روایت شهیدی که بعد از شهادت هم احترام پدرش را حفظ کرد

مادر یکی از شهدای راه قدس گفت: یک بار اسم پسرم برای مکه درآمد و پدرش تاکید داشت که برود اما قبول نمی‌کرد و می‌گفت تا وقتی پدرم به مکه نرود من هم نمی‌روم؛ چند سال قبل که پدرش فوت کرد، همیشه می‌گفت مرا پایین پای پدرم دفن کنید، سنگ قبرم‌پایین‌تر و نوشته‌هایش هم ریزتر از سنگ پدرم باشد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، سیزدهم فروردین و حوالی غروب آفتاب بود که اخبار ضد و نقیضی به گوش می‌رسید و کم کم این اخبار تأیید می‌شد؛ حمله رژیم غاصب صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه و شهادت چند تن از فرماندهان و مستشاران ایرانی در این حمله…

تعداد شهدا کم و زیاد و نام‌های متفاوتی در فضای مجازی منتشر می‌شد و در آن لحظات، هر شخصی خود را به‌جای خانواده یکی از این نام‌ها می‌گذاشت و در نهایت غمی نه تنها بر دل خانواده محمدرضا زاهدی، سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجی رحیمی، حسین امان‌اللهی، سید مهدی جلادتی، محسن صداقت، علی آقا بابایی و سید علی صالحی روزبهانی، بلکه غمی به وسعت ایران کوچه‌هایمان را فرا گرفت.

ساعاتی از این داغ نگذشته بود که رهبر انقلاب مثل همیشه با پیامی که دادند، مرهمی شدند بر این دل‌های داغ‌دیده؛ «سردار رشید و فداکار اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، در کنار همرزم بزرگوارش سردار محمد هادی حاج رحیمی، با جنایت رژیم غاصب و منفور صهیونیست به شهادت رسیدند. سلام و رحمت خدا و اولیائش بر آنان و دیگر شهیدان این حادثه، و لعنت و نفرین بر سردمداران رژیم ظالم و متجاوز.

شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدتِ درازمدت خود را دریافت کردند و هم‌اکنون در جمع اولیا و صلحاء، متنعم به نِعَم الهی‌اند؛ سردار زاهدی از دهه شصت در میدان‌های خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کرده‌اند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران به‌ویژه هرکه آنان را می‌شناخت سنگین است.

رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آن‌ها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوه الهی.»

و از آن روز بود که همگی در انتظار فرا رسیدن آن مجازات به‌دست دلاورمردان بودند تا در نهایت فرزندان ملت ایران و دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از بامداد یکشنبه بیست‌وششم فروردین ۱۴۰۳، اهداف مهم و راهبردی را در داخل سرزمین‌های اشغالی، با پرتاب صدها فروند موشک و پهپاد مورد اصابت قرار دادند و از آن روز بود که اشک‌ها و لبخندها باهم ادغام شد و این اتفاق مسیری تازه در نظم بین‌الملل و شرایط جهانی را رقم زد و گامی تازه در مسیر آزادی بیت‌المقدس برداشته شد، مسیری که با خون شهدای قدس آغاز شد و نتیجه آن آزادی قدس خواهد بود.

روایت شهیدی که بعد از شهادت هم احترام پدرش را حفظ کرد

شهیدی که وصیت کرد سنگ مزارش کوچک‌تر از سنگ مزار پدرش باشد

به مناسبت ایام چهلمین روز شهادت شهدای قدس، گفت‌وگویی هرچند کوتاه با خانواده این شهدا داشتیم و بر این اساس مادر شهید علی آقابابایی به خبرنگار ایمنا می‌گوید: من ۸ بچه دارم که همه‌آن‌ها خوبند، اما علی چیز دیگری بود؛ پسرم از نوجوانی عاشق شهادت بود، از کودکی بیشتر وقتش را در مسجد می‌گذراند و وقتی بزرگ شد هم ۳ بار مرا با ویلچر به‌کربلا و ۳ بار به مشهد برد و می‌گفت تا نیایی من هم نمی‌روم.

وی ادامه می‌دهد: علی اخلاق به خصوصی داشت و هرچه برای خودش می‌خواست، برای دیگران هم می‌خواست؛ به همه احترام می‌گذاشت و در هر شرایطی می‌گفت از من راضی باش تا شهید شوم.

این مادر شهید خاطرنشان می‌کند: پسرم ۳ بار به سوریه رفت و بار چهارم قبل از رفتن می‌گفت از من راضی باش و دعا کن تا شهید شوم و به او می‌گفتم بچه‌هایت بزرگ شوند، خانه‌ات را بساز بعد اما گفت خانه‌ام ساخته می‌شود بچه‌هایم هم بزرگ می‌شوند.

وی توضیح می‌دهد: علی قبل از رفتن پرایدی که داشت را فروخت، قرض‌هایش را داد و حتی برای مراسم افطاری هم خرید کرد و برای میلاد امام‌حسن (ع) هم شیرینی خرید و به مأموریت رفت اما خودش نبود و می‌گفت جشن را به خوبی راه بیندازید؛ از سمتی سفارش کرد مقداری پول بین قرآن بگذارید و به بچه‌ها عیدی بدهید.

این مادر شهید می‌گوید: همیشه در مسیری که به شهرستان می‌رفتیم، اسم شهیدی به نام آقابابایی را می‌دید و می‌گفت یک روز اسم مرا اینجا می‌زنند؛ آن روز به نظر ما شوخی می‌کرد اما همه این‌ها جدی بود.

وی با اشاره به ویژگی‌های شخصیتی شهید آقابابایی می‌گوید: یک بار اسمش برای مکه درآمد و پدرش تاکید داشت که برود اما قبول نمی‌کرد و وقتی دلیلش را پرسیدم گفت تا وقتی پدرم به مکه نرود من هم نمی‌روم؛ چند سال قبل که پدرش فوت کرد، همیشه می‌گفت مرا پایین پای پدرم دفن کنید، سنگ قبرم‌پایین‌تر پدرم باشد و نوشته‌هایش هم ریزتر از سنگ پدرم باشد.

این مادر شهید با اشاره به عملیات وعده صادق نیز توضیح می‌دهد: پسرم زمانی که حاج قاسم به شهادت رسید با بچه‌هایش به تشییع رفتند و همیشه به آن‌ها می‌گفت روزی بزرگ می‌شوید و جنایات اسرائیل را تلافی می‌کنید؛ همیشه توصیه می‌کرد با دشمن بجنگید و نگذارید کشورمان دست دشمن بیفتد، همیشه فرزندانش را با همین مفاهیم تربیت می‌کرد.

روایت شهیدی که بعد از شهادت هم احترام پدرش را حفظ کرد

وعده صادق مانند آبی خنک در تشنگی بود

زهرا سرفرازیان‌همسر شهید حسین امان‌اللهی نیز در خصوص مهم‌ترین ویژگی‌های همسر شهیدش به خبرنگار ایمنا می‌گوید: شهید من خصوصیات اخلاقی بزجسته‌ای داشت اما بارزترین ویژگی او، ادب و تواضعش بود؛ از سویی گره‌گشایی از کار دیگران را همیشه داشت و زمانی که دوستانش تعریف می‌کنند نیز شاهد این موضوع هستم.

وی با اشاره به وقوع عملیات وعده صادق پس از شهادت شهدای راه قدس می‌گوید: وعده صادق مانند آبی خنک در تشنگی بود؛ اینکه خواری اسرائیل را دیدیم خوشحال‌کننده بود.

سرفرازیان عنوان می‌کند: به قول رهبر عزیزمان اسرائیل با یک سیلی که خورد خود را جمع کرد و سید حسن نصرالله نیز می‌گوید دشمنان مانند لانه عنکبوت سست هستند و با وعده صادق شاهد این امر بودیم‌.

روایت شهیدی که بعد از شهادت هم احترام پدرش را حفظ کرد

به گزارش ایمنا، هرچند سیزدهم فروردین و حمله جنایتکارانه رژیم غاصب صهیونیستی داغی سنگین بر دل‌هایمان بود اما خون شهدای قدس بهانه‌ای شد برای گامی در مسیر آزادی قدس و این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که رهبر انقلاب هم در دیدار اخیر خود با خانواده شهید زاهدی بر این نکته تاکید و بیان کردند: «شهادت شهید زاهدی موجب پیامدهای با ارزش و با اهمیتی شد. عظمت جمهوری اسلامی ایران ظاهر شد و همه این‌ها به برکت شهادت ایشان بود.»

کد خبر 754322

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.