با «کمال تعجب» خاطرات بزرگان را بخوانید

کتاب «کمال تعجب» به نویسندگی عمران صلاحی، کتابی است در مورد خاطرات طنزآمیز این نویسنده از دوستان ادیب خود.

به گزارش ایمنا، بن مایۀ این کتاب ستونی با نام «خاطرات کمال تعجّب» در روزنامه «آسیا» بوده که عمران صلاحی، نویسنده و شاعر، تا آخر دی ماه سال ۱۳۸۴ که آخرین شمارۀ این روزنامه منتشر می شد، آن را هر روز به چاپ می رسانده و یاشار صلاحی، فرزند این نویسنده دو سال بعد آن ها را جمع آوری و در قالب کتابی با نام «کمال تعجب» منتشر کرده است.

اردشیر رستمی، در مقدمه این کتاب نوشته: «کتاب کمال تعجب به چند دلیل در نوع خود منحصر به فرد است: اول، شخصیت راوی کتاب است که فردی شناخته‌شده، حرفه‌ای و بی غرض است؛ دوم، مقطع زمانی روایت‌هاست که در دوره گذر جامعه ایرانی از سنت به مدرنیته است؛ و سوم ذکر خاطراتی از طیف وسیع روشنفکران است که عمران با آنها در طول نزدیک به پنجاه سال مراودۀ نزدیک داشته.» این کتاب در سال ۱۳۸۶ از سوی نشر پوینده به چاپ رسیده است.

در صفحۀ نخست این کتاب خاطره ای در مورد «پرویز شاپور» همسر سابق فروغ فرخزاد ذکر شده اما چون خاطره ها کوتاهند، در صبحانه با کتاب امروز سه خاطره از سه صفحۀ این کتاب جیبی می خوانیم:

«صرفه جویی

چون این نشریه اقتصادی است، بهتر است خاطره ها را با پرویز شاپور آغاز کنیم که اقتصاد خوانده بود و زمانی هم معاون دارایی خوزستان بود. شاپور می گفت: چون من اقتصاد خوانده ام در مصرف خط و کلمه هم صرفه جویی می کنم. در نوشتن کمترین کلمه و در کشیدن (منظور کشیدن طرح است!) کمترین خط را به کار می برم.

باز هم صرفه جویی

احمد شاملو می گفت: نویسندگانی که دراز نویسی می کنند مثل کسانی هستند که جلوی آینه دارند اصلاح می کنند و شیر آب را هم باز گذاشته اند.

چای و می

یک سال محمد قاضی به زادگاهش مهاباد رفته بود. در اتاق فرماندار برایش چای آوردند قاضی گفت: من چای نمی خورم می آرید، من چنگ نمی زنم نی آرید. فرماندار گفت: استاد چنین درخواستی فعلا عملی نیست لطفا میوه میل بفرمایید. قاضی یک سیب برداشت و گفت: خواهی که تنت نبیند آسیب، هر روز بخور یکی دو تا سیب.»

کد خبر 320130

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.