به گزارش خبرنگار ایمنا، کریستف کیشلوفسکی در تابستان سال ۱۹۴۱ در ورشو لهستان متولد شد. رسیدن او به دنیای هنر و در ابتدا دانشکده تئاتر، تنها ناشی از یک تصادف بود و نه میل قلبی قدرتمندی که او را وادار به حضور در کلاسهای آموزش تئاتر کند. اما چیزی نگذشت که تحت تاثیر تحصیل در دانشکده فنی تئاتر ورشو، کیشلوفسکی علاقمند به کار هنری شد.
به فعالیت در تئاتر علاقه داشت، اما تنها به سبب محدودیتهای تحصیلی، مجبور به آموختن سینما شد. چیزی نگذشت که علاقه او به تئاتر نیز از دست رفت و تصمیم گرفت به ساخت مستند رو بیاورد. کریستف کیشلوفسکی، که در طول زندگیاش مدام از این شاخه به آن شاخه پریده بود، بعد از مدتی مستندسازی را نیز کنار گذاشت، اما این بار دلیل دیگری به جز از دست دادن علاقه داشت.
کیشلوفسکی به دنبال حقیقت
او که برخی از آثار مستندش با سانسور عمده مواجه شده بود، ساختن مستند را رها کرد و تصمیم گرفت، فیلم داستانی بسازد. کیشلوفسکی معتقد بود که به دلیل زندگی در سایه یک حکومت توتالیتر، در ساختن فیلمهای داستانی، آزادی هنری و بیانی بیشتری خواهد داشت و میتواند بدون نیاز به نمایش واضح واقعیتها، که در نهایت نیز سانسور خواهند شد، صادقانه اما با استعاره و داستان، حقایق را به تصویر بکشد.
کیشلوفسکی در سینمای داستانی دنیایی را یافت که به آسانی نمیتوانست کنار بگذارد و دنیایی را ساخت، که امروزه به سختی میتوان آن را نادیده گرفت. با وجود آثاری چون سهگانه "سه رنگ" و "زندگی دوگانه ورونیک"، تحسینشدهترین اثر او، "ده فرمان" است؛ مجموعهای ده قسمتی که از ده فرمان نازل شده بر موسی (ع) در ساخت آن الهام گرفته شده است.
کیشلوفسکی، کتاب فیلمنامه "ده فرمان" را با همکاری کریستف پیسویچ نوشت. او میگوید که نوشتن این کتاب حدود یک سال زمان برده و بعد از ساختن فیلم "ده فرمان"، فیلمنامه آن از یاد رفته است؛ اما احتمالا او در این باره اشتباه گمان کرده، چرا که امروزه خواندن این اثر، درست همانند دیدن مجموعه فیلمهای آن، در حکم مروری بر وضعیت معاصر انسان است.
اگرچه نام کتاب، ده فرمان، درست همانند قوانین محوری دین یهود است که خدا به قوم اسرائیل داده، اما فیلمنامهها، تا حد زیادی جدا از نقل ماجرای تاریخی ده فرمان موسی (ع) هستند و کیشلوفسکی به نوعی، تنها بازتاب آن فرامین را در زندگی امروز مردم جهان بررسی میکند.
۱۰ فرمان، نشانه تبحر نویسنده در انتقال مفاهیم ذهنی
داستان تمام ۱۰ بخش کتاب، درون و اطراف یک بلوک آپارتمانی در ورشو لهستان میگذرد و به بیان تجربیات و احساسات عوامل داستان میپردازد. شخصیتپردازی شخصیتهای داستان نیز، بر اساس مفهومی صورت میگیرد که خود به تصمیماتشان میدهند.
کیشلوفسکی در نگارش هر داستان، که تهمایههایی از نوع نگاه فلسفی به زندگی روزمره را نیز به همراه دارند، با دیدگاهی عمیقتر به مفاهیمی رجوع میکند که هر روز با آنها مواجه میشویم. داستان، با فرمان اول یعنی "من خدا هستم، پروردگار شما" آغاز میشود و در هر بخش دیگر، به مفاهیمی اخلاقی نظیر "پدر و مادر خود را احترام نما"، "قتل مکن"، "زنا مکن" و "دزدی مکن" میپردازد.
نثر کتاب، دیالوگ محور، سلیس و بسیار زیباست و در عین حال، پختگی نوع نگارش آن زبانزد است. کارگردان بزرگ و مشهور آمریکایی، استنلی کوبریک، درباره این کتاب که نتیجه همکاری کیشلوفسکی و پیسیویچ است، میگوید: "می توان به سادگی مشاهده نمود که آن دو در دراماتیزه کردن نظر خود، بسیار توانا هستند. به همین سبب، در این داستان توانستهاند این قدرت را به شنونده ارائه دهند تا آنچه را که در ذهنشان می گذرد کشف کند. آن دو با مهارتی خیره کننده، به گونهای عمل کردهاند که هرگز نخواهی فهمید که چگونه نظراتشان پشت هم میآیند و متبحرانه قلبت را به اشغال خویش در میآورند."
به گزارش ایمنا، کتاب "۱۰ فرمان"، اثر کریستف کیشلوفسکی و کریستف پیسیویچ، هنرمندان لهستانی، با ترجمه عرفان ثابتی توسط نشر ماهریز به چاپ رسیده است.
نظر شما