صدای چکش‌ها دیگر زیر بازارچه‌ها نمی‌پیچید، اینجا کنار گنبدهای فیروزه ای در شهری که آوازه هنرش گوش فلک را هم کر می‌کند دستان هنرمندان دیگر شوقی برای کار ندارند؛ عمرشان را در همین بازارچه‌ها و پای حجره‌ها گذاشتند تا صنایعی را زنده نگهدارند که اینک رونق گذشته را ندارند.

میدان همان میدانی است که سال هاست نقشی از جهان را درون خود به واسطه صنایع دستی و آثار باستانی‌اش انعکاس می‌دهد اما امروز دیگر صدای صنایع دستی از آن به گوش نمی‌رسد هنرمندان کنار حجره‌ها نشسته‌اند و ساعت‌ها را می‌شمارند تا یک روز دیگر را بدون روزی سپری کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.