به گزارش خبرنگار ایمنا، فیلم سینمایی "کامیون" به نویسندگی و کارگردانی کامبوزیا پرتوی در پنجمین روز جشنوارۀ فیلم فجر اصفهان اکران شد.
"کامیون"، یکی از سه فیلم جشنوارۀ فجر سی و ششم است که نگاهی به حضور داعش در منطقه داشته و البته، برخلاف آنچه که در "به وقت شام" حاتمی کیا و "امپراطور جهنم" شیخ طادی اتفاق می افتد، در این فیلم مستقیما به مسئلۀ داعش پرداخته نشده است. کامبوزیا پرتوی در "کامیون" تنها داستان یکی از هزاران هزار خانواده ای که پس از ظهور و بروز این بدویان معاصر آواره شده اند را از کردستان عراق تا تهران دنبال می کند.
حتی با در نظر داشتن اینکه ابتدا قرار بود "بهروز وثوقی" به عنوان نقش اول در سینمای پرتوی ظاهر شود، نمی توان از بازی خوب سعید آقاخانی در "کامیون" گذشت. او در این فیلم نقش راننده کامیونی را ایفا می کند که وظیفۀ پیدا کردن "بروژ"، همسر یک بانوی ایزدی مسلکِ کردِ آواره را برعهده می گیرد و همراه با این زن، فرزندش و برادرزادۀ بروژ، در یک کامیون سفید راهی جاده می شود. در طول فیلم همۀ مکان هایی که بروژ از آن رد شده و در آن کار کرده توسط این سه نفر جستجو می شود و یکی بروژ را پاکدست ترین کارگر خود و دیگری او را مال مردم خور معرفی می کند. خلاصه اینکه او همه جا بوده و حالا هیچ جا نیست...
رابطۀ کلامی راننده و زن ایزدی که خشم برادرزادۀ کوچک و متعصب بروژ را برانگیخته به فیلمنامه بار طنز داده و لحظه ای که این کودک، در واکنش به نگاه های حساسیت برانگیز راننده به زن برادرش، چاقو به دست قصد حمله به او را دارد، شاهد خشونتی هستیم که ناگزیر در وجود کودکان جنگ ریشه دوانده و هشداری جدی است.
نیکی کریمی، در این فیلم تنها در یک صحنه، آن هم در نقش نیکی کریمیِ بازیگر ظاهر می‌شود تا یک دیالوگ نه چندان دلچسب بگوید. بسیاری از منتقدان، صحنۀ تصادف کامیون با ماشین نیکی کریمی و پیدا شدن عکس های بروژ در کنار او و دیگر بازیگران را از فیلم قابل حذف می دانند و باید دید پرتوی برای اکران عمومی "کامیون" پس از جشنواره، دست به چنین جرح و تعدیلی خواهد زد یا خیر.
در سکانس پایانی فیلم، شاهد اسکان این زن ایزدی که "تروسکا جولا" نقش آن را بازی می‌کند، در یکی از خانه های اطراف تهران هستیم و ضربۀ پایانی "کامیون" وقتی می خورد که او، نام راننده ای را که این چند روز تنها پشت و پناهشان بوده می پرسد. سعید آقاخانی، در پاسخ به این سوال، نام "بهروز" را طوری ادا می کند که "بروژ" شنیده می شود و بعد با کامیون، دور و دورتر می‌رود تا این تنهایی غم انگیز را تکثیر کرده باشد. فیلم به پایان می‌رسد و باران بهمن ماه اصفهان، تماشاگران اندک و مغموم "کامیون" را بدرقه می کند.
نظر شما