به گزارش خبرنگار ایمنا، سالهای زیادی است که فوتبال، از دوران میخکوب شدن عشق فوتبالیها پای هنرنمایی پله و مارادونا در تلویزیونهای سیاه و سفید یا تازه رنگی شده عبور کرده و حتی جمع کردن عکس خوشتیپهای دنیای فوتبال دهه ۹۰ بر روی آدامس، مثل کارلوس والدراما به نوسالژی تبدیل شده است.
زندگی کردن با پوسترهای دسته جمعی قهرمانان اروپا که از دل روزنامههای اول صبح برش میخورد و به دیوار میچسبید مثل خیلی دیگر از دلخوشیهای ساده فوتبالی سالهای نه چندان دور، در همان روزهایی که فوتبال هنوز همان فوتبال بود و بس، باقی ماند و این روزها به حافظه کمرنگی در پسِ سایه تجارت این ورزش بینظیر توپی درآمده است.
اگر تا دیروز تعصب به پیراهن حرف اول را در فوتبال دنیا میزد، امروز درآمدزایی از تمام قدمهای برداشته شده در زمین چمن و کوچکترین تبلیغات در حاشیه فوتبال، تبدیل به سیاست بزرگترین باشگاهها و رویه فوق ستارههای فوتبال جهان شده است.
کریستیانو رونالدو بیش از زمین فوتبال، از پست اینستاگرام خود درآمدزایی میکند و لیونل مسی اکنون بیشترین سهم را به عنوان یک فوتبالیست از تجارت فوتبال برای خود بر میدارد؛ منچستریونایتد، بایرن مونیخ، بارسلونا و رئال مادرید هم بر سر پردرآمدترین باشگاههای جهان در شاخصهای مختلف با یکدیگر رقابت میکنند.
دنبال کنندگان فوتبال دیگر یک هوادار معمولی نیستند، آنها به طرفدارانی تبدیل شدهاند که بازار فوتبال با حضورشان، گرمتر و رغبت شرکتهای مختلف برای سرمایهگذاری در این ورزش بیشتر شده است؛ بهطور مثال شرکت مشاوره کیپیامجی برآورد کرده که هر اسپانیایی بهطور متوسط ۱۰۵ یورو از درآمد ۲۵ هزار و ۸۰۰ یورویی خود را برای خرید بلیت مسابقات لیگ و پیراهن و اقلام هواداری و هزینههای مربوط به غذا و نوشیدنی در روز مسابقه، خرج فوتبال میکند.
با همه آنچه گفته شد، این هیاهوی تجاری دنیای فوتبال، تنها مختص بخش کوچکی از کره زمین میشود و اینجا در ایران مانند بسیاری دیگر از کشورها، فرسنگها تا رسیدن به یک فوتبال ایدهآل از لحاظ درآمدزایی فاصله وجود دارد.
دولتی بودن فوتبال، دشمن درآمدزایی باشگاهها
گره کار شاید به گفته دیانا دادور، کارشناس اقتصاد ورزش، دولتی بودن اکثر باشگاههای ایرانی حاضر در لیگ برتر فوتبال است: "باشگاههای حرفهای در سطح دنیا از سه بخش بلیط فروشی، تبلیغات محیطی و حق پخش تلویزیونی درآمدزایی میکنند، اما در ایران باشگاهها، رسانهها و ورزشگاهها همگی وابسته به دولت هستند. در مجموع باشگاه سهمی از درآمدها نمیبرد. البته همزمان با خصوصی شدن باشگاهها برخی تسهیلات ورزشی نیز باید به آنها اختصاص داده شود؛ تلویزیون باید حقوق آنها را رعایت کند و مانند درآمدزایی در ورزش حرفهای تقریبا تمام سهم تبلیعات محیطی به باشگاهها اختصاص یابد، از طرفی اگر ورزشگاهها اختصاصی شوند درآمدی نیز سهم باشگاه خواهد شد."
دادور به خبرنگار ایمنا میگوید " با این نظام موجود، هر باشگاه خصوصی به سختی دوام خواهد آورد. برخی از زیرساختها باید توسط وزارت ورزش اصلاح شود تا باشگاهها به سمت درآمدزایی بروند به همین دلیل تاکنون باشگاههای خصوصی اصلا نتوانستند با باشگاههای دولتی رقابت کنند. چون کانالهای حمایتی قوی سایر تیمها را نداشتند و به طور کامل محو شدند. در این میان باشگاههایی بودند که با نام خصوصی اما فقط با نیت خرج کردن وارد فوتبال ایران شدند و هیچ درآمدی از حضور در رقابتها کسب نکردند؛ برخی از این باشگاهها مانند استیل آذین و راهآهن حتی الآن مشخص شده که پولهایی که خرج کردهاند، از راه درستی به دست نیامده است."
این کارشناس اقتصاد ورزش، با وجود این شرایط راههای کوچک برای درآمدزایی را پیش پای باشگاهها می بیند و می گوید: "سازمان لیگ و فدراسیون ۲۰ درصد از فروش بلیط را اخذ میکنند و ۳۵ درصد نیز نصیب شرکتهایی که مجری بلیط فروشی هستند میشود اما برخی باشگاهها مانند ذوبآهن شرکتهای واسطهای را درخصوص بلیط فروشی حذف کرده و این وظیفه را خود انجام میدهد؛ این تغییر رویهها بهطور خیلی جزئی میتواند درآمدزا باشد، اما کافی نیست."
ضعف برندسازی در فوتبال ایران
دادور با اشاره به اینکه طبق آخرین آمار، لیگ برتر انگلیس در اروپا و شهر منچستر در انگلیس بالاترین سهم را در تولید ناخالص داخلی دارند، درخصوص برندسازی در فوتبال دنیا میگوید: "به قدری دو باشگاه شهر منچستر برندسازی کردهاند که باعث جذب گردشگر و رونق درآمد شهر خود از طریق فوتبال شده اند، یوونتوس از زمانی که رونالدو را جذب کرده بیش از آنچه هزینه کرده، درآمدزایی کرده است، دیوید بکهام بعد از خروج از رئال مادرید و رفتن به میلان و پاریسن ژرمن دیگر یک بازیکن فوتبال نبود بلکه فردی برای درآمدزایی محسوب میشد، زیرا بسیاری از خریدها در فوتبال امروز دیگر فنی نبوده و صرفه اقتصادی هستند.
وی این الگو را برای فوتبال ایران قابل اجرا ندانست و گفت: باید شرایط لیگ ایران جذابیتهایی برای ورود بازیکنان داشته باشد، مثلا لیگ قطر که ستارههای بزرگ را جذب کرده، به خاطر سطح فنی و زیرساختهایی است که در این کشورها وجود دارد، اما در ایران بزرگترین چالش امکانات و زیرساحتهای سطح پایین ورزش کشور است. البته تجربه نشان داده لیگهای آمریکایی و شرق آسیا و عربی با به خدمت گرفتن بازیکنان مطرح دنیا، صرفه اقتصادی بالایی را نصیب خود کردهاند.
هوادارانی که پول در جیب باشگاه نمیکنند
الگوها مشخص است، راه نیز کاملا روشن، اما مشکل اصلی در درآمدزایی باشگاههای ایرانی کجاست؟ اگر ریشه تمام این مشکلات را به اقتصاد نابسامان این روزهای کشور گره بزنیم، کم لطفی است. بنابراین میتوان برای نمونه ضعفهای موجود در درآمدزایی فوتبال ایران را در یکی از باشگاههای لیگ برتری که همواره حرف و حدیث درباره درآمدها و هزینههای آن سوژه رسانههای پایتخت نشین بوده، جستجو کرد.
مدیرعامل باشگاه سپاهان درخصوص هزینههای یک ساله باشگاه سپاهان به خبرنگار ایمنا، میگوید: هزینه باشگاه در سال جاری ۱۰۷ میلیارد تومان بوده با این حال تنها ۵۰ میلیارد تومان بودجه در اختیار ما توسط فولاد مبارکه که حامی اصلی سپاهان است گذاشته شده و مابقی هزینهها را باید از طریق درآمدزایی به دست آوریم.
وی با بیان اینکه در این شرایط بدهی سالهای گذشته خود را دادهایم، اما در تامین هزینههای خود واقعا به مشکل برخواهیم خورد، ادامه داد: یکی از راههای درآمدزایی، فروش بلیط مسابقات است، اما بهجای آنکه هواداران حمایت کنند، میبینیم بعضی از آنها حتی درخواست میکنند هزینه بلیط را رایگان کنیم؛ این کار توسط شورای تامین ممنوع شده است؛ آنقدر هواداران کامنت گذاشتند، پیام دادند و درخواست کردند که در بعضی مسابقهها مانند بازی با تراکتور بلیط را پنج هزار تومان کردیم. مبلغی که حتی در بازیهای لیگ یک هم اینقدر کم نیست!
تعداد انگشت شمار حامی مالی در لیگ برتر فوتبال
مدیرعامل باشگاه فولاد مبارکه سپاهان با بیان اینکه تقریبا درآمد چندانی از فروش بلیط به جیب سپاهانیها نمیرود، میگوید: طبق قرارداد، پیمانکار فروش بلیط تا پنج هزار تومان از هر بلیط را به عنوان سهم خود برمیدارد و ما بقی را به ما میدهد؛ با این حساب مگر در بازیهای خانگی چقدر تماشاگر داریم و چقدر میتوانیم از آنها درآمدزایی کنیم؟ نه درآمد چندانی از تبلیغات محیطی به باشگاهها داده میشود و نه حق بخش تلویزیونی وجود دارد؛ باشگاه نیز هرچه تلاش کرد و به دنبال اسپانسر بود در این اوضاع تحریم برای یافتن حامی مالی چندان موفق نبود.
تابش افزود: تعداد انگشت شماری برای حمایت مالی در فوتبال ایران حضور دارند. پارسال سه و نیم میلیارد تومان از اسپانسرینگ شرکت اسنپ تامین شده و امسال نیز یک شرکت هواپیمایی حامی سپاهان در عوض تبلیغ روی پیراهن، هزینه برخی پروازهای تیم را برعهده گرفته و در کنار آن حمایت مالی نیز کرده است.
مدیرعامل باشگاه سپاهان، خاطرنشان کرد: ما یک باشگاه هستیم و به طور مثال نمی شود برای تیم والیبال خود هزینه نکنیم، کل باشگاه سپاهان سه هزار و ۵۰۰ نفر را شامل میشود؛ آکادمیهای ورزشی در رشتههای مختلف راه اندازی میکنیم که هزینه دارد؛ کاش ما هم مانند برخی دیگر به جای باشگاهداری، تیمداری میکردیم!
نمونهای از موفقیت در دل ورشکستگی
مشکلات مالی در فوتبال هرچقدر هم که باشد، به لطف پشتیبانی صنایع و کابینه دولت، منجر به ورشکستگی بهویژه در باشگاههای بزرگ نمیشوند، اما همین چالشها بسیاری از باشگاههای مطرح دنیا را گاهی تا پای ورشکستی هم کشانده است؛ باشگاههایی که بهترین راه برای برون رفت از این بحرانها را اتخاذ یک سیاست مشخص دیدهاند.
کارستن کرامر، مدیر بخش تجاری باشگاه دورتمند آلمان شاید بهترین راه را برای تبدیل یک باشگاه ورشکسته در ابتدای قرن بیست و یکم به برندی بدون نقص در دنیای امروز فوتبال ارایه میدهد؛ او به هواداران دورتمند اشاره میکند که پایههای اصلی نجات این باشگاه و رسیدن به افتخارات چند سال اخیر بودهاند؛ هوادارانی که در هر بازی فقط ۲۵ هزار نفر از آنها تمام ۹۰ دقیقه ایستاده زنبورهای آلمان را تشویق میکنند. باشگاه نیز در مقابل هزینه بلیط مسابقات را برای هوادارانش پایین نگه داشته تا همچنان این تیم جزء چند تیم پرتماشاگر کل لیگهای اروپایی باشد؛ تقریبا مخالف اکثر باشگاههای اروپا، اما همین شیوه بالِ قدرت دورتمند شده است.
پول خرج کردن تنها، در هیچ جای دنیا نتوانسته جای خردمندانه دخل و خرج کردن را بگیرد؛ کرامر درباره تغییر سیاستهای مالی این تیم در سالهای اخیر اینگونه توضیح میدهد"ما پول زیادی خرج کردیم چون تلاش میکردیم که از بایرن مونیخ سبقت بگیریم. ما با آنها مسابقه میدادیم و میخواستیم بهتر باشیم اما اقداماتمان جواب نداد. بعد از آن اتفاقات رویه را تغییر دادیم و دو بار قهرمان بوندسلیگا شدیم و به فینال لیگ قهرمانان هم رسیدیم. حالا حتی درآمدمان به بیشتر از ۵۰۰ میلیون یورو رسیده است. غیر از استثناهایی مثل ماتس هوملس و آلکس ویستل ما هرگز برای فوقستارهها هزینه نکردیم. روشی که ما تلاش میکنیم با آن موفق شویم دیگر تغییر نخواهد کرد."
هم مشکلات زیاد است، هم راهحل
به گزارش خبرنگار ایمنا، این توضیحات را باید در کنار درهم تنیدگی مشکلات اقتصادی فوتبال ایران گذاشت؛ مشکلات بر سر راه یکی یا دوتا نیست، کوهی از مشکلات وجود دارد تا با کنار زدن آنها، فرهنگ حمایت مالی از باشگاههای ورزشی در دولت، سرمایهگذاران و هواداران نهادینه شود.
در این میان راهحلهایی مانند شفافیت مالی، وسواس در هزینهها و درآمدها، استفاده از ابزار رسانه و تعامل صدا و سیما و دولتمردان با اهالی فوتبال، اگرچه شاید نتواند تمام مشکلات را زیر و رو کند، اما بارقههای امید آغاز درآمدزایی باثبات در فوتبال ایران را نوید میدهد.
در جامعه امروز که مشکلات مالی گیشههای سینماها را کم رونق میکند و خاک غربت بر کتابهای قفسه کتابخانهها مینشاند، ذوق زدن سکوهای خالی ورزشگاهها و برهوت فوتبال ایران از فقدان حامیان مطمئن مالی، امری طبیعی است، اما فوتبال همیشه جزئی از زندگی مردم ما شده، شاید حسابش از دیگر حوزهها جدا باشد.
گزارش از: علی یگانه نسب _ خبرنگار ایمنا
نظر شما