به گزارش گروه جامعه خبرگزاری ایمنا، هنوز دو روز از دیدن مستند انقلاب جنسی نمیگذرد که تبلیغات شهری و مجازی، خبر از پخش و نقد مستندی دیگر با موضوعی مشابه میدهند، سؤالات ایجاد شده بعد از دیدن مستند جنجالی شمقدری، یاد مستند جذاب و بحثبرانگیز مسعود دهنمکی در دهه ۸۰ و جذابیت ذاتی موضوع دستبهدست هم میدهند برای تماشای مستند «پول و فحشا» راهی کتابخانه مرکزی و محفل کافه نقد شوم.
مانِلی، صدف، بِتسا، معصومه معروف به مَسی، سمیرا روی صندلی نشسته و از روزهایی میگویند که با نام «محصول» به دبی و مالزی صادر شده و به عنوان کارگر جنسی برای شبکهای بزرگ و سازمانیافته فعالیت میکردهاند، همان چیزی که مسعود دهنمکی سال ۸۱ با روایتی جذابتر بیان کرد، همان روزی که همه لب میگزیدند و استغفار میکردند از بیان مسائل جنسی و حالا بعد از ۱۵ سال مستند دیگری پرونده شبکه بزرگی را باز میکند که کنار گوش ما و در همین شهرهایی که فکر میکنیم امن و امانند، تجارت جنسی را بسیار سازمانیافته و آرام دنبال میکرده و به نظر میرسد سود صادرات «محصولات» ایرانی به کشورهای شیخنشین همسایه آنقدرها هم بد نیست که عنوان میشود این یکی از چندین شبکه قاچاق دختران ایرانی به خارج از کشور است.
مستند از مسئول دولتی معروف به «دُکی» نام میبرد که با این شبکه همکاری میکرده و مشکلات دولتی امنیتی آنها را رفع و رجوع؛ و من به دُکیهایی فکر میکنم که در پوست مدیران وظیفهشناس و مؤمن با یقههای بسته و جای مهر روی پیشانی تیشه به ریشه کشور میزنند.
«تخصصی در مسائل و آسیبهای اجتماعی ندارم، این پرونده در اختیار ما گذاشته شد و ما پروژه پول و فحشا را تولید کردیم. کار به سفارش سپاه پاسداران تهیهشده و این سفارشی بودن ویژگی بدی برای کار نیست.» این نظر کارگردان مستند است. سفارشی بودن زمانی ویژگی بدی برای اثر محسوب میشود که از روال مستند و ساختار آن قابلتشخیص نباشد، به عبارتی ساختار قوی، منسجم و جذاب مستند است که میتواند خوب یا بد بودن «کارِ سفارشی» را تعیین کند.
مهدی نقویان معتقد است «اینکه گفته شود هنر سیاسی نیست، خود شعاری سیاسی و برای جلوگیری از نزدیک شدن هنرمندان به طیف گسترده و مهمی از موضوعات است.»
او میگوید: سپاه در مفاسد اجتماعی و اقتصادی ورود جدی دارد اما کسی نمیداند در حالی که باید شفاف بیان شود.
محمد سجادزاده، کارشناس اجتماعی و فعال فرهنگی بهعنوان کارشناس در برنامه حضور دارد، او مستند را «تنها روایتی از یک پرونده میداند، بیآنکه تحلیل، بررسی و پشتوانه فکری خاصی داشته باشد.»
او البته به این موضوع هم اشاره میکند که در گام اول همین روایتها میتوانند مفید و مؤثر باشند چرا که نسخه بومی خوبی برای روایت درست مسائل نداریم.
وقتی درد جامعه را جدی نمیگیریم
سجادزاده معتقد است: تغییر نگرش نسبت به مسئله جنسی اتفاق افتاده و همین موضوع است که باعث میشود فرد از طبقه متوسط و با یک وضع مالی نهچندان ضعیف به طمع پول بیشتر به کار جنسی روی بیاورد.
«دچار غفلتی ۳۰ ساله از مسائل جنسی هستیم، اگرچه ایران علیرغم ادعای مستند «انقلاب جنسی» هنوز مبتلابه انقلاب جنسی نشده اما باید گفت ما در بحران جنسی به سر میبریم و اگر به خود نیاییم و برنامهریزی نکنیم دور نیست که انقلاب جنسی را در کشور ببینیم.» این نظر کارشناس اجتماعی برنامه است و البته همان چیزی که همه میدانند و در اطراف خود میبینند.
مجری برنامه اعلام میکند که طبق جدیدترین آمار، تایلند سومین مقصد پرمخاطب سفرهای خارجی در کشور ماست و کیست که نداند تایلند پایتخت آزادیهای جنسی و تجارت جنسی است اما مسئله وقتی جالب میشود که سجادزاده اشاره میکند: «این روزها چند قطب برای فعالیتهای سودآور جنسی در کشور خود ما ایجاد شده، مکانهایی مثل یکی از بنادر شمالی و برخی شهرهای کویری که در حال تبدیل شدن به مراکز گردشگری جنسی در کشور هستند.»
سجادزاده هشدار میدهد: در ایران به دلیل جدی نگرفتن مسئله جنسی و زیست جنسی دچار بحران شدهایم و این در حالی است که فرد تشنه در صورتیکه به آب سالم دسترسی داشته باشد نیاز خود را با آن رفع میکند اما با نبودن آب سالم مشکل تشنگی برطرف نمیشود بلکه محل تأمین نیاز فرد تغییر میکند.
فاصله بلوغ و ازدواج افزایش بیسابقهای داشته، ازدواج در کشور با مشکل مواجه است، شبکههای مجازی شرایط را سختتر و غبارآلودتر میکنند و جامعه در ظاهر مانع بروز این مشکلاتی میشود که در بطن خود دارد، همه اینها بحرانی را ساخته که امروز درگیر آنیم.
30 سال سکوت
مهمترین واکنش ما نسبت به آسیبهای اجتماعی سکوت و انکار است، ۲۰ سال بیماری ایدز و علت اصلی آن که رابطه جنسی است را انکار کردیم و نتیجه را دیدیم! اولین شرط برای حل مسئله اجتماعی شناخت و پذیرش درست آن است، نابِ هنجاری در حیات جنسی کشور در گام اول باید «باور» شود.
شرایط اجتماعی مهیاکننده یک اتفاق است و عوامل مختلف میتوانند آن را تسریع کنند، گرفتن یقه شبکههای اجتماعی به عنوان مقصر اصلی مشکلات جنسی جامعه و گره زدن مسائل اجتماعی به حوزه فرهنگ به سیاست خطای فاحشی است که انجام میدهیم، برای تضعیف دولتی مسائل جنسی را بهانه میکنیم در حالی که معضلات حاصل فرآیند اجتماعی هستند نه کار این دولت و آن دولت.
مسعود مهدویان فر، مدیر امور اجتماعی شهر در جایگاه مخاطبان حضور دارد، او میگوید: آسیبهای اجتماعی از عوامل مشترک رنج میبرد که باید به آنها پرداخت، نگاه ذرهبینی به یک موضوع مانند فحشا با تحریک عواطف مردم دردی دوا نمیکند.
پخش مستند برای عموم مردم صحیح نیست
او معتقد است مخاطب این فیلم مردم نیستند بلکه مسئولان و متولیان امر هستند و پخش این مستندها در چنین محیطهایی جز درگیر کردن احساسات مردم و حساس کردن آنها نتیجهای ندارد.
مدیر امور اجتماعی شهرداری اصفهان ادامه میدهد: اصل قضیه این است که بین نیازهای نسل جوان، اهداف و آرمانهایی که برای آنها تعریف شده و ابزارهایی که برای رسیدن به اهداف در اختیار دارند، شکاف عمیقی وجود دارد.
مانِلی، صدف، بتسا، معصومه و سمیرا روی صندلی نشسته و از روزهایی میگویند که با نام «محصول» به دبی و مالزی صادر شده و به عنوان کارگر جنسی برای شبکهای بزرگ و سازمانیافته فعالیت میکردهاند، چشمهایشان اما پوشیده است.
معلوم نیست از بین این همه کارشناس اجتماعی، مسئول و مدیر کسی بوده که خیره در چشمهای صدف، معصومه و سمیرا «درد» آنها را جویا شد؟ درد مردم را باید فهمید، چشید و باور کرد تا بتوان برای درمان آن کاری کرد، کار از سخنوری و بیان صورت مسئله آزمونوخطا گذشته، نفوذ نیروهای امنیتی در مفاسد اقتصادی و اجتماعی این روزها یکی از معدود امیدهای مردم است اما وقت آن است که بهجز نیروهای امنیتی، تمام ظرفیتهای علمی و آکادمیک، فرهنگی و رسانهای کشور برای چارهجویی و حل معضلات اجتماعی بسیج شوند.
نظر شما