دیگر از نکات مدیریت بحران در جامعه مدیریت اخبار منتشر شده است تا زمینه ایجاد شایعات فراهم نشود، چرا که رواج شایعات جو اجتماع را سمی میکند.
واکنش افراد در بحرانها متفاوت است
او خاطرنشان میکند: بحرانهای اجتماعی یک پدیده جمعی است که بین همه مردم وجود دارد، اما واکنش افراد نسبت به این بحران اجتماعی متفاوت است و بعضی از افراد میفهمند و میدانند که بحران اجتماعی برای همه جامعه است و پدیدهای است که کل جامعه درگیر آن هستند و نباید زندگی فردی و آرامش فردی خود را در بحرانها بهم بریزند و فقط باید بحران را مدیریت و کنترل کنند تا دچار آسیب نشوند.
شریفیفر اضافه میکند: گاهی به همان اندازه که جامعه در بحران دچار آشفتگی میشود، زندگی فردی برخی نیز بهم میریزد، این افراد نمیتوانند به خوبی بحرانهای فردی و اجتماعی را حل کنند و قطعاً به مشاوره و کمک در این زمینه نیاز دارند؛ به طور مثال میتوان این مسئله را در جریان کرونا مشاهده کنیم، چرا که با خانوادههایی روبرو هستیم که به شدت مضطرب و نگران هستند که مبتلا به کرونا نشوند و شدیداً دچار وسواس، کنترلهای بیش از حد و عجیب شدند که پزشکان نیز آن را توصیه نمیکنند.
او در ادامه میگوید: البته هدف ترویج بیخیالی و بیتوجهی به بحرانها نیست، بلکه هدف حفظ آرامش است تا بتوان در آرامش، بحران را مدیریت کرد و به نتایج مثبتی دست یافت، بنابراین یکی دیگر از نکات مدیریت بحران در جامعه مدیریت بحرانهای فردی است؛ بحران اجتماعی نباید سبب ایجاد بحران فردی شود، حفظ آرامش در بحران حائز اهمیت است.
نظر شما