به گزارش ایمنا، ۱۶ سال است که با پیشنهاد انجمن قلم ایران روز قلم در تقویم ملی ایران ثبت شده است و از سال ۱۳۸۱ تا کنون هرسال ۱۴ تیرماه را روز نکوداشت قلم میخوانند و این روز را گرامی میدارند و روز قلم تنها زمانی است که گوشه چشمی به نویسندگان، شاعران و اهالی قلم میشود و بعد از آن است که گاهِ تنهایی و غم نان ادامهدار میشود ...
ازسویی دیگر با اعلام روند کاهش سرانه مطالعه، این موضوع نیز بیش از پیش برای اهالی قلم مطرح میشود که عدم وجود تعریف مشخص و همسان از نویسندگی به عنوان یک شغل در مقایسه با سایر مشاغل موجود و تعریف شده در کشور میتواند دلیلی بر کاهش سرانه مطالعه نیز باشد. به دلیل این خلاء، نویسندگان معمولاً به صورت آزاد و مستقل کار میکنند و تعداد قابل توجهی از آنها مجبور هستند برای امرار معاش، نویسندگی را بهعنوان شغل دوم یا سوم خود قرار دهند تا در پس حبابهای اقتصادی امروز، اگر در انتهای روز توانی بر انگشتانشان ماند، اگر اعصابی آرام و فکری رها داشتند و اگر مجالی برای تفکر یافتند بر سپیدی کاغذ بنگارند.
در این میان، با توجه به بستهشدن کتابفروشیها در بسیاری از شهرها و تنها ماندن نویسندگان برای حفظ فرهنگ غنی این دیار، سهم نویسندگان قلم در دست درخصوص حمایت مادی و معنوی تا چه اندازه است و نقش ما در این قالی هزار رنگ تا کجا است؟ پاسخ قطعا نقش ما را در مطالعه روشن میکند و بس... سرانه مطالعهای که تا کنون در منابع مختلف برای ایران ارایه شده از دو تا ۷۶ دقیقه در روز متفاوت است. به همان اندازه که درنظر گرفتن دو دقیقه برای سرانه مطالعه مضحک و خندهدار است، وضعیت سکون کتابفروشیها نیز ۷۶ دقیقه را به عنوان سرانه مطالعه انکار میکند.
در کتاب فروشیهایی که پر شده از سنگینی بار نویسندگان و شاعران و مشاهیری که در گذر زمان جایی آنها را به فراموشی سپردیم و در میان صفحات خاک خورده در کتاب فروشیها جا گذاشتهایم و این فراموشی را تنها نمیتوان به پای فقر فرهنگی نوشت؛ شاید اگر حبابها کمتر بودند، اگر تغییرات و دگرگونیهای اقتصادی قدری کاهش مییافت و شاید اگر افزایش قیمت دلار با شیب کمتری همراه بود، کتاب از سبد خرید خانودهها حذف نمیشد و کاش موزههای نویسندگان و ادیبانی چون علی شریعتی و نیما یوشیج میزبان گرد و غبار تنهایی نبودند و قطعا اگر نگرشها اندکی متحول میشد به تعداد مفاخر ادبی کشورمان شاهد موزههایی از این دست بودیم و کمتر فراموشی این ادیبان را شاهد بودیم.
با اینهمه باز هم همین قلم خسته و رنجور، قدرت ثبت و ضبط مسایل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را به دوش میکشد و هنوز هم در میان قرن بیست و یکم و در زمانهای که عصر تکنولوژی نام گرفته، قلم یکی از ابزار اصلی و پیشرو برای بیان تلقی میشود. هنوز هم قلم دارای قداست است حتی اگر آن را ارج ننهند ... .
یادداشت از: مهسا عبدیزدان، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما