نمای رومی؛ طوفانی مرگبار بر معماری سنتی اصفهان

«اگر ۵٠ سال دیگر مردم به دستاوردهای معماری امروز ایران نگاه کنند، می‌پرسند چه چیزی از فرهنگتان در معماری شما دیده می‌شود و باید بگوییم نماهای رومی و یونانی دوهزار سال پیش!»

به گزارش خبرنگار ایمنا، در یادداشتی که ایمان عشقی‌نژاد، کارشناس معماری و استاد دانشگاه خوراسگان اصفهان در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است:

«معماری مظهر فرهنگ هر شهر است، از بین بردن هویت ملی در کهن شهر تاریخی همچون اصفهان به مفهوم از بین بردن هویت محلی این شهر است. با وجود نمای رومی هویت تاریخی یک شهر از بین می‌رود به‌طورقطع نمای رومی یک نمای موقتی و زودگذر است و امکان دارد سال‌های آینده از مد بیفتد و نماد سایر کشورها مرسوم شود.

همان‌طورکه کومار سینگ، پژوهشگر هنر می‌گوید: «جهانی‌سازی برای هنرهای ما مصیبت به نظر می‌رسد؛ زیرا مانند طوفانی ممکن است بسیاری را ریشه‌کن کند، زیرا هنر برای بازارها تولید خواهد شد، نه برای نیازهای فرهنگی؛ اما از نگاهی دیگر، جهانی‌سازی را می‌توان فرصتی شگفت‌آور برای ملت‌هایی دانست که ازنظر فرهنگی غنی‌اند. هنرهای ما پیش می‌آیند تا بر دنیا تأثیر بگذارند.»

معماری سنتی ایران تأثیرات خود را بر دنیا گذاشته است و هنوز هم جایگاه والایی دارد؛ اما آیا معماری معاصر ما می‌تواند راه‌های جهانی‌شدن را طی کند و داستانی نو در گوش جهانیان بخواند.  به‌نظر من استفاده از نمای رومی هیچ جایگاهی ندارد.

در فرهنگ و معماری کشور ما که خودحرفی برای گفتن در معماری دارد یا به عبارتی در نظر گرفتن جزئیات در معماری یعنی توجه به موقعیت مکانی، اقلیم، فرهنگ و ساختار، یک اصل و اساس است. متأسفانه به این اساس در معماری‌های امروزی کمتر توجه می‌شود که بخشی از دلیل آن به تغییر سلیقه مردم، کارفرما و طراحان  و بخش دیگر آن به پراکندگی مقررات و اجرا نشدن آن‌ها برمی‌گردد.

مشکل به این مسئله برمی‌گردد که معماران مدرن ما مدرن نیستند. یعنی جواب احتیاجات مردم را به طریق مطلوب نمی‌دهند و این باعث تضاد می‌شود. به‌عنوان‌مثال نماهای رومی، یونانی و نماهای دیگر را در ایران و از جمله اصفهان در نظر بگیرید؛ یک فاجعه عظیم فرهنگی.

وقتی خانه‌های قدیمی اصفهان را مشاهده می‌کنید، احساس غرور می‌کنید، زیرا آن‌ها ریشه در فرهنگ معماری خودمان دارند که در زمان خود بسیار پیشرفته بوده‌اند. اگر ۵٠ سال دیگر مردم به دستاوردهای معماری امروز ایران نگاه کنند، می‌پرسند چه چیزی از فرهنگتان در معماری شما دیده می‌شود و باید بگوییم نماهای رومی و یونانی دوهزار سال پیش! امروز ما باید از سنت الهام بگیریم و این به آن معنا نیست که آن را کپی‌برداری کنیم.

به عبارتی کپی از سنت هم یک اهانت به سنت است؛ چرا؟ چون مشکلات و خواست‌های آن‌ها با زمان ما متفاوت است. منظور از الهام گرفتن این است که از طرز فکر آن‌ها الهام بگیریم و با در نظرگرفتن «بستر»، طراحی کنیم، نه این‌که از معماری اروپایی، آن‌هم یونان و روم باستان، کپی‌برداری ناقص کنیم، کپی‌ای که از فهم کم ما از معماری در اروپا سخن می‌گوید. اگر آگاه شویم که مشکلات امروز جامعه ما چیست، می‌توانیم جواب درخوری هم برای آن بیابیم.

به نظر می‌رسد نمای رومی هم از یک نوع خواست ریشه می‌گیرد که باید دید این خواست به‌طور دقیق در چیست؟

نمای رومی؛ طوفان مرگبار بر معماری سنتی اصفهان

مردم ایران و جهان برای چه به یزد و اصفهان سفر می‌کنند؟ برای اینکه می‌دانند المان‌ها و مؤلفه‌هایی در این معماری هست که در رابطه نزدیک با فرهنگ این کشور است. مردم کیفیت را تشخیص می‌دهند، اما به‌صورت لفظی شاید نتوانند بیان کنند. ما معماران وظیفه‌داریم که این حس و خواست بیان نشدنی را با طراحی خود به واقعیت برسانیم. اگر ما معمارها به مردم جواب مناسب بدهیم آن‌ها هم کیفیت را احساس خواهند کرد؛ اگرچه نتوانند بیان کنند. مردم با نماهای رومی و یونانی (متأسفانه حتی اسم این نما هم غلط است) درگیر نبوده‌اند و معماران بدون اینکه فهمی از ریشه این نما در اروپا داشته باشند به‌عنوان نمای مدرن و اروپایی استفاده می‌کنند؛ غرب‌زدگی معماری از منفی‌ترین طریق آن. این ضعف خیلی بزرگ معماری در ایران است.

هنرهای دیگر ما مثل سینما و مجسمه‌سازی و عکاسی خیلی پیشرفت کرده است و جایگاه ویژه‌ای در کشورهای اروپایی دارد. در رشته‌ای مثل سینما استادان در اروپا به شاگردان توصیه می‌کنند فیلم ایرانی نگاه کنند، اما درباره معماری این حرف را نمی‌زنند. چون معماری ایران از بسترش جدا شده و با آن حتی در تضاد است.

رواج این سبک بیشتر تغییر سلیقه مردم است و این تغییر سلیقه‌ها، به کم‌کاری دستگاه‌های اجرایی که در رأس آن‌ها اداره کل مسکن و شهرسازی است برمی‌گردد. متأسفانه برای شهروندان از  کودکی تا بزرگ‌سالی در خصوص ارزش‌های تاریخی و میراثی شهر کمتر صحبت شده بنابراین توجه به شاکله معماری شهر از اهمیت افتاده است و نتیجه آن گرایش شهروندان به معماری غرب‌گرا می‌شود.

نبودن ضوابط کافی و نظارت سازمان‌های تصمیم‌گیرنده منظر شهری در همه این سال‌ها فرصتی طولانی برای تاختن معماری کلاسیک غربی در سطح شهر ایجاد کرده است، بنابراین همت و ضرورت توجه دستگاه‌های متولی به فرهنگ‌سازی ساخت‌وسازها و بناهای فاخر ایرانی برای شهرهای کشور به‌ویژه اصفهان لازم و ضروری هست و من فکر می‌کنم فرهنگ‌سازی همانند بیلبوردهای تبلیغاتی فرهنگی توسط شهرداری می‌تواند به این معضل کمک بزرگی کند.»

کد خبر 617261

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • منصور US ۰۰:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۶
    0 0
    بسيار مقاله خوبي بود. ممنون