به گزارش خبرگزاری ایمنا، هنر، ارزشمندتر از طلاست و هنرمندان، کیمیاگرانی هستند که بهخوبی میتوانند با خلاقیت و ابتکار خود، آثاری پدید آوردند که آوازهاش در سراسر دنیا بپیچد؛ اصفهان نیز بهعنوان مهد فرهنگ و هنر، در دل خود فرزندانی پرورش داده است که میراثدار فرهنگ، این سرمایه بزرگ ملی شدند؛ چه مرد باشند و چه زن؛ چه هنرمندانی که از نسلهای قدیم هستند و امروز، تجربیاتشان، توشه راه ماست و چه هنرمندان جوانتر که تلاش میکنند با حفظ اصالت و سنت، هنر را به دیدگان هدیه کنند.
رضا بدرالسماء، یکی از هنرمندان بهنام نگارگری است که آوازه او فراتر از مرزها نیز پیچیده است که درباره یکی از تجارب متفاوت خود حین نگارگری اظهار میکند: در نزدیکترین مکان به خانه خدا در حال طراحی بودم و این سعادتی برای من بود؛ نکته جالب اینکه وقتی چشمم به موج جمعیت که دور کعبه حرکت میکرد افتاد، دیدم که این گردش در آنجا به کل گردش عالم برمیگردد و احساس کردم که نگارگری هم از همین گردش دورانی به در خانه خدا اقتباس شده است، در واقع همه عالم و سلولها اینگونه است و همه به دور مبدایی که از آن جدا شدند، حرکت میکنند تا به آن نزدیک شوند که همان از کثرت به وحدت رسیدن است.
وی ادامه میدهد: اثر «سرآغاز» همان خانه کعبه است که طواف حجاج، دور آن را با نقوش نقاشی ایرانی داریم؛ در واقع از نزدیک دیدم که هنرمندان چطور توانستند هنر نگارگری را خلق کنند و و دیدم که اقتباس آنها از گردش همینجاست.
عیدی بزرگی نصیب من شد
نگارگر اصفهانی درباره تجربه متفاوت خود در ابتدای سال خاطرنشان میکند: میخواستم سال را کنار شهدا آغاز کنم و همانجا عیدی خود را گرفتم؛ وقتی از تلویزیونهای نصب شده، پیام نوروزی رهبر انقلاب پخش میشد، اثر خود با نام «یا مقلب القلوب» را کنار ایشان دیدم و واقعاً حس خوبی داشتم؛ عیدی بزرگی نصیب ما شد که افتخار بزرگی بود، ما بارها به واسطه آثاری مثل شهدای منا که در راستای انقلاب، خلق شده چند باری خدمت رهبر انقلاب رسیدیم و ایشان هم هنر را دوست دارند و تاکید دارند با زبان هنر، انقلاب را بیشتر معرفی کنیم و مظلومیت فداییان اسلام از صدر اسلام و رشادتهایی که تا کنون داشتند را با هنر نشان دهیم.
آمنه بدرالسماء، از دیگر هنرمندان اصفهانی و فرزند رضا بدرالسماء اظهار میکند: علاقه زیادی به هنر داشتم با این حال زندگی من در کنار پدرم بیتأثیر نبوده زیرا غیر از تربیت پدرانه، مرا با دنیای هنر آشنا کرد؛ همچنین مادرم پشتوانه بزرگی برای من بود و بیش از اندازه تشویقم میکرد، همچنین مشکلات را طوری مدیریت میکرد تا پدرم در آرامش بتواند به کار خود برسد.
وی میافزاید: اخلاق هنرمندان باید بسیار لطیف، مهربان و پر از عشق باشد و معمولاً احساس خود را با اثر خود بیان میکنند؛ افتخار داشتم در کنار پدرم باشم و ایشان اینقدر بزرگمنشانه از اصالت و سنتهای ایرانی بودن، فرهنگ و اصفهان برای من گفتند که از کودکی، زیست هنرمندانه داشتیم.
این هنرمند ادامه میدهد: پدر خیلی علاقه داشت که رسالت خود را به نوعی تمام کنیم و به من میگفت که به عنوان یک بانوی هنرمند، باید فضای ذهنی خود در حالی که سنتها را حفظ میکنی، به تصویر بکشی، در عین حال با مخاطبی که همسن یا متعلق به نسل بعد از تو است، ارتباط برقرار کنی.
مکتبی شایستهتر از اصفهان نیست
احمد مراتب، پیشکسوت آواز نیز در خصوص پیشینه موسیقی در اصفهان اظهار میکند: مکتب آواز اصفهان و شیوه یا سبک، هرکدام معانی و ترجمان خود را دارد و بسیار زمان میخواهد تا دربارهاش صحبت کنیم، اما اگر قرار باشد روزی درباره آن حرف بزنیم، مکتبی شایستهتر از اصفهان نیست.
وی ادامه میدهد: اصفهان از دیرباز حرفی برای گفتن داشته و مفاخر بزرگی را به عرصه موسیقی ایران و خارج از ایران معرفی کرده است؛ از زمان سیدرحیم اصفهانی و شاگردان ایشان، مرحوم سیدحسین ساعتساز و مرحوم حاج اصفهانی که استاد من هم بود که هر کدام ستاره درخشانی در فرهنگ و هنر و آواز اصفهان به حساب میآیند.
پیشکسوت آواز خاطرنشان میکند: اکنون هم اساتید زیادی در اصفهان داریم که جزو برجستهترین استادان ایران هستند و در رشتهها گوناگون، چه آواز و چه ساز فعال هستند؛ امیدواریم شایستگی این را داشته باشند که جا پای بزرگان بگذارند و عظمتی که اصفهان در فرهنگ و هنر، بهخصوص موسیقی داشته است را حفظ کنند و به آیندگان بسپارند.
تاج سر آواز ایران
مراتب با بیان اینکه اخلاقمداری برای یک هنرمند، بسیار مهم است، میگوید: استاد تاج، یکی از اساتید نادری است که شخصیت اخلاقیاش با وجود اینکه پهلوان آواز بود، زبانزد بود؛ همین بود که شاگردان را به سوی خود جذب میکرد، از ۱۲ سالگی و مدت ۱۸ سال حتی در سفر، در رکاب او بودم و از حضورش استفاده کردم؛ اخلاق، منش و انسانیت بزرگترین شایستگی او بود.
وی ادامه میدهد: بارها گفتهام که تاج، تاج سر آواز ایران بود، اما بابت این تاج، از کسی باج نگرفت و هیچ تفاخری نداشت؛ من حتی یک غیبت از او نشنیدم و همه شاگردان شیفته اخلاق او بودند؛ اخلاق نیک با همه مردم، مسئله مهمی برای کسانی است که میخواهند در عرصه هنر ماندگار شوند.
پیشکسوت آواز خاطرنشان میکند: حدود ۲۰ سال قبل، در راستای آوازهای آئینی، تلاشهای زیادی صورت گرفت تا اذان و دعاها با لحن موسیقی ایرانی ادا شود، زیرا در قدیم افرادی که اذان گوش میکردند، رادیو نداشتند که بخواهند از لحن عرب استفاده کنند و آقایان دماوندی، تاج از جمله افرادی هستند که در این عرصه صحبت کردند، همچنین سیدجواد ذبیحی که دعاها و ادعیه را با آوازهای ایرانی خواند و این والاترین خدمت ایشان بود.
اذان گفتن در کعبه، به سبک شیعیان
مراتب با اشاره به اینکه سال ۱۳۵۴ و عید غدیر، در حال خواندن اشعاری در حضور تعدادی از علما و اصفهانیها که مقابل خانه کلبه و ناودان طلا دور هم جمع شده بودند، بودم، ادامه میدهد: آن شب امام موسی صدر، مهمان شاه عربستان بود و حین طواف صدای من را شنید، فردای آن روز از ایشان دعوت کردیم که به هتل ما بیاید و موقع رفتن گفت فردا که تمام سلاطین و پادشاهان اسلامی وارد خانه کعبه میشوند و خانه خدا با گلاب قمصر اصفهان عطرآگین میشود، میخواهم صحبت کنم و بر بام کعبه اذان بگویید؛ خلاصه که مسئولان، موافقت کردند و بعد از برنامهها از جمله قرائت قرآن توسط عبدالباسط، علیرغم تاکید بر ادامه اذان تا «اشهد ان محمد رسول الله»، به شیوه شیعیان با «اشهد ان علیا ولی الله» اذان گفتم و این بالاترین افتخار من در تمام عمرم بود؛ جالب اینجاست که با توجه به شرایط عربستان، حتی یک نفر هم به این کار من اعتراض نکرد و این از عنایات الهی بود.
وی میگوید: امیدوارم نام اصفهان همانطور که شایسته است به عنوان یک کلانشهر و حتی جهان شهر، به افتخار و بزرگی برده شود.
به گزارش ایمنا، تکریم و معرفی هنرمندان، بهخصوص دیار هنرخیز اصفهان، وظیفه همه ماست؛ هنرمندانی که در هر شرایطی، ذوق و هنر خود را حفظ و تلاش کردند تا به بهترین شکل ممکن، آن را به مردم هدیه کنند و این دیار کم ندارد از این بزرگمردان عرصه فرهنگ و هنر…
نظر شما