۲۸ تیر ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۵
کلاف پیچیده زندگی‌های امروز

حوالی همه ما، چیزهایی برای دیدن وجود دارد. درست در لابه‌لای آشفتگی‌های خواب و بیداری، می‌توانیم لمس‌شان کنیم. داستان نیمه‌شب، پریشان‌حالی‌هایی را نشان می‌دهد که مسبب‌ آن‌ شاید نزدیک‌ترین‌هایمان باشند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در شب‌های پایانی اجرای نمایش "داستانه نیمه شب" استقبال پرشور مخاطبان موجب شده تا در صندلی‌های پلکانی سالن کوچک تالار هنر، دیگر جایی برای نشستن باقی نماند.

داستان نیمه‌شب، به شیوه‌ جدیدی از داستان‌پردازی و در نهایت آشفتگی اجرا می‌شود. این اثر به‌طور کامل، مبتنی بر نور است. پرداختن به صحنه‌هایی که اتفاق می‌افتد بیشتر به یک فیلم سینمایی‌ شبیه است که راوی آن، داستان را روایت می‌کند. استفاده از راوی در این نمایش، وجه تمایز آن با تئاترهای دیگر است که می‌تواند مُهری بر ایرانی بودن این اثر باشد. داستان‌های ایرانی که از دیرباز توسط افرادی روایت می‌شدند که از همه چیز آگاه‌ هستند. تفاوت راوی این نمایش، با سایر راوی‌ها برخوردهای دراماتیزه وی است که روایت او را به درد و دل تبدیل می‌کند و از او یک راویِ بازیگر می‌سازد، نه فقط یک قصه‌گو ...

هدف این نمایش در نگاه اول، نشان دادن پریشان‌حالی جوانی ‌است که از کودکی و بر اثر مرگ پدرش، با روح او همراه می‌شود و داستان‌های نیمه‌شب زیادی برای او اتفاق می‌افتد. آشفتگی خیال او در برخورد نخست، تنها لایه‌ای است که در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود، اما هرچه پیش‌تر می‌رویم لایه‌های پنهان دیگری از داستان نمایان می‌شود. در کنار بازی تحسین‌برانگیز سهراب قصه که علی عنایتی ایفاگر نقش او است، از لحاظ بدنی وحسی، انگار قرار است چیزی به مخاطب دیکته شود. از نگاه تکنیکی، مخاطب در ابتدای نمایش، متوجه می‌شود که قرار است با فردی روان‌پریش مواجه شود، بنابراین القای بیش‌ازحد این حس به او توسط بازیگر نقش سهراب باعث دل‌زدگی و شاید خستگی مخاطب شود. به نوعی می‌توان گفت مگر چندبار باید برای اثبات خود کاری را انجام داد و یا چیزی را بیان کرد؟ این مسئله در نقش‌های دیگر هم به چشم می‌خورد تا بازیگران، نشان دهند که دارند تلاش می‌کنند، نقش خود را به بهترین نحو اجرا کنند.

آنچه در زیر می‌خوانید گفت‌وگو با مریم بابایی کارگردان نمایش داستان نیمه شب است که از دغدغه خود درباره اجرای این نمایشنامه می‌گوید:

علت انتخاب و هدف والای شما از اجرای این اثر چیست؟

اینکه قصه، یک قصه‌ ایرانی‌است و به موضوعی خانوادگی می‌پردازد که بخش‌های زیادی از این قصه جزو تجریبات شخصی من بوده‌ و آن‌ها را با پوست و استخوان حس کرده‌ بودم. احساس می‌کنم اگر کسی ازخواندن نمایشنامه‌ای، دردش بگیرد، نیروی محرکه‌ای برای رقم خوردن یک اتفاق می‌شود. هنگامی که داستان نیمه‌شب را می‌خواندم به شدت تحت تاثیر قرار می‌گرفتم، داستان برای من در ابتدا بسیار سیاه بود و دوست نداشتم که نمایشی آنقدر غمگین، به روی صحنه ببرم بنابراین با نویسنده صحبت کردم و در این گفتگو به لایه‌های دیگری از اثر مانند عشق جاری میان افراد قصه اشاره کرد و به من پیشنهاد داد تا به این زوایا بیشتر بپردازم. این مسئله باعث شد تا متن را بیشتر و بیشتر بخوانم و حتی به اجرای صحنه‌ای آن فکر کنم.

مورد بعدی در علل انتخاب این اثر، پشتوانه هملت آن است. وقتی یک کارگردان می‌خواهد اثری را اجرا کند به وجه هنری آن هم فکر می‌کند. در داستان نیمه شب این اتفاق برای من هم افتاد. در این داستان، نویسنده به جای هملت، سهراب ایرانی را وارد قصه کرده و اتفاقات حول محور او می‌چرخد.

استفاده از نماد در نمایش داستان نیمه‌شب در کجا ریشه دارد؟

وقتی که ما چیزهایی را می‌بینیم یا می‌شنویم، در واقع به مغزمان ورودی می‌دهیم. هرچقدر این ورودی‌ها، بیشتر و مرتبط باهم باشد، منجر به خروجی‌هایی می‌شود که طبیعتا در کار هنری تاثیر بسزایی دارد. برحسب تجربیاتی که داشته‌ام و چیزهایی که دیده‌ام، در ذهن من، این شاکله ایجاد شده تا برخی موارد در اجرا به عنوان نماد استفاده شود. عنصر اصلی که در این نمایش استفاده کرده‌ایم، پنجره و پرده است که آشفتگی موجود در این پنجره‌ها با تو رفتگی و بیرون‌زدگی نشان داده شده. پرده‌های بلندی که معلق‌اند و جنس خشک و خشنی دارند، خانه‌ای که دچار بدسرپرستی است، در طراحی دکور بدون استفاده از گِل یا هر عامل شلخته‌کننده دیگری و در عین سادگی نشان داده شده و آشفتگی مدنظر مارا به مخاطب القا کرده است.

پروسه انتخاب بازیگر به چه شکلی بود؟

قرار بود در ابتدا با بازیگران آماتور نمایش را به روی صحنه ببریم، اما زمانی که بعد از دو بار رد شدن طرح نمایشنامه، مجوز اجرا در این سالن را گرفتم به‌خود این اجازه را دادم که از آقای بیژن گنجعلی برای نقش آقابزرگ، دعوت کنم. با نویسنده هم مطرح کردم و ایشان هم تایید کردند که گزینه بسیار مناسبی هستند. وقتی که استاد قبول کردند، من مجبور شدم آماتورها را کنار بگذارم و یا نقش‌های کمرنگ‌تری به آن‌ها بدهم.

در این پروسه طولانی، قرار بود بهمن‌ماه نمایش را به روی صحنه ببریم. تالار هنر به ما ابلاغ کرد اگر می‌خواهید می‌توانید بدون بودجه کار را در بهمن‌ماه اجرا ببرید اما به دلیل نیاز به این بودجه، صبر کردیم تا کار در سال جدید اجرا برود.

گلایه یا نکته‌ای هست که در این راه مشکلی ایجاد کرده باشد؟

تئاتر به مخاطب زنده است و بدون آن، کاری ابتر و بیهوده خواهد بود. تنها ناراحتی و گلایه من تبلیغات منفی بود که درباره نمایش می‌شد. در واقع به دلیل اینکه نمایش داستان نیمه شب نیاز به چندین جلسه تمرین با نور داشت، اما از آن دریغ شد، گروه ما مجبور شد، هفت شب اول اجرا را تمرین کند. به دلیل ضعف در نورپردازی و عدم تمرین گروه، حتی بازیگران اصلی مجبور به تبلیغ منفی شدند که کار را در شب‌های اول نبینید زیرا ما با نور آماده و هماهنگ نیستیم. این بزرگترین ضربه‌ای است که می‌تواند به یک گروه تئاتر بخورد ولی خوشبختانه، در این شب‌ها، استقبال مخاطبین بهتر از قبل شده. به‌هرحال اتفاقی است که افتاده و نمی‌توان کاری کرد. امیدوارم مخاطبین از دیدن این اجرا لذت ببرند.
 

به گزارش ایمنا، نمایش "داستان نیمه شب" به نویسندگی "مهدی میرباقری" و کارگردانی "مریم بابایی" و هم‌چنین ایفای نقش بازیگرانی چون، بیژن گنجعلی، مرضیه مهرجوی، علی عنایتی تا ۳۰ تیرماه ساعت ۱۸:۴۵ در سالن کوچک تالار هنر اصفهان به روی صحنه می‌رود.

در یکی از زوایای داستان به حرف‌های مردم و درد آبرو اشاره می‌شود که نشان از وجود رگه‌های ایرانی‌الاصل بودن متن نمایشنامه دارد. مواردی که در فرهنگ ما جا افتاده‌اند و این‌بار در داستانی تکراری اما با آشفتگی بیشتر بیان می‌شود. نکته حائز اهمیت در این نمایش، بازی روان نوجوانانی ‌است که انتخاب شده‌اند تا با تمام وجود از احساسات کودکانه‌شان دفاع کنند. در برخورد اولیه با صحنه و طراحی آن به پریشانی عمقی نمایش پی‌خواهیم برد. درست در جایی میان پارچه‌های خشنی که از پنجره‌های خانه، آویزانند که خود نشان‌دهنده دقت‌ نظر کارگردان اثر و تسلط وی بر نمایش است. علی‌رغم اینکه می‌شد برخی از صحنه‌ها در نمایش نباشد تا ریتم داستان با سرعت بیشتری پیش‌ برود، اما نکته قابل توجه استفاده از نماد در نمایش است که در عین سادگی از خلاقیت خاصی برخوردار است و نشان از ردپای تفکرات کارگردان در اجرا دارد. در جایی دیگر از این نمایش اما، استفاده از کاغذ معمولی به‌عنوان پول، نظر مخاطبین را جلب خواهد کرد. در صورتی که در صحنه تئاتر همه‌چیز باید واقعی باشد تا اتفاقات برای مخاطب، باور پذیرتر باشند.

گفتگو از: نجمه بهنام‌نیا، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 348624

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.