به گزارش گروه جامعه خبرگزاری ایمنا، فضای خستهکننده آپارتمان دوباره اکبر آقا پیرمرد خوش ذوق مجتمع را به ستوه آورده، این را از غرولندهای زیر لبی که میگوید و مرتب از چهار دیواریها و سکوت فضای مجتمع شکوه میکند، به راحتی میتوان فهمید، صندلی آهنیاش را مثل همیشه در دست گرفته و از لابی مجتمع بیرون میآید و به سمت پارک محل میرود.
نسیم گرم تابستانی هم در حال وزیدن است، گرمای سنگفرشهای پیادهرو را به راحتی حس میکنم که هنوز داغی آن فروکش نکرده، گامها را سریعتر به سمت پارک محله بر میدارم، یکی از باغبانهای پارک را مینگرم که کلاه حصیریاش را بر سر گذاشته و سخت مشغول کار است، دیگری در حال آب دادن به چمنهاست، آوازخوانی گنجشگها، صدای فواره حوض وسط پارک، همهمه بازی بچهها، نشاط و شادابی را در محوطه داخل پارک محله به ارمغان آورده است.
کمی جلوتر که میروم بساط شادی و هیوهای خانوادهای را نظاره میکنم که در عصر داغ یک روز تابستانی جشن تولد یکی از فرزندانشان را داخل پارک و در دل طبیعت گرفتهاند، مادربزرگ مهربان را نگاه میکنم که چین و چروک بر صورت او نقش بسته، چارقد سفیدش را مرتب میکند و با نگاه پر مهر و کف زدن برای نوهاش حس شادمانی خود را نشان میدهد، شادی این خانواده در دل طبیعت هم برای خود عالمی دارد.
روی یکی از صندلیهای کنار پارک مینشینم و به پرواز کبوتر سفید و چرخیدن او در دل آسمان خیره میشوم، سفره بزرگ آسمان آبی خالق مهربان که برای پرواز بیانتهای کبوتر پهن شده است، دوباره به خودم که میآیم و وزش نسیم گرم تابستان به صورتم را حس میکنم، یادم میافتد که الان در کجا هستم، آن سوتر در زیر سایه درختان بلند پارک، جوانی را میبینم که در دنیای دیگری است و با ورق زدن و خواندن کتاب در حال لذت بردن از این طبیعت ساختگی است.
در گوشه گوشه پارک محفل سالمندان هم با خندههای ملیحشان واقعا تماشایی است، گروههای دو نفره و سه نفر که در حال گپ زدن و خاطرهگویی هستند، عدهای از آنها هم در حال پیادهروی و یا ورزش کردن با وسایل حرکات درمانی داخل پارک هستند.
شاید سلامت سالمندان یکی از مسایل در جامعه است و مقابله با این مشکل نیازمند برنامهریزیهای دقیقتری است، سالمندی که در کنج یک آپارتمان، منزوی و خسته میشود، تنها با داشتن زندگی سالم و مراقبتهای بهداشتی میتواند از این بند رهایی یابد و این دوران را به دورانی لذتبخش و توام با سلامتی تبدیل کند و از زندگیاش حس ناامیدی نداشته باشد.
شاید همین ورزشهای همگانی همچون پیادهروی و ورزشهای صبحگاهی در پارکها و محلات تنها فعالیتهایی است که سالمندان به آسانی و بدون هیچ دغدغهای میتوانند انجام دهند.
زندگی ماشینی و یکنواختی آن بیشتر ما انسانها و به ویژه پدربزرگها و مادربزرگها را خسته و رنجور میکند، پناه بردن به دل طبیعت و استفاده از آن علاوه بر نجات از این یکنواختیها، سرزندگی را به همراه دارد.
ساعتی گذشته و فضای اطراف شلوغتر از قبل میشود، پیرمرد سرزنده ای که لباس ورزشی بر تن دارد و ورزش کردن کار هر روز اوست به سراغ وسایل ورزشی پارک میآید و انرژی زیادی برای ورزش با وسایل حرکات درمانی داخل پارک دارد و خسته هم نمیشود، نفس عمیقی میکشد، خنده ملیحی میکند و دوباره به سراغ تحرک با وسیله دیگری میرود، به شور و وجد او که مینگرم از نشستن روی صندلی خسته میشوم و دوباره بلند شده و به مسیر ادامه میدهم.
دو جوان دیگر هم از راه میرسند و مرتب در حال ورزش و جنب و جوش هستند، شاید پارکهای شهری و زمینهای ورزشی بهترین مکانی است که جوانترها و افراد سالمند میتوانند اوقات فراغتشان را با تسهیلات ورزشی و امکانات سالم آن پر کنند.
به این نکته میاندیشم که در دوران سالمندی فعالیتهای جسمانی و روانی کاهش پیدا میکند و ابتلا به بیماریها هم احساس افسردگی را شخص به وجود میآورد اما سالمندان در دوره سالمندی با ورزش و تحرک در طبیعت میتوانند از زندگی سالمتر و شادابتری بهرهمند شوند، این فعالیت علاوه بر تاثیر مستقیمی که بر افزایش روحیه نشاط افراد سالمند دارد نقش مهمتری در کاهش بیماریها و پیشگیری از بیحرکتی و تنهایی و انزوای آنها در کنج فضای خسته کننده آپارتمانها ایفا کند.
در حال فکر کردن به همین نکته هستم که به خروجی پارک نزدیک میشوم، اکبرآقا پیرمرد خوش قریحه محله را مینگرم که حالا آرامتر شده و دیگر غرولند هم نمیکند و با چند نفر از همسن و سالهایش در حال گپ زدن و مرور خاطرههای ایام جوانی است.
نظر شما