از مکتب فارسی در شهرضا تا کلاس دکتر قریب در شیراز

شهرضا – دکتر اسکندر فروزانفر، پزشکی از اهالی شهرضا است که خواندن و نوشتن را از مکتب ملا علی فارسی در این شهر آغاز و با همت والای خود توانست به عنوان یکی از بهترین شاگردان کلاس دکتر محمد قریب، مطرح شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا از شهرستان شهرضا، در دنیایی که ما زندگی می‌کنیم انسان‌های زیادی را در اطراف خود می بینیم. بسیار می شود که به سادگی از کنار آنها رد می شویم اما نمی دانیم که برخی از آنها دنیایی از سخن، تجربه و دانایی هستند

با زندگی فردی آشنا می شویم که در محیطی فقیر و با بضاعتی اندک کار می‌کند به واقع کارستان. کشاورز زاده ای که شوق به تحصیل او را چنان مدهوش می کند که خاک را پای افزار و آسمان را دستار کرده به کانون‌های علمی زمان می شتابد و تنها در پرتو تلاش و همت والا به مدارج عالیه علمی می‌رسد

دکتر اسکندر فروزانفر در تاریخ ۲۴ بهمن ماه سال ۱۳۱۵ در جنوبی ترین نقطه شهرستان شهرضا در محله میران ته کوچه باجی به دنیا آمد.

وی متخصص کودکان و نوزادان، دارای بورد تخصص نیز هست.  دکتر فروزانفر دروس حوزوی را تا مرحله قریب الآجتهاد نیز ادامه داده است در اصل دروس حوزوی و دروس دانشگاهی را در کنار هم تا مرحله تخصص گذرانده است.

آنچه می خوانید حاصل گفت و گو با دکتر اسکندر فروزانفر به مناسبت روز پزشک می باشد.

از دوران طفولیت و کودکی خودتان بگویید.

به سال ۱۳۲۰ باز می گردیم. پدر من کشاوزر بود، از سن شش سالگی به حرفه پدر وارد شدم کار سخت کشاورزی و روزهایی که با مشقت می گذشت را هرگز فراموش نمی کنم. در سن هفت سالگی پدرم به این شرط که صبح و عصر به کار کشاورزی بپردازم می‌توانم روزی دو ساعت پیش از ظهر به مکتب بروم و درس بخوانم .
تحصیل را در کجا آغاز کردید؟
در تمام شهرضا و ۸۴ ده اطراف آن فقط و فقط یک نفر ملای مکتب بود به نام کربلای علی فارسی. سیق طی تحصیلات بر عکس الآن بود یعنی کسی که هیچ سوادی نداشت به کلاس ششم وارد می شد و وقتی فارق التحصیل می شد کلاس اول بود
دروسی که می خواندیم حافظ، سعدی، قرآن و نوشتن عریضه و خط بود. هر روز ساعت پنج صبح با پدر به مزرعه می رفتم تا ساعت ۳۰/۹ بعد به مکتب می رفتم تا ظهر و دوباره از ظهر تا ساعت ۹ شب در مزرعه کار می کردم.
تحصیلات جدید را در کجا آغاز کردید؟
در سال ۱۳۲۴ پس از آشنایی پدرم با علی صهبا نوه آقا محمدرضا قمشه ای معروف به صهبا، ناظم مدرسه خیام آشنا شد توانستم به کلاس چهار ابتدایی راه پیدا کنم.
چون دروس قدیم می دانستم و از حساب و هندسه چیزی نمی دانستم مرا به کلاس دوم باز گرداندند و بدین صورت به مدارس جدید راه یافتم.
دروس حوزوی را چگونه خواندید؟
در سال ۱۳۲۹ وقوع حوادثی در زندگی و محیط اطراف من سبب شد تا به دروس حوزوی علاقه مند پیدا کنم و طلبه شوم. در سال ۱۳۳۰ بعد از دو یا سه ماه تحصیل تعریف‌هایی از حوزه علمیه قم شنیده بودم در این زمان ۱۲ یا ۱۳ ساله بودم که درس ۴۰ ساله را ۱۴ سال خواندم، و قریب به اجتهاد شدم.
چگونه شد که به دروس جدید علاقه مند شدید؟
درآن سال‌ها آب قنات شهرضا خشک شده بود و زندگی کشاورزان بسیار سخت می‌گذشت. باید ماهی ۱۰۰ تومان هم برای پدرم می فرستادم.
روزی در حجره انگشت سبابه من چرکین شد وقتی به مطب رفتم و نوبت به من رسید، سکرتر گفت «بروید و فردا بیایید» وقتی ابراز کردم که دستم بسیار درد می کند پزشک به من گفت «برو بمیر». 
از اینجا ناگهان جرقه ای در وجود من زده شد و تصمیم گرفتم خود پزشک شوم در این زمان تقریبآ ۲۸ ساله بودم.
از نحوه ورودتان به دانشگاه بفرمایید؟
کتاب‌های سیکل اول و سپس سایر کتب دبیرستانی را تهیه کردم و چون می‌گفتند در حوزه امام زمان نباید دروس خارج از دین خواند به طور پنهانی آن کتاب‌ها را خواندم و در عرض دو سال و شش ماه دیپلم گرفتم.
روزی ۱۰۰ الی ۲۰۰ لغت حفظ می کردم تا اینکه در کنکور ورودی دانشگاه در سال ۱۳۴۰ در چهار دانشگاه مشهد، اهواز، تبریز و شیراز در رشته پزشکی پذیرفته شدم
از این بین دانشگاه شیراز را برای تحصیل برگزیدم
اوضاع اقتصادیتان رو به راه‌تر نشده بود؟ هنوز مشکلات باقی بود؟  
من در اوج فقر وارد دانشگاه شدم ولی آنچه بود همت بالایی داشتم و عشق به تحصیل در من زیاد بود. روزها در شاه چراغ منبر می‌رفتم و قرآن می خواندم تا با درآمد اندک آن هزینه تحصیل خود را تامین کنم در همین سالها با خشک شدن قنات شهرضا و وخامت وضع خانواده مجبور بودم ماهی ۱۰۰ تومان هم برای پدرم بفرستم.
چه سالی دانشکده طب را به اتمام رساندید؟
در سال ۱۳۴۷ پزشک عمومی شدم یعنی دوره اول دانشکده طب را به پایان بردم، از اساتید ما پروفسور توماش بودند. بعد از اتمام دوره عمومی در همان دانشگاه استادیار شدم و ماهیانه سه هزار تومان حقوق دریافت کردم. از سال ۱۳۴۰تا ۱۳۴۷ هم در دانشگاه شیراز بورد تخصصی کودکان و نوجوانان را اخذ کردم.
خاطراتی از آن دوران به یاد دارید؟
من پس از قبولی در دانشگاه شیراز شهریه ورودی را نداشتم این مبلغ دو هراز و ۴۰۰تومان می شد. نهیتا با میانجی گری و راهنمایی پروفسور دانا حائری توانستم در دانشگاه ثبت نام کنم.
از اساتید بنام که در محضر آنها تلمذ کرده باشید می توانید افرادی را نام ببرید؟
بله، دکتر رضا قریب برادر دکتر محمد قریب از اساتید من بودند که تا حدود سال قبل هم با ایشان رابطه داشتم. دکتر امیرحکیمی و دکتر طاهرنیا هم از دیگر اساتید ما بودند.
اگر در پایان سخنی دارید بفرمایید؟
ببینید من در اوج سختی و مشقت خود را از بند رنج‌ها رهاندم و به واقع با دست خالی درس خواندم. زمانی که من پزشک شدم حتی پدرم نمی دانست که من پزشکم حالا مقایسه کنید با والدین امروزی که چگونه به فرزندان خود رسیدگی می کنند و به جوانان می گویم هیچ چیزی توجیه درس نخواندن و تلاش نکردن نیست باید درس خواند و خدمت کرد امکانات تنها و میتواند کار را سرعت دهد.

کد خبر 316423

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.