به گزارش خبرنگار ایمنا، نخستین انسان (First Man) به کارگردانی دیمین شزل که رایان گاسلینگ و کلر فوی را به عنوان بازیگران اصلی خود دارد، با وجود تکتک اشکالاتش، تصویری پراهمیت، معنادار و در پردهی پایانی داستان، باشکوه، از سفر انسان به ماه را نشان میدهد.
در سالهای اخیر کارگردانهای بزرگی با حرکت به سمت ساخت فیلمهایی درباره سفر به ماه، مریخ و ... توانستند به جوایز مهم دستاندازی کنند، اما چیزی که درباره فیلم دیمین شزل مهم است، گویا خواسته است با ساخت این فیلم در ابتدا درسی به نولان درباره عَلَم نکردن سینما در مسئله "فضا" و همواره جدیتر بودن مسئله زمین و مکان کنونی زیست انسان یعنی زمین را به آلفونسو کوآرون بدهد. اکثر قابها از صعودهای متعدد آرمسترانگ به فضا در محیط بسته داخل سفینه است. قدم گذاشتن نیل آرمسترانگ روی ماه، در نگاه مردم زیادی هنوز هم باید به عنوان یکی از برترین دستاوردهای انسان مدرن، شناخته شود.
در این فیلم تعداد شاتهای خارج از سفینه کاملاً چسبیده به آن است و خود را از انسان دور نمیکند. در نخستین انسان شاهد ریتم یکنواخت و تدوین عجیبی هستیم. اگرچه این فیلم در کل داستان آدرس غلط میدهد و آنچیزی که باید و شاید را به مخاطب نمیرساند، اما با یک پایان بندی بی نظیر مخاطب خود را از این فیلم راضی نگه میدارد.
پس از "ویپلش" و "لالالند"، حالا میتوان با تماشای "نخستین انسان" اذعان کرد که دیمین شزل جهان سینمایی خاص خود را دارد و تفکر و سبکی که بتوان ردپای آن را در هر فیلمی از او پیدا کرد، برای این کارگردان 33 ساله دستاورد بزرگ و بااهمیتی به حساب میآید.
قهرمان قصه "نخستین انسان"، نخستین انسانی است که پا بر روی ماه میگذارد و در راه رسیدن به این هدف، تنهایی و انزوا را میپذیرد؛ همانطور که قهرمان "ویپلش" در راه تبدیل شدن به ستاره موسیقی جاز، جهان تاریک استادش را تحمل و قهرمان "لالالند" برای هدف ارزشمندترش، عشق خود را فدا میکند.
"نخستین انسان" آمیزهای از صحنههای ناب، بازیهای خوب و کارگردانی قدرتمندی است که بر فیلمنامهای پر فراز و نشیب سوار شده است و در کل، اثری قابل تحسین از آب درآمده که ضعفهای متعدد خود را به سادگی پوشش میدهد و با پایانی دلپذیر و حماسی، تماشاگر را راضی نگاه میدارد.
نظر شما