«آخرین داستان»؛ درامی کهن اما چندلایه

پس از انتخاب درست یک منبع اقتباس غنی، رویکرد نویسنده و کارگردان انیمیشن «آخرین داستان» به این درام چندلایه است؛ به گونه‌ای که برای مخاطبانی از چند نسل قابلیت دریافت داشته باشد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، انیمیشن «آخرین داستان» به قصه‌ای ماندگار از ادبیات کهن پارسی می‌پردازد که برای مخاطب آشنا است اما به گونه‌ای دراماتیزه شده است که برای مخاطب کودک، نوجوان و بزرگسال همراه با کشف، تازگی و تعمیم‌پذیری باشد. این انیمیشن بلند سینمایی به نویسندگی و کارگردانی اشکان رهگذر در فاصله سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۶ وارد مرحله ساخت و تولید شده است. «آخرین داستان» به‌عنوان اولین نماینده سینمای انیمیشن ایران به نودودومین دوره جوایز اسکار معرفی شد، اما نتوانست به فهرست پنج نامزد نهایی راه پیدا کند.

انتشار رمان گرافیکی چهار جلدی «جمشید»، رمان دوجلدی «جمشید طلوع» و «جمشید غروب» که به زبان انگلیسی هم ترجمه شده، رمان مصور دوجلدی «ارشیا»؛ براساس کاراکترهای محوری و همچنین ساخت و عرضه بازی موبایلی «فرّ ایزدی» به‌عنوان محصولات جانبی این انیمیشن سینمایی، برای اولین بار در عرصه انیمیشن ایران اتفاق افتاده است.

رهگذر پس از ساخت انیمیشن‌های کوتاه و بازی‌های رایانه‌ای متعدد، گام در مسیر ساخت انیمیشن سینمایی نهاده که در ادامه ساخت «ژولیت و شاه» و «گنج اژدها» را به دنبال داشته است و دغدغه‌مندی او را نسبت به اقتباس از ادبیات ایران و جهان در قالب انیمیشن برجسته می‌کند.

«آخرین داستان» اقتباسی از یکی از قصه‌های مشهور «شاهنامه»، اثر سترگ حکیم ابوالقاسم فردوسی است که دستمایه‌های لازم برای تبدیل‌شدن به درامی کلاسیک، تأثیرگذار و همراه‌برانگیز را در اختیار دارد. علاوه بر آن که قابلیت کنکاش و واکاوی در تاریخ؛ گذشته، حال و آینده را به مخاطب خود می‌دهد. داستانی که با وجود دارا بودن شناسنامه زمانی، مکانی و کاراکترهایی برخاسته از روزگار خود، به‌واسطه آسیب‌شناسی انسان و انتخاب‌هایش در بزنگاه‌های اخلاقی و انسانی بین قدرت، جاه‌طلبی، آزادی‌خواهی، آزادگی و قابلیت ارجاع و تعمیم‌پذیری در همه دوران را دارد.

«آخرین داستان» درامی کهن اما چندلایه

این درام به دوره‌ای از حکم‌فرمایی پادشاهی جمشیدشاه بر سرزمین‌های شمالی و شهر جمکرد می‌پردازد که به‌واسطه فرّ ایزدی بر اهریمن دوران غلبه می‌کند و این پیروزی را نه خواست یزدان بلکه از قدرت خود می‌پندارد. همین غرور و نخوت است که سراشیبی سقوط او را هموار می‌کند. این مضمون اصیل که کشمکش‌های درونی انسان را بازتاب بیرونی داده، چالش ازلی، ابدی کل تاریخ بشریت است که به‌تناسب هر زمان، جغرافیا و اتمسفری به خوانشی متمایز منجر شده است. همین همه‌شمولی است که این درام و به شکل کلی‌تر داستان‌ها و قصه‌های شاهنامه را ریشه‌دار و جاودانی جلوه می‌دهد.

نکته مهم دیگر پس از انتخاب درست یک منبع اقتباس غنی، رویکرد نویسنده و کارگردان به این درام چندلایه است؛ به گونه‌ای که برای مخاطبانی از چند نسل قابلیت دریافت داشته باشد. مخاطبانی که چه‌بسا امکان درک کلام نغز فردوسی بزرگ را نداشته باشند اما با ترجمان تصویری روایتی ساده‌شده و ملموس، ارتباط برقرار می‌کنند. از کودکان و نوجوانان با ذهنیتی چه‌بسا خالی نسبت به این منبع اقتباس سترگ تا بزرگسالانی که قرار است شاهد خوانش فیلم‌ساز از آنچه قبل‌تر خوانده یا شنیده‌اند، باشند. طبیعی است چالش بزرگی برای فیلم‌ساز است که بتواند این گستره مخاطبان را با اثر همراه کند، به‌خصوص که کودکان و نوجوانان امروز، در معرض انیمیشن‌های پیشرفته و به‌روز جهانی از نظر تکنیک قرار دارند و این قیاسِ ناخواسته می‌تواند در برقراری ارتباط آن‌ها با این اثر تعیین‌کننده باشد.

سازندگان «آخرین داستان» تلاش کرده‌اند تمایز اثر خود را در اولین گام مبتنی بر منبع اقتباس و خوانش دراماتیک از اثری جاودانی قرار دهند و در مرحله بعد روند انیمیشن‌سازی ایران را با توجه به امکانات موجود و بضاعت خود ارتقا دهند. به همین دلیل است که می‌توان گفت در حیطه خاص خود به‌نوعی بی‌رقیب هستند و این اصالت است که آن‌ها را منحصربه‌فرد می‌کند.

نویسنده و کارگردان این انیمیشن ۱۰۰ دقیقه‌ای رویکرد هوشمندانه‌ای به دراماتیزه کردن رویدادها و به‌خصوص شخصیت‌پردازی کاراکترهایی داشته که به‌نوعی نام آن‌ها همراه با پیش‌زمینه ذهنی برای مخاطب است. در رأس این کاراکترها، ضحاک یا اژدهاک قرار می‌گیرد که تصویر ماردوش اهریمنی را در ذهن همگان می‌سازد.

اما نکته مهم این است که رویکرد سازنده اثر به این کاراکتر از پیش تعیین‌شده نبوده؛ به این مفهوم که او را به‌مثابه شخصیتی که واجد منحنی شخصیتی است، در هاله‌ای از رمز و راز معرفی می‌کند. جوانی که به‌واسطه دستیابی به تاج‌وتخت جمشیدشاه که برای شکار اهریمن سرزمین‌های شمالی را ترک می‌کند، به‌تدریج تیرگی‌های درونش بروز می‌کند و به تصاحب ذهنی و جسمی اهریمن درمی‌آید.

«آخرین داستان» درامی کهن اما چندلایه

نویسنده و کارگردان حتی برای نمایش تصویر از پیش تعیین‌شده ضحاک که در طول تاریخ با پسوند (ماردوش) شناخته می‌شود، تمهیدی هوشمندانه سنجیده است. تمهیدی که به‌نوعی سویه ابرقهرمانی یا درواقع ضدقهرمانی او را به‌روز و مدرن و روند فروغلتیدن ضحاک در دام سیاهی اهریمن را دراماتیزه کرده است.

این همان روند دراماتیزه کردن است که حتی ضحاک را از ریشه‌های انسانی خود مورد توجه قرار داده و می‌تواند به آسیب‌شناسی نوع بشر منجر شود. انسانی که در بزنگاه کشمکش‌های درونی بر سر قدرت و جاه و مقام و جاودانگی، قافیه را می‌بازد. البته که به مدد خلاقیت فردوسی، این حرص و طمع درونی بدل به مارهایی بر دوش ضدقهرمان قصه شده است که برای تغذیه نیاز به مغز جوان دارند تا صاحبشان نامیرا شود.

مسیر درام به گونه‌ای حساب‌شده و تدریجی پیش می‌رود که در بزنگاه سیطره تاریکی برجهان قصه، رگه‌های باریک ورود نور با تولد مخفیانه نوزادی به نام آفریدون کدگذاری شود. کودکی که قرار است بدل به قهرمانی شود که به ظلم ضحاک پایان دهد. انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» در کنار منبع اقتباس اصیل، فیلم‌نامه حساب‌شده و کارگردانی دقیق مبتنی بر گستره‌ای از مخاطبان، از دستمایه‌های لازم برای ایجاد جذابیت بهره کافی برده است. استفاده از صداپیشگی بازیگران چهره و حرفه‌ای سینما که صدایی آشنا، شناسنامه‌دار و خاطره‌انگیز برای مخاطب دارند، تمهیدی است که باعث شده این اثر بُعدی تازه به کاراکترهای انیمیشنی خود و البته در راستای تجربه‌های موفق انیمیشن‌های جهانی برای استقبال مخاطب بدهد.

از پرویز پرستویی، لیلا حاتمی و حامد بهداد تا باران کوثری، اشکان خطیبی، اکبر زنجانپور، بیتا فرهی، حسن پورشیرازی، فرخ نعمتی و شقایق فراهانی که به‌واسطه همخوانیِ صدا با کاراکتری که متحرک‌سازی شده، ابعادی جدید به نقش خود و کنش و واکنش‌هایش داده‌اند تا برای مخاطب همدلی برانگیز باشد.

«آخرین داستان» انیمیشنی است که همواره و در هرزمانی قابلیت دیدن، کشف، تحلیل و تعمیم‌پذیری دارد، چراکه از چالش‌های ازلی، ابدی بشری در نبرد میان وجدان و اخلاق و منیّت‌های درونیِ اهریمن‌پسند می‌گوید که قابل ارجاع است.

یادداشت از: سحر عصرآزاد

کد خبر 607835

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.