از قتل دختر ۱۰ ساله با قرص برنج تا جزئیات ربودن پدر علم ژنتیک

قتل دختر ۱۰ ساله با قرص برنج، بازداشت عامل آزار و اذیت آرایشگران، خارج کردن سوزن از معده، جزئیات ربودن پدر علم ژنتیک و قتل برای ۵۰ هزار تومان را در بسته خبری حوادث ایمنا، بخوانید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، پدری که متهم است با خوراندن قرص برنج به فرزندش، مرگ او را رقم زده در جلسه محاکمه‌ای که در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، حضور پیدا نکرد و قضات دستور تجدید رسیدگی دادند. اردیبهشت سال گذشته گزارش مرگ مشکوک دختربچه‌ای ۱۰ ساله در یکی از بیمارستان‌های شرق تهران به پلیس اعلام شد.

در ادامه مأموران با حضور در بیمارستان و تحقیقات اولیه متوجه شدند که دختربچه‌ای به نام سحر بر اثر مسمومیت جان باخته است. پس از آن با دستور قضایی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان این سازمان اعلام کردند که وی بر اثر استعمال قرص برنج فوت کرده است.

با ارائه این گزارش از سوی پزشکی قانونی، مأموران تحقیقات خود را در خصوص علت ماجرا پی گرفتند و سراغ دو خواهر وی رفتند. آنها در توضیح ماجرا به مأموران گفتند: پدر و مادر ما یکسال قبل از هم جدا شدند. مادرمان ازدواج کرد و ما با پدرمان زندگی می‌کردیم.

شب قبل از مرگ سحر، پدرمان برای ما ساندویچ گرفت. مزه ساندویچ به تلخی می‌زد به همین خاطر من و خواهرم آن را نخوردیم اما سحر بخشی از آن را خورد و دقایقی بعد حالت تهوع گرفت. با اصرار ما پدرمان مجبور شد سحر را به بیمارستان برساند. در بیمارستان معده سحر را شست‌وشو دادند تا حالش کمی بهتر شد بعد هم ما به خانه برگشتیم.

پس از آن پدرمان به هر سه نفرمان قرصی داد و گفت ویتامین است بخورید تا حالتان بهتر شود، من و خواهرم باز هم آن را نخوردیم اما سحر چون کوچک‌تر بود به خاطر اعتماد به پدرمان آن را خورد و لحظاتی بعد دوباره حالش بد شد و باز هم به بیمارستان رفتیم اما ساعاتی بعد پزشکان اعلام کردند که سحر به خاطر مسمومیت شدید فوت کرده است.

با اظهارات دو خواهر سحر، پدر آنها برای تحقیق و بازجویی احضار شد اما ماجرای قرص برنج را انکار کرد و اظهارات فرزندانش را دروغ خواند. با این حال مأموران پس از تکمیل تحقیقات و گزارش سم‌شناسی پزشکی قانونی، پرونده را برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستادند.

در ابتدای این جلسه، مادر سحر به‌عنوان اولیای دم خواستار اشد مجازات برای همسر سابقش شد. این در حالی است که طبق قانون مجازات اسلامی پدر به جرم قتل فرزند قصاص نخواهد شد. پس از آن وکیل متهم به جایگاه رفت و گفت: موکل من با قرار وثیقه آزاد است و اتهامش را قبول ندارد. او هرگز قصد کشتن دخترش را نداشته و از اظهارات دخترانش متعجب است.

پس از اظهارات وکیل متهم، قضات با بررسی اظهارات و مدارک موجود در پرونده به این نتیجه رسیدند که ادامه جلسه رسیدگی به این پرونده باید با حضور پدر خانواده به‌عنوان متهم برگزار شود، از این‌رو مقرر شد تا ادامه رسیدگی به پرونده به جلسه دیگری موکول شود.

بازداشت عامل آزار و اذیت آرایشگران

حجت‌الاسلام ابوالفضل تحریری، معاون دادستان قم در امور فضای مجازی، اظهار کرد: متهم با دسترسی به اطلاعات خصوصی آرایشگران در صفحات تبلیغی‌شان و بارگذاری اطلاعات در فضای مجازی، اقدام به مزاحمت، تهدید و هتک حیثیت آنها می‌کرد.

وی افزود: متهم ابتدا به‌عنوان مشتری به صفحات آرایشگران در فضای مجازی مراجعه کرده و شروع به گفت‌وگو با آنها می‌کرد. در ادامه با ارسال تصاویر نامناسب، آزار و اذیت کلامی و دعوت به ارتکاب جرائم منافی عفت، طعمه‌های خود را تهدید به انتشار تصاویر و اطلاعات شخصی و شماره تلفن آنها با عبارات مبتذل در فضای مجازی می‌کرد.

معاون دادستان قم در امور فضای مجازی ادامه داد: متهم تحت تعقیب بود که سرانجام در یکی از شهرهای جنوبی کشور با شکایت ۱۰ نفر از قربانیان این پرونده و دستورات قضایی شعبه ۱۳ بازپرسی بازداشت شد. کیفرخواست پرونده او صادر و در حال ارسال به دادگاه برای محاکمه وی است.

خارج کردن سوزن از معده

محمود باغبانیان پزشک معالج یک بیمار، اظهار کرد: این خانم پس از ۲۱ روز از فرو دادن سوزن جهت درمان مراجعه کرده بود و با کمک دستگاه آندوسکوپی فوراً سوزن را که به دیواره معده فرو رفته بود، بدون جراحی و خونریزی با کمک تیم تخصصی آندوسکوپی بیرون آورده شد و خوشبختانه حال بیمار کاملاً خوب است.

جزئیات ربودن پدر علم ژنتیک

پروفسور داریوش فرهود، هشتم آبان، در محل کار خود حاضر نشد و در پی این موضوع خبری مبنی بر مفقودشدن پدر علم ژنتیک ایران منتشر شد و پیگیری ها حکایت از آن داشت که هیچکدام از نهادهای امنیتی در روزهای اخیر چنین فردی را دستگیر نکردند و موضوع دستگیری ایشان صحت ندارد.

پروفسور فرهود پس از بازگشت به محل کار، اظهار کرد: روز یکشنبه، هشتم آبان‌ماه ساعت ۵:۵۵، در حال خروج از خانه بودم. دو نفر که لباس مشکی بر تن داشتند و مانند ماموران بودند، بسیار گرم با من سلام و علیک کردند و سوار خودروی من شدند. سپس من را به مکانی بردند و سوار خودرو دیگری کردند.

سرهنگ علی ولی‌پور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اشاره به جزئیات پرونده ربایش دکتر فرهود، اظهار کرد: افرادی که اقدام به ربودن پروفسور فرهود کردند، از قبل شناختی از وی داشتند و جلوی در منزل وی پروفسور را ربودند.

وی ادامه داد: ربایندگان پروفسور فرهود را ۲۶ ساعت نگه داشتند که این اقدام آنان به منزله حبس غیرقانونی است و این مورد برای این افراد ثبت شده است. همچنین آن‌ها قصد داشتند تا از پروفسور اخاذی کنند و از وی هشت میلیارد تومان پول طلب کردند که سپس این مبلغ به چهار میلیارد تومان تقلیل یافت.

رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ تصریح کرد: این افراد تاییدیه پول را از پروفسور گرفتند و شب گذشته پیش از اینکه مبلغ را دریافت کنند دستگیر و به اقدامات خود معترف شدند. پروفسور فرهود اقدامات شایسته و خدمات زیادی برای کشور ارائه کرده و ما در پلیس آگاهی وظیفه داشتیم این موضوع را به سرعت پیگیری و سلامت و امنیت وی را تامین کنیم.

قتل برای ۵۰ هزار تومان

محمدخان (جوان ۲۶ ساله افغانستانی) که به اتهام قتل هموطنش دستگیر شده است، در پناه کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب هدایت شد تا جزئیات این حادثه هولناک را در حضور قاضی ویژه قتل عمد بازگو کند و به سوالات تخصصی وی پاسخ دهد.

این جوان ۲۶ ساله که در وقت فوق العاده مقابل میز عدالت ایستاده بود، پس از تفهیم اتهام قتل عمدی مرد مسلمان و بهره‌مندی از حقوق قانونی درباره این جنایت تاسف بار به قاضی صادق صفری گفت: مدت زیادی نیست که وارد ایران شده‌ام و در یک مرغداری در اطراف آرامگاه فردوسی به همراه چند نفر دیگر از هموطنانم مشغول کار هستم اما اختلاف من با یکی از کارگران دیگر از آنجا شروع شد که من ۵۰ کیسه خالی مربوط به دان مرغ را به یکی از زعفران کاران فروختم.

قرار بود برای هر کیسه خالی هزار تومان بگیرم اما هنوز خریدار پولی به من نداده بود. در این میان یکی از همکارانم که حبیب‌الله نام دارد، از فروش کیسه‌های خالی مطلع شده و به طور پنهانی، ماجرا را برای صاحبکارم بازگو کرده بود. ساعتی بعد آقای مهندس (صاحبکار) مرا صدا زد و از فروش کیسه‌ها پرسید. او به من گفت چرا کیسه‌ها را فروخته‌ام و من هم به او گفتم قصدم این بود که پول حاصل از فروش را به شما بازگردانم اما هنوز پولی نگرفته‌ام.

از سوالات صاحبکارم متوجه شدم که حبیب‌الله مرا لو داده است به همین دلیل سراغ او رفتم و در حالی که به شدت از این رفتار همکارم عصبانی و خشمگین بودم به او اعتراض کردم که چرا این ماجرا را به آقای مهندس گزارش داده است، اما او در پاسخم گفت: «خوب کاری کردم!».

من که توقع شنیدن چنین جوابی را نداشتم در همان حالت خشم، گلویش را گرفتم و فشار دادم که هنوز هم آثارش روی گلوی او وجود دارد. با وجود این خودم را کنترل کردم و دستم را از زیر گلوی همکار ۲۰ ساله‌ام برداشتم. سپس از مرغداری بیرون رفتم تا از شدت عصبانیتم کاسته شود اما هنوز بیشتر از ۱۵۰ متر از محل دور نشده بودم که صدای ناسزاهای رکیک به خانواده‌ام را شنیدم.

دیگر نتوانستم تحمل کنم و به طرف همکارانم بازگشتم که حالا سه نفر شده بودند و کنار هم قرار داشتند. آنها با چوب و نبشی به من حمله کردند که آثار آن روی بدنم وجود دارد. در این هنگام من هم چاقوی بزرگی از آشپزخانه برداشتم و در حین درگیری به سینه وحیدالله زدم که او نقش بر زمین شد و جان باخت.

او در این جلسه بازپرسی و در پاسخ به سوال قاضی شعبه ویژه پرونده‌های جنایی که پرسید هر سه نفر با شما درگیر شدند، گفت: نه! حبیب‌الله و وحیدالله بامن درگیر شدند و مهیب‌الله ایستاده بود و فقط نگاه می‌کرد. از آن چاقو برای تمیزکردن مرغ در آشپزخانه استفاده می‌کردیم اما وقتی همکارانم بعد از زخمی شدن وحیدالله به دنبال من می‌دویدند آن را دور انداختم بعد هم به مهندس زنگ زدم و گفتم که ما با هم دعوا کرده‌ایم و از او خواستم که بیاید و هموطنم را به بیمارستان ببرد اما همکارم جان خود را از دست داده بود و به همین دلیل صاحبکارم مرا تحویل پاسگاه خلق آباد داد.

متهم ادامه داد: من از حبیب‌الله کتک خورده‌ام اما شکایتی از او ندارم. من قصد کشتن همکارم را نداشتم و با برداشتن چاقو ابتدا می‌خواستم او را بترسانم اما در همان حالت عصبانیت تیغه آن را بر پیکرش فرو بردم. اکنون هم از کرده خودم پشیمانم چراکه من به ایران آمده بودم تا با کارگری در اینجا، پول‌هایم را برای خانواده‌ام به افغانستان بفرستم که شرایط مالی خوبی نداشتند اما ای کاش دست به چاقو نمی‌بردم و اجازه می‌دادم آنها مرا کتک بزنند.

در این لحظه قاضی صفری پرسید آیا قبل از وقوع درگیری مواد مخدر، مشروب یا دارویی مصرف کرده بودید که متهم پاسخ داد: نه من اهل چیزی نیستم و آن روز هم هیچکدام از اینها را استفاده نکرده بودم و در سلامت کامل بودم که این حادثه تلخ رخ داد. ما با یکدیگر مثل برادر بودیم با هم کار می‌کردیم، غذا می‌خوردیم و در کنار یکدیگر می‌خوابیدیم ولی در یک لحظه که نبشی را در دست وحیدالله دیدم فقط یک ضربه چاقو به او زدم که با همین ضربه هم به قتل رسید.

در پی اعترافات صریح متهم، وی با صدور قرار قانونی در بازداشت موقت قرار گرفت و برای ادامه تحقیقات تحویل کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی شد.

کد خبر 616739

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.