به گزارش خبرنگار ایمنا، با توجه به این که روز به روز بر تعداد جمعیت شهرنشین افزوده میشود، یکی از مهمترین نیازهای بشر در زندگی شهری توجه به مخاطرات محیط زیستی حاصل از فعالیتهای انسانی است زیرا نیاز به برنامهریزی برای دستیابی به توسعه پایدار شهری که خدمات محیطزیستی و اجتماعی شهر را فراهم کند، بسیار ضروری است.
یک دکترای برنامهریزی شهر معتقد است:«شهرداری یا همان مدیریت شهری به عنوان بزرگترین نهاد عمومی غیردولتی میتواند مسئولیت و نقش عمدهای را در مدیریت محیط زیستشهری ایفا کند، اما اینکه قبول این مسئولیت سنگین هم اکنون در بدنه شهرداریها تا چه اندازه وجود دارد و یا اینکه شهرداری در انجام وظایفی که قانون به عهده آنها گذاشته شده، تا چه حد موفق بوده، مباحثی است که جای تأمل دارد.»
رشد شتابان شهرنشینی چالشهای محیط زیستی زیادی را گریبانگیر شهرها کرده است، یکی از این مشکلات مسئله آلودگی هوا و ریزگردهایی است که اخیرا مهمان ناخوانده بعضی از شهرها از جمله اصفهان شده و سهم عمدهای در تهدید سلامت شهروندان دارد.
برای بررسی چالشهای محیط زیستی شهر اصفهان، جایگاه محیط زیست در مدیریت کلان کشوری و ... گفت و گویی با «سهراب مؤذن»، دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه شهید بهشتی تهران انجام دادهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
به نظر شما مهمترین اصل در رفع بحران آلودگی هوا چیست؟
جهان روز به روز به سمت شهری و اُربانیزهشدن(شهری شدنurbanization) پیش میرود و شهرها بیش از گذشته متراکم میشوند و این تراکم روز به روز در حال افزایش است و همچنانکه جمعیت، فعالیتهای اقتصادی و ثروت شهرها بیشتر میشود، مصرف انرژی شهرها نیز به سرعت افزایش پیدا میکند. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۸، نیمی از جمعیت جهان (۵۵ درصد) در شهرها زندگی میکردند و تا سال ۲۰۳۰، شهرها ۶۰ درصد از جمعیت جهان را در خود جای خواهند داد که رقمی برابر کل جمعیت جهان در سال ۱۹۸۷ است.
افزایش جمعیت شهری به همراه سبک زندگی شهرنشینی نوین که ویژگیهایی همچون مصرفگرایی شدید، مداخله افراطی در طبیعت و محیط زیست و برهم زدن تعادل و توازن این محیط، جاپای اکولوژیک دارد (جاپای اکولوژیک این بحث را مطرح میکند انسانها تا چه اندازه میتوانند نیازهای خود را از محیط برطرف کنند یا به عبارت دیگر بازگوکننده آن است که هر کدام از جوامع بر اساس سبک زندگی خود چه اثرات و چه میزان استفادهای میتوانند از طبیعت داشته باشند)، با خود چالشهایی به خصوص در سطح کلانشهرهای دنیا به همراه دارد که یکی از مهمترین این چالشها که گریبانگیر شهرهای امروزی شده و در آینده انتظار می رود افزایش یابد، موضوع محیط زیست شهری است.
همین مسائل باعث شده که روز به روز فشارهای گستردهای بر محیط زیست شهری در سطح شهر و اطراف آن به شهرها و کلانشهرها وارد شود و مسائل گوناگون محیط زیست شهری از جمله آلودگی هوا در این جوامع پدید آید.
البته بخشی از این مسائل مربوط به سطح جهانی و بخش دیگری مربوط به سطح ملی و محلی است؛ صرفنظر از اینکه در سطح جهانی موضوع گرمایش جهانی را داریم و یا در بخش ملی که در تعدادی از کشورها در فرآیند بهرهجویی از محیطزیست و طبیعت خود فعالیتهایی همچون کشاورزی ناپایدار، فرسایش و تخریب خاک، جنگلزدایی و آلودگی رودخانهها را انجام میدهند و بسیاری از مسائل دیگر که در داخل و اطراف شهرها به صورت محلی اتفاق می افتد.
در این میان یک عامل میتواند کنترل کننده تمام این مشکلات و مسائل به وجود آمده باشد و آن «مدیریت شهری» است.
مدیریت شهری چگونه میتواند به مسائل محیط زیستی بپردازد و آن را کنترل کند؟
بعضی مسائل باید اتفاق بیفتند تا مدیریت شهری بتواند به صورت بهینه و مطلوب کارایی خود را نشان دهد به همین دلیل همیشه باید دیدگاه کلینگر، سیستمی و یکپارچه را مدنظر داشته باشیم.
اولین مسئله، کلان نگری است، اینکه بدانیم نگاه کلان مدیریتی کشور به مباحث محیط زیستی چگونه است؛ در حال حاضر با نگاهی به مسائل محیط زیستی کشور مشاهده میکنیم که ایران معضلات عمدهای را در حوزه محیط زیست تجربه میکند؛ به عنوان مثال بر اساس آخرین رتبهبندی که در سال ۲۰۱۸ میلادی در زمینه شاخص جهانی عمکرد محیط زیست صورت گرفت، ایران در رده ۸۰ قرار گرفته است، در حوزه جنگلها، ۱۲۵ هزار هکتار از جنگلهای ایران در هر سال ویران میشود، سدسازی بیرویه ادامه دارد و در همین حال ۱۶۰ سد مخزنی از آب خالی است؛ ۶۷ درصد مساحت تالابها خشک شده و بالاخره بحران دائمی آلودگی هوا که جزء صفات ذاتی ایران است.
به طور کلی مقایسه رتبه ایران در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۵ نشان میدهد که به جز بهبود نسبی شاخص منابع آب و زیرشاخص فاضلاب و ثابت ماندن رتبه اقلیم و انرژی، افت بارز رتبه عملکرد محیط زیستی در تمامی شاخصها وجود دارد که حادترین آن در شاخص کیفیت هوا است، البته بخشی از این مسائل به طبیعت باز میگردد و بخش دیگر در دست انسان و مدیریت کلان کشوری است.
جایگاه محیط زیست در این مدیریت کلان کجاست؟
موضوع مهم «مدیریت کلان» و دیگری «فرهنگ» است؛ فرهنگ در تمام جوامع و دوران بشری مهمترین نقش را در ارتباط با تعامل انسان با محیط داشته است.
موضوع بعدی «سیاسیکاری و روزمرگی» است؛ مهم ترین اصل در رفع بحرانهای زیستمحیطی که شاید مهمترین آن آلودگی هوا است، پرهیز از هرگونه سیاسیکاری و نجات جان مردم است. در اینجا دیگر با مسائل اقتصادی سروکار نداریم که بگوییم این کارخانه ورشکست شد، بلکه صحبت از جان مردم است و به راستی آیا چیزی ارزشمندتر از زندگی انسان داریم که بخواهیم با سیاسیکاری و بازیهای حزبی بخواهیم جانشان را به خطر بیندازیم؟
طبق آمار سازمان جهانی بهداشت تا سال ۲۰۱۵ میلادی در ایران سالیانه ۳۳ هزار و ۵۰۰ مرگ و میر به دلیل آلودگی هوا وجود داشته است، البته بعضی از کارشناسان این آمار را قبول ندارند، اما خود این را میدانیم که در حال حاضر معضل آلودگی هوا رتبه پنجم را در میان عوامل موثرمرگ و میر به خود اختصاص داده است.
سالانه در حدود ۲.۴۸ تا هفت درصد تولید ناخالص داخلی کشور را آلودگی هوا میبلعد تا صرف عوارض ناشی از آن شود.
ریزگردها و آلایندههای دیگر در بحث آلودگی هوا ۳۸ میلیون نفر از جمعیت کل کشور را در معرض درجاتی از آلودگی قرار داده که از این تعداد در سال ۹۴ طبق آمار رسمی اعلام شده، مرگ ۱۲ هزار و ۸۹۷ نفر متصل به ذرات معلق بود، البته در بعضی از شهرها مانند اهواز میانگین ذرات معلق ۲.۵ میکرون یعنی شش برابر حدمجاز استاندارد بوده است و برای همین نمیتوانیم این اعداد و ارقام را به سایر شهرها نسبت بدهیم.
آلودگی هوا مهمترین عامل بازدارنده توسعه و حتی عامل تهدید جدی جان مردم است، از همین موضوع می توانیم گریزی به مدیریت شهری یا همان شهرداری بزنیم که آیا این مدیریت شهری برای تولید فضای حزب خاص یا برآورده کردن وعدههای خاص به افراد، نهادها، و یا سازمانها به وجود آمده یا برای ایجاد شهری سالم و انسانمدار؟ برای شهری که باید عدالت محیط زیستی در آن وجود داشته باشد.
چه مشکلات دیگری باعث شده مدیریت شهری به اهداف خود دست پیدا نکند؟
مشکل دیگر «روزمرگی» است؛ نحوه اداره شهرها و مملکت ما دچارآفت روزمرگی شده است چون امروز نمیتوانیم برای پنج سال آینده به صورت جامع و به درستی برنامهریزی کنیم.
روزمرگی باعث شده مشکلات بر روی هم انباشته شود، همین مصلحتاندیشی که ناشی از روزمرگی است باعث شده از بسیاری مسائل زیست محیطی چشمپوشی کنیم و به همین دلیل تاکید میکنیم که روزمرگی یکی دیگر از آفتهای عمده همین مدیریت شهری است.
بحث بعدی «ساختار شهرداری و قوانین و مقررات» است؛ با بررسی که در ارتباط با قوانین شهرداریها صورت گرفته است (از اولین قانون شهرداری که مربوط به قانون بلدیه مصوب ۱۲۸۶.۰۳.۱۱ مجلس شورای ملی تا قوانینی که اخیرا مصوب شدهاند) میبینیم در بخش وظایف شهرداری اغلب این وظایف در ارتباط با بهداشت شهری است تا مسائل و موارد محیط زیستی!
همچنین در کلانشهری مثل اصفهان معاونتی به نام «خدمات شهری» وجود دارد که این معاونت زیرمجموعه مدیریت محیط زیست شهری وجود ندارد؛ البته ساختار و قوانین هم ندارد چه برسد به عاملیت؛ و در کنار این قوانین و مقررات با موضوع عاملیت یعنی کنشهای شهروندان مواجه هستیم.
در بحث عاملیت یا همان کُنشهای شهروندان و مسئولان و مسئولیت پذیری آنها و در نتیجه خواست جمعی مطرح میشود.
هرسال ممکن است چندین جلسه، کنفرانس و ... در سطح سران مملکت یا مدیران شهری برگزار شود و مسئولان با آب و تاب در مورد مسائل محیط زیست کشور و کلانشهرها سخن به میان آورند، اما وقتی دوربینها تصاویر همان جلسه را نشان میدهند، میبینیم پیش روی تک تک مسئولان چند ظرف یکبار مصرف پلاستیکی و بطریهای آب معدنی وجود دارد که البته همه میدانیم که یک ظرف پلاستیکی برای تجزیه در طبیعت بیش از ۴۰۰ تا ۵۰۰ سال زمان نیاز دارد، از این رو در مییابیم که گفتار با رفتار یکی نیست؛ در حالی که دیگر فرصتی برای شعاردادن وجود ندارد.
نکته دیگر اینکه برای رفع مشکلات زیست محیطی باید «دیدگاه منطقهای» داشته باشیم، زیرا بخشی از مسائل و مشکلات محیط زیستی در داخل خود شهر و بخشی به منطقه شهر باز میگردد. شهر تأثیر پذیر از منطقه خود است و اکثر مسائل شهری ریشه منطقهای دارد، اما تا وقتی مدیریت شهری یکپارچه نداشته باشیم و هرسازمان بنا به ضوابط خودش عمل میکند نمیتوان بر مشکلات فائق آمد.
فعالیت جداگانه سازمان حفاظت از محیط زیست و ناهماهنگی بین مدیریت شهری با محیط زیست در ارتباط با مسایل محیط زیست شهری یکی دیگر از مشکلات است، نظر شما چیست؟
متأسفانه در کشوربه موضوع محیط زیست شهری به عنوان یک پدیده واحد نگاه نشده است، لذا هربخش و عوامل مؤثر در آن تحت مدیریت سازمانها و نهادهای خاص خود قرار میگیرد.
البته اینکه بگوییم که شهرداری یا همان مدیریت شهری به عنوان بزرگترین نهاد عمومی غیردولتی میتواند مسئولیت و نقش عمدهای را در مدیریت محیط زیستشهری ایفا کند، نیز درست نیست، البته اینکه قبول این مسئولیت سنگین هم اکنون در بدنه شهرداریها تا چه اندازه وجود دارد و یا اینکه شهرداری در انجام وظایفی که قانون به عهده آنها گذاشته شده، تا چه حد موفق بوده، مباحثی است که جای تأمل دارد.
باید این نکته را بپذیریم که اعمال مدیریت صحیح محیطزیستی در شهرداریها به سه ابزار اصلی ساختار تشکیلاتی و سازمانی، نیروی انسانی و منابع مالی نیاز دارد.
امروزه در شهرداریهای کشور به واسطه وجود دغدغههای مالی و اجرایی، جایگاه اصلی شهرداری متأسفانه به دست فراموشی سپرده شده، به هر حال طبیعی است شهرداریها اصولاً نیازی به گسترش حیطه وظایف خود به ویژه مسائل محیط زیستی به دلیل همین مسائل احساس نکنند.
باتوجه به وظایف اجرایی که هم اکنون برعهده شهرداریها است، آیا توان کارشناسی لازم متناسب برای مدیریت محیط زیستی شهری وجود دارد؟
با قبول این واقعیت که پرداختن به وظایف جدیدی که در حیطه مدیریت محیط زیست شهری برای شهرداری تعریف شده، نیاز به صرف وقت و هزینههای اضافی برای شهرداریها دارد و نمیتوان انتظار داشت که انجام این وظایف بدون تأمین منابع لازم مورد استقبال شهرداریها باشد زیرا دغدغه اکثر شهرداریهای کوچک و کلانشهرها رفع مشکلات مالی است.
اگر حتی یک ساختار در بدنه مدیریت شهری به نام معاونت محیط زیست شهری تعریف شود، وقتی منابع مالی و نیروهای متخصص مدنظر نباشد، اقدام مؤثری انجام نخواهد شد؛ به همین دلیل یک مسئله دیگری که در همین مدیریت شهری محیطزیستی مطرح است ورود نهادها به سازمانهای دولتی یا وابسته به دولت به امور اجرایی در سطح محلی است که باعث میشود پیچیدگی موضوع بیش از پیش شود.
این موضوع باعث میشود شهرداریها در جایگاه اصلی خود قرار نگیرند و سازمانها و نهادهای دولتی از جایگاه اصلی خود که همان سیاستگذاری و نظارت است، خارج شوند. اگر بخواهیم راهکارهای مناسب برای سازماندهی وضع موجود داشته باشیم، مهمترین مسئله اصلاح ساختارهای فعلی و سپس ایجاد تدریجی ساختارهای جدید است.
برای تحقق پایداری در توسعه و حفظ محیط زیست، اصل اول «اخلاق، فرهنگ و محیط زیست» است، تا زمانی که فرهنگ و اخلاق محیط زیستی نداشته باشیم و از طریق نظام آموزشی و خود جامعه به افراد آموزش داده نشود، حتی اگر سیاستگذاریها هم صورت گیرد باز هم آب در هاون کوبیدن است و اقدامات هیچ سودی نخواهد داشت.
موضوع بعدی شناسایی تعیین وظایف و مسئولیتهای قابل انتقال به شهرداریها است. باید یک برنامهریزی برای تسری فرایند واگذاری وظایف شهرداریهای کل کشور صورت گیرد.
شهر اصفهان با چه چالشهای محیط زیستی مواجه است؟
اولین موضوع خشکسالی است، علیرغم اینکه امسال بارندگی خوبی داشتیم، اما همچنان در منطقه اصفهان حالت خشک و نیمه خشک اقلیمی وجود دارد.
بحث بعدی «فرونشست و بافت فرسوده» است؛ بنا به آمارهای موجود ۳۵۰ هزار نفر در اصفهان زیرسقفهای فرسوده زندگی میکنند که علاوه برعوامل جدی فرونشست، فرسودگی شبکه فاضلاب شهری اصفهان نیز باعث فرونشستهای عظیمی شده و خواهد شد.
مسئله مهم دیگر، بحران سلامت ناشی از «ریزگردهای سمی تالاب گاوخونی» است که میتوان به آن «سونامی نمک» گفت؛ قطعاً اگر آب به تالاب گاوخونی نرسد، آلایندههای سربی برای اصفهانیها خطرات بسیار جدی را به وجود خواهد آورد.
مسئله دیگر آلودگی هوا و افت شدید منابع آبهای زیرزمینی است، همچنین باید برای ورود فاضلاب از بالادست رودخانه در سمت غرب و شمال غرب چارهای اساسی اندیشیده شود.
نبود مکانیابی مناسب تصفیهخانهها و ادامه استفاده از روشهای اشتباه در کشاورزی به جای استفاده از تکنولوژی پیشرفته دیگر چالشهای زیست محیطی شهر اصفهان به شمار میرود؛ متأسفانه علیرغم اینکه اصفهان در منطقه خشک و نیمهخشک واقع شده، کشاورزی و باغداری سنتی در آن هنوز به صورت غرقابی انجام میشود.
مورد بعدی حفرچاههای غیرمجاز است که حتی عدهای از شهروندان در داخل خانه هایی با متراژ بالا چاه حفر کردهاند و البته باید در این باره بررسی لازم صورت بگیرد.
مورد بعدی که مربوط به کل کشور میشود، کاهش مسئولیت اجتماعی مردم در قبال محیط زیست است و تا زمانی که این مسئولیت اجتماعی نباشد، هیچ اتفاق خاصی برای بهبود شرایط محیط زیست شهر صورت نمیگیرد.
گفت و گو از راضیه کشاورز خبرنگار سرویس شهر خبرگزاری ایمنا
نظر شما