به گزارش خبرنگار ایمنا، خصوصیت بلایای طبیعی این است که بر هر آنچه سر راهشان است تاثیر خود را میگذارند؛ سیل، زلزله و دیگر بلایای طبیعی، نگاه نمیکنند که چه کسی یا چه چیزی در مقابل آنان است، زورشان بر هر چه بچربد، آن را از میان برمیدارند.
این روزها مردمان شمال ایران گرفتار سیل شدهاند، سیلی که بی رحمانه هر آنچه بر سر راهش بوده در آغوش کشیده و همه مردمان را درگیر اثرات خود کرده است؛ کاربران شبکههای اجتماعی واکنشهای مختلفی نسبت به حوادث طبیعی اخیر در شمال کشور داشته اند و این واکنش ها به گونهای بوده است که موج برخواسته از نظرات و مواضع کاربران توییتری کم از ویرانگری خودِ سیل نداشت.
برخی از این واکنشها جنبههای مثبتی داشت و برخی دیگر نه تنها گرهای باز نکرد بلکه موجب ایجاد گره بیشتر در نگاه اجتماعی به پدیده سیل گلستان و مازندران شد.
افرادی این اتفاق را به بیمسئولیتی مسئولان گره زدند و معتقد بودند "ما بلایای طبیعی نداریم، بلکه بی کفایتی مسئولان سبب فرود آمدن بلا بر سر مردم میشود."
موضوع "مقصر کیست؟" پیش از هر چیزی درخصوص این سیلهای ویرانگر مطرح شد، عدهای از آب گل آلود سیل برای مقاصد سیاسی خود ماهی گرفتند، عدهای نیز زمین و زمان را به هم دوختند تا ثابت کنند مقصر اتفاق افتادن سیل را میدانند.
محمود در صفحه خود به این سیل ویرانگر از بازیهای سیاسی که در دلِ روزهای سخت گلستان و مازندران ایجاد شده بود، اینگونه پاسخ داد "کاش با قضیه سیل گلستان و مازندران تسویه حساب سیاسی و حزبی نکنیم؛ ملت زیر آب رفتند؛ کار جهادی کنیم، هر کسی به هر شکلی که میتونه بسمالله؛ دعواها و تصفیه حسابای حزبی و رسیدگی به کم کاریها و قصورات بمونه برای بعد از برطرف شدن مشکل مردم"
کاربر دیگری نیز اینگونه به سوءاستفاده برخی افراد واکنش نشان داد "دعواهای سیاسی و حاشیه ای سیل اخیر مثل خیلی چیزهای دیگه از یادمون نبره که کودکان و زنان و سالخوردگانی هستند که قربانیان اصلی و خاموش این حوادث میشوند ایضا سرپرستان خانوادهای که در این گرونی باید به فکر ساخت یا تعمیر سرپناه هم باشند."
علی علیزاده، فعال رسانهای نیز در صفحه اینستاگرام خود نسبت به "مقصریابی" افراد در کمترین زمان ممکن انتقاد شدید کرد؛ او از اینکه برخی در زمان سیلاب شروع به پیدا کردن مقصر بودند بهجای امید دادن به مردم منطقه برای جبران خسارات سیل، اینگونه نوشت "سرعت قضاوت و محکوم کردن شان از سرعت خود سیل بیشتر بود. این نحوه قضاوت و جهت دهی به افکار عمومی، طبیعی و سالم نیست؛ غارت امید از غارت منابع طبیعی به مراتب بدتر است. چرا که اگر امید را حفظ کنیم دوباره جنگلها را خواهیم کاشت. اما وقتی اینگونه بالا تا پایین نظام را به فساد متهم میکنیم، ایمان و امید جامعه به اصلاح را از بین میبریم و این قابل برگشت نیست. "امیدکشون" و امیدتراشی از جنگل تراشی بدتر است. انگار عدهای جنبش سیاهنمایی همه چیز و همه کس راه انداختهاند. آیا اینها نمیدانند که بدون امید، اصلا "ما" یی باقی نمیماند که بخواهد چیزی بکارد یا نکارد؟"
البته این مواضع در تمام عرصهها محکوم نیست؛ اینکه اذهان عمومی میبینند یکی از گردشگرپذیرترین استانهای کشور که تجربه بلایای طبیعی را نیز پیش از این داشته، درست در زمان واقعه بدون استاندار است و خبرها میگویند وی اصلا در ایران نیست، واکنشی تند اما طبیعی و منطقی آنان را میطلبد. این واکنشها به حدی بود که نام و سمت استاندار گلستان به یکی از پرمخاطب ترین هشتگهای توئیتر تبدیل شد، آنها اینگونه مناف هاشمی، استاندار گلستان را به باد انتقاد کشاندند "واسه دو هفته سفر مکه مرخصی بی حقوق گرفتم. در حالیکه همکارانم کارهامو انجام میدادند؛ هم حقوقم نصف شد هم گوشه عیدیم پَرید! اونوقت استاندار گلستان..."
یکی دیگر از کاربران با کنایه به دلیل غیبت استاندار نوشت "استاندار گلستان گفته واسه درمان ناشی از جراحات شیمیایی دوران جنگ رفته خارج، شخصاً منتظرم ببینم چه مشکلی داشته که در ایران امکان درمان نداشته!"
چنین توییتها و اظهار نظرهایی که تمام شبکههای مجازی را درحالی که به عکسها و فیلمهای شرایط بحرانی گلستان سنجاق شده بود فراگرفته بود، در نهایت با عزل استاندار همراه شد و این اتفاق نیز مورد غفلت کاربران توییتر واقع نشد "فکر کنم اگه فضای مجازی نبود یکی دو سال دیگه به ما میگفتند یادتونه یه استانی اون بالا بود به اسم گلستان؟ اونو سال پیش آب برد تموم شد"
کاربر دیگری نوشت "قدرت فضای مجازی باز هم غوغا کرد؛ آقا مناف رفتنی شد!"
حمید نیز توییت کرد "آقای مناف هاشمی نمیدونم کی هستی و کجا هستی اما بهتره با خیال راحت به حل مشکلات خانوادگی برسی، صندلیت رو سیل برد"
اگر چه در کنار ماجرای عزل استاندار برخی آن را به کنابه با منشی عوض کردن جهانگیری، معاون اول رییس جمهور و یا نحوه مدیریت بحران سیلزدگان را مطابق معمول با ژاپنیها مقایسه کردند اما در این بین عدهای نیز بودند که چشم خود را به نیمه پر لیوان دوختند.
تعداد بالایی از تصاویر به اشتراک گذاشته شده درخصوص سیل، مربوط به نیروهای سپاه، بسیج و هلال احمر بود، به قدری که هشتگ "باز هم بسیج" یکی از پر طرفدارترینهای توئیتر لقب گرفت؛ کاربری با این هشتگ توییت کرد "بازهم بسیج، یعنی باز هم مردم با دل و جان برای کمک به هم وطن پای کار آمده اند. آری اینجا ایران است، کشور مردمان باغیرت"
همچنین علی در صفحه توییتر خود نوشت "از بسیج همیشه در صحنه گرفته تا نیروهای مردمی و سردار آزمون، بازهم بسیج شدند تا این بار به یاری مردم حادثه دیده شمال کشور برسند؛ در حالی که بسیاری مسئولان هنوز از خواب زمستانی بیدار نشدهاند"
از تمام این حواشی اگر بگذریم، قلب به درد آمده مردم از این اتفاق بخش پررنگ سیل اخیر بود، آنان مرثیهای تازه از ترکمن صحرا سرودند.
برخی دیگر اما به گوشه و کنار زده و از غرق شدن اسبهای ترکمن اندوهگین بودند، برخی دیگر از تکه فیلمی که در آن سگ گیر افتاده در سیلاب نجات داده میشود، به سر ذوق آمده بودند؛ اما نباید از این عافل شویم که مدیریت سیل چه از طریق مسئولان چه از سوی مردم هیچگاه شتابردگی را برنمیتابد.
موژان در توییتی نگاه موج گرایانه مردم به چنین رویدادهایی را مورد انتقاد قرار داد "عزیزی که آماده ای بری گلستان، اول ببین تخصصی داری که مفید باشه یانه! آقا و خانم سلبریتی که شماره کارت اعلام کردی، اول ببین توان خرج کردن اصولی داری یا نه! هموطنی که دو تا کنسرو گرفتی دستت راهی شدی، اول ببین امکان توزیع عادلانه داری یا نه! با جوگیر شدن بحران رو تشدید نکنیم!
با این وجود اما؛ روی دیگر انتقادها سمت صدا و سیما نیز بود که در پوشش اتفاقات یک هفته گذشته در شمال کشور آنگونه که مردم انتظار داشتند عمل نکرد؛ زهرا پس از شش روز از آغاز سیل به کنایه نوشت "بالاخره تلویزیون سیل گلستان و مازندران رو اعلام کرد"
کاربر دیگری نیز به حضور نمادین سعدی شیرازی در برنامه سال تحویل شبکه چهار اشاره و توییت کرد "سعدی را با هشت قرن فاصله، با گلستانش به صداوسیما میآورند اما گلستان ایران را با سین سِیلش نه. تقصیر خود مردم گلستانست که برای دیدار مسئولان صف نکشیدهاند تا ایشان به بازدید از مناطق سیلزده بیایند.
سیل گلستان و مازندران با همه وسعتش که میتواند یک "استرس دهنده" بسیار قوی برای مردم درگیر در آن باشد، میتواند با آرامشدهی دستگاههای دولتی، موسسات امدادی و گروههای مردمی و حمایتهای معنوی و مذهبی، بسیار راحتتر دفعات پیشین مدیریت شود؛ کاش اگر ما مردم نمیتوانیم در این مدیریت شریک باشیم، خود و دیگران را در سیل حواشی، تقصیرانگاری و ناامیدی غرق نکنیم.
نظر شما