بانوی فرنگی؛ ایران‌بان فرهنگی

بادرود شهری است که خاطرات مردمان هزاره‌های پیشین را در خود دارد. مکانی که باد در آن تقدس داشت و درنهایت سرزمین باد نام گرفت و حالا چند سالی است که عروسک‌ها تاریخ این دیار را روایت می‌کنند.

 به گزارش خبرنگار ایمنا، چند سالی است که "سراموزه رهگشای" با نگاهی به برقراری ارتباط بین نسل‌ها، از تاریخ بادرود حکایت می‌کند، حکایتی به روایت عروسک‌ها آن هم با لهجه شیرین فارسی- فرانسوی ... راوی این موزه "میریام گوتس" با نام ایرانی "مریم رهگشای" است، بانویی فرانسوی که برای گسترش فرهنگ ایرانی به همه دنیا تلاش می‌کند. همسرش "محمد رهگشای" استاد زمین‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی تهران است که خانه پدری خود با معماری زیبای حاشیه کویر را به موزه تبدیل کرده است. موزه‌ای در ۶۰ کیلومتری جنوب کاشان و ۲۰ کیلومتری نظنز و ابیانه که میزبان گردشگران است. بخشی از این موزه با تلاش بانو رهگشای به عروسک‌هایی اختصاص دارند که سفیران فرهنگ ایران‌زمین هستند.

آنچه می‌خوانید بخش نخست گفت‌وگو با "مریم رهگشای" مدیر "سراموزه رهگشای بادرود" است.

چه شد به ایران آمدید؟

دو فرزند دوقلوی من تا کلاس اول ابتدایی را در فرانسه درس خواندند و بعد از آن بود که من و همسرم فکر کردیم بد نیست فرزندانمان فامیل و زادگاه پدرشان را بشناسند و فقط در یک حباب فرانسوی بزرگ نشوند. به همین خاطر تصمیم گرفتیم به ایران بیاییم تا در اینجا با زبان فارسی و فرهنگ و تمدن غنی ایران آشنا بشوند. آن‌ها دوره ابتدایی تا پایان مقطع لیسانس را در ایران تحصیل کردند.

چند سال است که در ایران سکونت دارید؟

من ۲۵ سال است که افتخار دارم در ایران زندگی می‌کنم.

چه رشته‌ای تحصیل کردید؟

در رشته حقوق تجاری بین‌الملل درس خواندم و در فرانسه وکیل دادگستری بودم.

چه شد که به فکر ایجاد یک موزه افتادید؟

در اسفند ۱۳۷۸ بعد از فوت پدر همسرم که بیشتر از ۱۰۰ سال سن داشت و از معتمدین محل و مورد احترام اهالی منطقه بودند، دلمان نیامد درِ خانه‌اش بسته شود. نام خانوادگی وی رهگشا بود و همیشه سعی می‌کرد یک راه حل برای مشکلات مردم پیدا کند، بین مردم داوری انجام می‌داده و همیشه می‌خواسته مردم در جامعه در صلح و آرامش باشند برای همین مردم نظر مثبتی نسبت به او داشتند. به همین خاطر فکر کردیم که می‌توانیم از این مکان به نحوی استفاده کنیم که مکانی برای ارتباط و گفتگو بین نسل‌های جامعه باشد.

شعار موزه هم به این شکل است: « پل بین ایام پیشین و پسسراموزه رهگشای است و بس». البته در آغاز فعالیت با قصد ایجاد موزه شروع نکردیم و فقط می‌خواستیم یک پنجره‌ای باز کنیم به کل دنیا که بتوانیم از طریق آن فرهنگ و آداب و رسوم ایران بهتر شناخته شود و داشته‌های فرهنگی این کشور را ارایه کنیم.

چرا بادرود را انتخاب کردید؟

من ۲۵ سال قبل که به ایران آمدم وقتی با بچه‌ها صحبت می‌کردم احساس کردم که با بحران هویتی روبرو هستیم. بچه‌های نسل جدید هیچ ارتباطی با گذشته و تاریخ خودشان نداشتند و حتی ریشه خودشان را نمی‌شناختند. به همین دلیل پروژه "تاریخ بادرود به روایت عروسک‌ها" را راه انداختیم. ما در این پروژه می‌خواستیم هویت ایرانی‌بودن بچه‌ها را تقویت کنیم. برای همین منظور از بزرگان و اهالی مسن بادرود برای گفتگو دعوت کردیم. پس از  گفتگو و مشورت با بزرگان بادرود ۱۵۰ اسم از شخصیت‌های بادرود در اختیار داشتیم که همگی جزو اولین‌ها در بادرود بودندو  مشاغلی را به عهده داشتند و بر این اساس توانستیم ۱۵۰ عروسک با شناسنامه بدوزیم. این عروسک‌ها را خانم‌های بدسرپرست و بی‌سرپرست دوختند که به نحوی کارآفرینی هم کردیم.

این عروسک‌ها سفیران صلح و دوستی هستند که تا کنون ۶۰ سفر در پنج قاره رفتند که بهانه‌ای برای بهتر شناساندن فرهنگ ایران به دنیا شد. این عروسک‌ها در چند نمایشگاه‌های بسیاری شرکت کردند که می‌توان به نمایشگاه موزه نیاوران، سعد آباد، موزه بروجرد، موزه ملی ایران، موزه فرهنگ فسا در استان فارس، ‌وست کامیونیتی سنتر در ونکوور، موزه توپیک در اسپانیا، بزرگ‌ترین موزه عروسک‌های بومی و خیمه شب‌بازی در مسکو، برج آزادی، و نیودهلی اشاره کرد هم‌چنین این مجموعه توانست به کلکسیون خصوصی بخش اسلامی موزه لوور پاریس هم وارد شود.

و به این ترتیب خانه رهگشا حفظ شد.

بله، در واقع ما می‌خواستیم که این خانه مثل سابق رو به همه بزرگ‌ها و کوچک‌ترها باز باشد. هدفمان این بود که استعداد بچه‌ها را کشف کنیم، از هنرهای اصیل ایرانی حمایت کنیم، ‌برای هنرمندان و فرهیختگان بزرگداشت بگیریم، مراسم‌ مختلف ایرانی، سنتی، فرهنگی برگزار کنیم. با اساتید فرهنگی ارتباط برقرار کنیم و فعالیت‌های آن‌ها را معرفی کنیم. راز موزه ما همدلی، هم‌فکری و همکاری بوده است.

موزه چه زمانی افتتاح شد؟

ما فعالیت خودمان را از اوایل دهه ۸۰ شروع کردیم البته نه به عنوان موزه بلکه هدف ما بیشتر یادآوری گذشته برای نسل جدید بود. البته چندسالی هست که مجوز رسمی موزه را داریم.

شما فرانسوی هستید. استقبال و نحوه تعامل اهالی بومی بادرور با فعالیت شما چگونه بود؟

چیزی که من را تشویق کرد که کار فرهنگی را ادامه بدهم استقبال مردم بادرود از من بود. آن‌ها همیشه من را جز خودشان حساب کردند با اینکه من از سرزمینی دوردست آمده بودم هیچ‌وقت احساس غریبه‌گی نکردم. بچه‌ها من را خاله‌جان صدا می‌کنند. اهالی بادرود به یک زبان محلی صحبت می‌کنند که من کاملا به آن مسلط نیستم ولی با این حال با من همراهی کردند. این‌جا واقعا توانستم حس کنم به قول مولوی که همدلی از همزبانی بهتر است.

اهالی خیلی هم خوشحال بودند که چنین فعالیتی قرار است شروع شود البته برای بعضی پروژه‌ها که با خلاقیت و نوآوری همراه بود نیاز به توضیحات بیشتری داشتند چرا که می‌خواستند بدانند هدف واقعی ما چیست. من فکر می‌کنم این موزه افتخار بادرود هم هست. ما یک فصلنامه بین‌المللی نیز به اسم "پاریس – تهران" که چاپ فرانسه است راه انداختیم که در شماره دو در نوروز ۹۶، شهر بادرود، موزه و پروژه "تاریخ بادرود به روایت عروسک‌ها" با توضیحات و عکس‌های زیاد معرفی شد و شهرت بین‌المللی پیدا کرد.

واکنش گردشگران وقتی میفهمند شما فرانسوی هستید، چیست؟

جذابیت این موزه این است که سراموزه رهگشای یک خانه موزه است و در واقع ما در بخشی از موزه زندگی می‌کنیم. ایرانی‌ها تعجب می‌کنند که یک خانم فرانسوی، فارسی را خوب حرف می‌زند و با فرهنگ ما آشنای کامل دارد. من خودم راوی و راهنمای موزه هستم. ما زیر آثار اتیکت(برچسب معرفی) نچسباندیم. خودم سعی می‌کنم برای اشیاء داستان جالب تعریف کنم که برای بچه‌ها و بزرگ‌ترها جذاب باشد. فکر می‌کنم به این صورت بازدید از موزه بیشتر در ذهنشان می‌مانَد و در خاطراتشان همیشه زنده خواهد ماند. ما از بازدیدکنندگان با چای و شیرینی پذیرایی می‌کنیم.

بازدیدکنندگانی که به موزه می‌آیند باخودشان می‌گویند چرا خودشان این کار را نکردند و وارد گود نشدند؟ و چرا یک خانم فرانسوی باید بیاید در یک شهر کوچک این یادآوری فرهنگی را انجام بدهد؟ اما من امیدوارم که کار ما برای آن‌ها الگو باشد و خوشحال می‌شوم که می‌بینم که شهرداری، شورای شهر و صاحب‌خانه‌ها سعی می‌کنند خانه‌های قدیمی خود را حفظ و حتی به موزه تبدیل ‌کنند، حتی از شهرهای اطراف می‌آیند و از من راهنمایی می‌خواهند، و برای راه‌اندازی و تاسیس موزه مردم‌شناسی در شهر خودشان از ما کمک می‌گیرند.

برای خود شما کدام بخش از موزه جذابتر است؟

ما در این موزه کارمان را با چیدمان سازهای سنتی ایرانی و کلاسیک اروپایی شروع کردیم. این مساله به بچگی خودم، به لحظات خوبی که در کودکی داشتم، بازمی‌گردد. چون پدرم رهبر ارکستر بود و همیشه صدای موسیقی در گوش من بود. وقتی ۲۵ سال قبل به ایران آمدیم دلم می‌خواست که بچه‌ها با ساز آشنا بشوند و آن را به عنوان دوست صمیمی‌شان بشناسند و نواختن یک ساز را شروع بکنند. در آن زمان و هنوز که هنوز است تلویزیون مجاز نبود که سازها را در حال نواختن نشان بدهد. برای همین بود که سازها را در یک اتاق(اتاق مضیف)، کنار آشپزخانه چیدیم. اتاق مضیف، در معماری سنتی حاشیه کویر یک جایی برای پذیرایی از مهمانان هست که هم‌زمان با صرف غذا یا چای سازی زده یا آوازی خوانده می‌شود.

 وقتی بچه‌ها از مدرسه می‌آمدند اولین جایی که می‌رفتند اتاق ساز بود تا بلکه وسوسه شوند و یک ساز را دست بگیرند. آخر هفته‌ها از تهران معلم می‌آوردیم تا به بچه‌ها نواختن ساز را آموزش بدهد. من هنوز که هنوز است این اتاق را دوست دارم چرا که هم یادآور بچگی‌های خودم است و هم سازهای جدیدی که استاد شجریان و استاد رضا ژاله ساختند در بین سازها وجود دارد. در واقع در این اتاق بچه‌ها می‌توانند سیرتکامل سازها را ببینند.

از افتخارات موزه عروسک‌های بادرود بگویید؟

یک سری افتخارات از طرف ایکوم(شورای بین‌المللی موزه‌ها) داشتیم که کسب عنوان برترین موزه خصوصی ایران در شاخص خلاقیت و نوآوری در سال ۹۳، نامزد موزه خصوصی برتر برای شاخص مجموعه‌های موزه‌ و فعالیت‌های آموزشی برای کودکان و نوجوانان در سال ۹۴، نامزد موزه خصوصی برتر برای شاخص خلاقیت و تعامل با کودک و نوجوان در سال ۹۵، کسب عنوان برتر موزه خصوصی در شاخص معرفی موزه و حفظ فرهنگ ایران در سال ۹۶ و کسب عنوان برتر موزه خصوصی در شاخص معرفی موزه و حفظ فرهنگ ایران در سال ۹۷ از جمله این افتخارات هستند. نکته جالبی که وجود دارد این است که یک موزه خصوصی کوچک مثل ما همان جایزه‌ای را گرفت که یک موزه بزرگ دولتی مثل موزه ملی ایران گرفت درحالی که این دو موزه از نظر بودجه و کارمند خیلی باهم فرق داریم.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که ما نه تنها موزه‌دار هستیم بلکه از ۱۸ سال پیش تا کنون مجموعه‌دار هم هستیم. من و همسرم در سال ۹۵ نشان طلای برترین مجموعه‌داران خصوصی را در میان۲۷۰۰ مجموعه‌دار دریافت کردیم. مجموعه‌داری یک سلسه مراتب دارد. این موزه هم‌چنین در سال ۹۶ ازطرف سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور برترین موزه خصوصی کشور انتخاب شده است. یک مجموعه می‌تواند با ارزش شود به شرطی که به شکل مناسب ارایه شود، ‌فعالیت‌های پژوهشی، مقالات علمی و برپایی نمایشگاه از آن مجموعه حاصل شود و نهایتا بتواند به یک موزه تبدیل شود. من از این افتخارات بسیار خوشحال هستم و آن‌ها را بهترین مشوق برای ادامه فعالیت‌هایم می‌دانم.

این گفتگو ادامه دارد...

گفت‌وگو از: سمانه آقائی آبچوئیه، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 347138

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.