به گزارش خبرنگار ایمنا، مدیران شهری برای اداره شهرها، تنظیم لوایح بودجه سنواتی و اجرای طرحهای عمرانی نیازمند استفاده از برنامههای جامعی هستند که در علم شهرسازی از آنها تحت عنوان طرح جامع شهری یاد میشود. تدوین این طرحها باید منطبق بر واقعیات موجود باشد و در عین حال باید بتواند دورنمای توسعه شهر را نیز ترسیم کند.
برای آشنایی بیشتر با طرح جامع شهری، کارآیی آن در مدیریت شهری، وضعیت این طرحها در نظام مدیریت شهری ایران و آسیبها و معضلات موجود در مسیر تنظیم و اجرای آنها با "زینب طالبی"، عضو هیئت علمی گروه شهرسازی دانشگاه آزاد نجفآباد، گفتگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
اصولا چه مسائلی در طرحهای جامع شهری در نظر گرفته میشود و تنظیم این طرح قرار است کدام یک از مشکلات حوزه شهری را رفع کند؟
طرحهای جامع شهری از جمله طرحهایی به شمار میآید که از اوایل قرن بیستم در غرب آغاز شد و از نگاه مدرنیته سرچشمه گرفت که خیلی قبلتر از آن در زمینههای مخلتف مانند فلسفه، ادبیات و... شروع شده بود از این رو برای ساماندهی اوضاع نابسامان شهرها وارد میدان شدند و با نگاههای عقلگرایانه و ریاضیگونه به شهرها، فعالیت خود را شروع کردند و این نوع نگاهها در نهایت باعث شد امروز در کشورهای مختلف از جمله ایران طرحهای جامع و بعد از آن طرحهای تفصیلی ایجاد شود.
طرحهای جامع و تفصیلی عمدتا با نگاه کاملا کَمی تهیه شده است. تاریخچه اینگونه طرحها در ایران به حدود سال ۱۳۴۰ باز میگردد که برای بعضی از شهرها تهیه و تدوین شد و تا به امروز نیز ادامه داشته است.
اتفاقی که در این میان رخ داده آن است که در غرب این طرحها را هر چند سال یک بار بازنگری کرده و چنانچه ساختار آنها نیازمند تغییر باشد آن را لحاظ میکنند و برهمین اساس انواع مختلف برنامهریزی شهری همچون طرحهای استراتژیک، ساختاری، راهبردی و... شکل گرفت، اما در ایران عمر این طرحها بسیار طولانی شده و همچنان طرحهای جامع و تفصیلی تهیه میشود.
طرحهای جامع چه محاسن یا نقاط ضعفهایی دارد؟
این طرحها از نظر محتوا، توسعه شهر را در آینده ترسیم و برنامهریزی میکند و این مسئله یک ضرورت برای شهرهای کشور به شمار میآید، چراکه شهرنشینی به شدت در حال رشد و افزایش است و زمانی که به آمار سازمان ملل مینگریم نرخ شهرنشینی از نرخ روستانشینی پیشی گرفته به گونهای که عنوان شده در سال ۲۰۲۵ جمعیت شهرنشین از جمعیت روستانشین در سراسر دنیا بیشتر خواهد شد و اگر شهرها را بدون برنامهریزی به حال خود رها کنیم عملاً نتیجه مناسبی به دست نخواهد آمد. در دهه ۱۳۴۰ در ایران مهاجرت وسیع مردم به سمت شهرها را شاهد هستیم که هرکجا این برنامهریزیها انجام نشد منجر به حاشیهنشینی و زاغهنشینی شد و حلبیآبادها در اطراف شهرهای بزرگ شکل گرفت؛ برهمین اساس نیاز به برنامهریزی در این دهه به شدت احساس میشد.
طرحهای جامع شهری توسعه آتی شهر را با محدودههای آن مشخص کرده و از طرفی توسعه شهر را با توجه به موانع طبیعی و سیاسی برای مدیران شهری مشخص میکند. یکی از مهمترین موضوعاتی که طرح جامع برای مدیریت شهری تعیین تکلیف میکند بحث عملکرد و زمینهای شهری است تا منطقهبندی فعالیتهای شهری مانند مراکز کار، صنوف، گورستانها و حتی عملکردهای بزرگی مثل فرودگاهها مشخص شود و به عنوان یکی از مهمترین وظایف طرحهای جامع شهری شناخته میشود.
یکی دیگر از مسایلی که باید در طرحهای توسعه شهری در ایران به آن توجه جدی شود، شبکه معابر شهری است، چراکه شهرهای ایران در دوران معاصر دچار دگردیسی جدی و خروج از شکل سنتی شدند. اتومبیل به عنوان یک عضو جدید وارد شهرها شد و برهمین اساس نیاز بود شبکه راهها برای تردد آن طراحی شود.
ضوابط و مقررات شهرسازی یکی دیگر از مسایلی است که در طرحهای جامع شهری خود نمایی میکند و هرکجا طرح جامع شهری نتواند به صورت مستقیم در شکل دادن شهر دخالت داشته باشد از طریق این ضوابط و مقررات روند توسعه شهر را هدایت میکند.
طرحهای تفصیلی چه جایگاهی در مدیریت شهری دارد؟
این طرحها نیز به دنبال طرحهای جامع تهیه میشود و اینبار سیاستگذاری و برنامهریزی را پلاک به پلاک برای قطعات شهری مشخص میکند و باید به این نکته نیز توجه داشت که طرحهای جامع شهری در یک افق زمانی مشخص تهیه شده و اینگونه نیست که طرحهای کوتاه مدت باشد، بلکه در بهترین حالت در افقهای زمانی ۱۰ ساله تهیه و تدوین میشود.
به نظر شما طرحهای جامع شهری تدوین شده تا چه اندازه با واقعیات شهری تناسب دارد؟
نظام برنامهریزی شهری کشور از معماری آغاز و وارد نظام برنامهریزی شهری شد و متاسفانه از الگوهای غربی تقلید صد درصدی داشتیم. این درحالی رخ داد که شهرهای کشور در الگو و ساختار سنتی خود واجد بعضی ارزشهای بسیار جدی بود. انسجام بافتهای شهری، وجود ساختار ارگانیک و نظم اندامواره در بازارهای سنتی، نظام محلهبندی و نظم کلی و جزئی در محلات ایران وجود داشت که در ابتدای سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ با ورود مدرنیته و شبه مدرنیته به ایران ساختار شهرها بههم ریخت و بعد از آن شروع به تهیه طرحهای جامع برای شهرها کردند.
طرحهای جامعی که وارد ایران شد بیتوجه به هویت شهرها و ارزشهایی که در بافتهای شهری نهان بود تهیه شد و در بسیاری از شهرها طرحهایی که تهیه شد منجر به تخریب بسیاری از این ارزشها در بافتهای شهری شد. از طرفی این طرحها بیتوجه به ویژگیهای طبیعی که شهرها دارد تهیه شد و بستر جغرافیایی شهرها را تحت تاثیر قرار داد؛ چنانچه اگر نقشه طرحهای جامع شهرها را کنار یکدیگر گذاشته و آنها را مقایسه کنیم خواهیم دید تقریبا از یک ادبیات و دستور زبان برای تهیه طرحهای جامع پیروی شده است و برهمین اساس میتوان گفت این مسایل در چهار دهه اخیر اجرایی شدن طرحهای جامع را با یک چالش جدی مواجه کرده است، زیرا محتوای طرحها با روحیات و دستور زبانی که شهرهای ایران در قدیم داشتند همخوانی نداشته و با بافتهای موجود سازگار نبوده است.
البته باید به این نکته نیز توجه داشت که اگر طرحهای جامع شهری نبودند بسیاری از نظم و انسجامی که امروز در بافتهای شهری وجود دارد و سلسله مراتبی که در آنها نمایان است وجود نداشت و این طرح تا حد زیادی موفق شده تا از زاغهنشینی و شکلگیری حلبیآبادها جلوگیری کند، اما نمیتوان اجرای این طرحها را صد در صد موفق دانست.
طرحهای جامع شهری در ایران با نگاه صرفا دو بُعدی و کَمّیگرایانه تهیه میشود و به ابعاد کیفی شهرها توجه نمیشود این درحالیست که در اروپا یکی از راههایی که برای اینگونه طرحها در نظر گرفته شده، تهیه طرحهای راهبردی ساختاری است، اما در ایران همچنان براساس الگوهای قدیمی و سابق حرکت میشود.
طرحهای جامع شهری با نگاه پوزیتیویسمی تهیه میشود، بدان معنا که اینگونه طرحها در سه مرحله اصلی شناخت، تحلیل و ارایه میشود و این نگاه خطی، فرایندی بسیار زمانبر است و به دلیل زمانبر بودن مراحل تهیه و تصویب طرح افق ۱۰ ساله، اطلاعات موجود در این طرحها در بسیاری از شهرها قدیمی شده است، زیرا شهر ایستا نبوده و موجودی زنده است و صبر نمیکند تا متخصصان و مدیران شهری چنین طرحی را تصویب و در نهایت اجرا کنند.
طرح جامع شهری چه تآثیری در فرایند رشد و توسعه شهرها دارد؟
در چهار دهه اخیر یکی از جنبههای مثبت تهیه طرحهای جامع، کنترل رشد شهری بوده است، زیرا شهرهای ایران با نگاهی رشدگرایانه گرایش به سمت بیرون داشته و به توسعه درونی شهرها بیتوجه بودهایم و برهمین اساس همیشه به دنبال گسترش محدودههای قانونی شهری بودهاند تا شهرها بزرگتر شود و اگر طرحهای جامع شهری نبود به جرات میتوان گفت، توسعه بیرونی با سرعت بیشتری اتفاق میافتد و طرحهای جامع شهری در کنترل رشد بیرویه شهری موفق بوده و این مسئله سبب شده شهرها از درون خالی شود و بسیاری از بافتهای قدیمی و ارزشمند منزلت اجتماعی، جذابیت و شان سکونتی خود را از دست بدهند. از این جهت نقش طرحهای جامع در محدود کردن رشد شهری و تعریف محدودههای قانونی برای شهرها را باید بسیار مثبت ارزیابی کنیم.
به نظر شما طرحهای توسعه شهری با چه چالشهایی مواجه است؟
مهمترین چالشهایی طرحهای توسعه شهری سیستم تهیه و تصویب این طرحهاست؛ چالشهایی که شهرهای دنیا با آن مواجه هستند دیگر از جنس ترافیک، کاربریهای مورد نیاز و... نیست، زیرا روز به روز چالشهای جدید پیشروی شهرها قرار میگیرد و مهمترین چالشهایی که شهرنشینی دنیا را تهدید میکند، تغییر اقلیم همچون کمآبی، خشکسالی و .... است و طرحهای توسعه شهری باید با مسایل شهری همراه باشد.
مسایل شهری بسیار پیچیده است و از چندین متغییر تشکیل شده و دستکاری یکی از این متغییرها بر دیگری تاثیر خواهد گذاشت و به راحتی نمیتوان با تهیه یک نقشه و چند ضابطه آن را رفع کرد، برهمین اساس طرحهای توسعه شهری باید طرحهایی باشد که شهر را موجودی زنده دیده و بتواند در موضوعات مختلف شهر ورود پیدا کند و از طرفی متناسب با تغییر نیازهای شهر خود را تغییر دهد و راهکاری برای آنها ارایه دهد و قطعا طرح جامعی که نتواند راهحل برای مسایل یک شهر ارایه دهد به هیچ عنوان موفقیتآمیز نیست و میتواند به یک چالش برای شهر تبدیل شود.
به نظر شما آیا طرحهای جامع شهری با دیدگاه تخصصی کافی تدوین میشود؟ و اگر اینگونه است چه موانع دیگری بر سر راه توسعه و رفع چالشهای شهری وجود دارد؟
در خصوص شیوه تدوین طرحهای جامع شهری نقدی جدی به سیستم مدیریت شهری دارم، زیرا در ۴۰ سال گذشته که این طرحها تهیه میشده عمدتا توسط مهندسان مشاوری که دارای درجه شهرسازی بوده و در تهران حضور داشتند تدوین میشد و مسئله مهم آن بوده که این افراد بومی شهر نبوده و از راه دور این طرحها را تهیه کرده و از چالشهای اجتماعی که در شهرها وجود داشت بیخبر بودند و علت آن نیز تمرکزگرایی در نیروهای متخصص شهری بود.
تا حدود ۱۵ سال پیش تعداد متخصص شهرسازی در کشور بسیار کم بود و تمرکز آنها نیز بر روی شهرهای بزرگ همچون تهران بود، ولی امروزه با توجه به حجم بالای فارغالتحصیلان شهرسازی در گرایشهای مختلف برنامهریزی، برنامهریزی منطقهای، طراحی شهری و... بهتر است تهیه این طرحها توسط متخصصان محلی که متمرکز در شهرها هستند انجام شود تا چهارچوبها و استانداردهای ملی و جهانی در طرحهای جامع شهری رعایت شود. یکی از علتهایی که شاید سبب شده سیستم برنامهریزی شهری به این سمت حرکت کند آن است که به طرحهای آمایش سرزمین توجه لازم نشده است و طرحهای آمایش سرزمین در مقیاس ملی تهیه میشود و با وجود اینکه این طرح در بالادست تهیه میشود، میتوان به گونهای عمل کرد که در شهرهای کوچک طرحهای توسعه شهری با هدف ارتقاء کیفیت زندگی در اینگونه شهرها و کلانشهرها شکل بگیرد.
نظر شما