جشن امضای "چای خاک" در نمایشگاه کتاب تهران/ هنوز زمان رونمایی در اصفهان مشخص نیست

"چایِ خاک" داستان بلندی نوشته مرضیه کهرانی، نویسنده اصفهانی است که سال گذشته منتشر شد وجشن امضای این کتاب روز پنجشنبه _بیست‌ودوم اردیبهشت‌ماه_ در نمایشگاه کتاب تهران برگزار خواهد شد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، نویسنده‌های زن در سال‌های اخیر، پیشتاز عرصه نگارش رمان و داستان کوتاه بوده‌اند؛ در میان برگزیدگان جوایز ادبی نیز نام نویسندگان زن زیادی به چشم می‌خورد. در اصفهان هم آن طور که از کتاب‌های منتشر شده و جلسات انجمن‌های ادبی مشهود است، فعالیت نویسندگان زن چشمگیر است.

یکی از این بانوان پرکار در زمینه ادبیات، مرضیه کهرانی است که به تازگی آخرین اثر او با عنوان "چای خاک" منتشر شده است. رونمایی از این کتاب به دلیل شیوع ویروس کرونا به تعویق افتاد، اما بدون رونمایی نیز بازخورد خوبی داشت.

مرضیه کهرانی، نویسنده در رابطه با جلسه رونمایی از این کتاب به خبرنگار ایمنا می‌گوید: رونمایی از کتاب من مسلماً به جز تهران، در اصفهان هم برگزار خواهد شد؛ اما هنوز تاریخ آن مشخص نیست. اما جشن امضای کتاب ساعت ۱۷ تا ۱۹ روز پنجشنبه _بیست‌ودوم اردیبهشت‌ماه_ در غرفه "هزاره ققنوس" برگزار خواهد شد.

او درباره کارهای در دست چاپ خود نیز خاطرنشان می‌کند: کار بعدی من، مجموعه داستان و رمان خواهد بود؛ البته رمان من هنوز به مرحله بازنویسی نرسیده است.

این نویسنده درباره میزان استقبال از کتاب اظهار می‌کند: چای خاک تازه چاپ شده و بعد از انتشار، پیگیر میزان فروش از انتشارات نبودم، اما می‌دانم که کتاب هنوز به چاپ دوم نرسیده ولی بازخوردی که از آن در این مدت گرفتم، خوب بوده است.

درباره "چای خاک" و داستان نوری

کتاب را که به دست می‌گیری کنار گذاشتنش سخت است. قلم کهرانی گیراست و داستان بلند او پیشنهاد خوبی برای مطالعه در تعطیلات پایان هفته محسوب می‌شود.

در صفحات نخست "شازده احتجاب" هوشنگ گلشیری را در خاطر مخاطب زنده می‌کند. پیرمردی سرخورده بر بالین بیماری به نام "نوری" به مرور خاطرات خود می‌پردازد.

خانه نوری مثل خاطراتش بوی نم و نای ماندگی می‌دهد. دیگر شخصیت اصلی داستان، پرستار زنی از طبقه فرودست جامعه است.

"چایِ خاک" گاهی از زبان زن و گاهی از زبان پیرمرد، راوی زندگی گذشته و حال آنها است.

زن گویی در خانه دیگری زندگی می‌کند و روایت او از ماجراهای خانه‌ای که در آن روز را به شب می‌رساند با روایت مرد کاملاً متفاوت است، آن‌قدر متفاوت که فقط زمانی که پیرمرد می‌میرد در یک کلام می‌گوید: "مُرد" و دیالوگش می‌شود: "مُرد! نوری را می‌گویم. بالاخره نوری مُرد. این چند ماهه شده بود پوست و استخوان و چسبیده بود به تشک. یک انگشتش را هم نمی‌توانست تکان بدهد. نوری که مُرد، گرد و خاک همیشگی خانه هم خوابید. فقط خاک نرم نشسته روی ملافه‌اش که هر چه می‌تکانم، نمی‌رود. این مدت فقط چشم‌هایش می‌دوید و هی دور می‌زد روی تاق و در و دیوار. عُقّش می‌گرفت؛ آن‌هم نه‌فقط از غذاهای آبکی که خوردش می‌دادم. این‌طور که فهمیدم از زمین و زمان عُقش می‌گرفت. حتم دارم که درست فهمیده‌ام؛ از من و خودش و شَعری هم عُقش می‌گرفت. یقین تنها چیزی که توی این دنیا عُقش را درنمی‌آورد، پسرهایش بودند."

درباره نویسنده

مرضیه کهرانی نویسنده و استاد کلاس‌های داستان‌نویسی در اصفهان است. از او پیش از این مجموعه داستان "بالاتر از موج‌ها" در سال ۱۳۹۴ منتشر شد که داستان‌هایی درباره جنگ ایران و عراق داشت که توسط انتشارات سوره مهر چاپ شدند.

رمان "کرانه ناپدید" این نویسنده در سال ۱۳۹۹ چاپ شد. این رمان سرگذشت دختری است که داستانی نفس‌گیر درباره عشق را روایت می‌کند. داستان با زیرلایه اسطوره و با پرداخت تازه روایت شده است.

کهرانی به جز کار داستان‌نویسی و آموزش آن به نوجوانان و بزرگسالان، به ویراستاری نیز می‌پردازد.

در بخش دیگری از رمان "چای خاک" می‌خوانیم: "می‌دانستم کارش تمام است و همین روزها است که بوی الرحمانش بلند شود؛ اما چیزی که نمی‌دانستم این بود که بیخودی منتظر چیست؛ یعنی آن را هم می‌دانستم؛ نمی‌فهمیدم چرا ناامید نمی‌شود. خودش بهتر از من می‌دانست محال است پسرهایش خارج را بگذارند و بیایند اینجا بالای سر مرده نم‌کرده پدرشان؛ اما بازهم چشمش به در بود."

به گزارش ایمنا، جشن امضای کتاب "چای خاک" روز پنجشنبه _بیست‌ودوم اردیبهشت‌ماه_ در غرفه "هزاره ققنوس" نمایشگاه کتاب تهران برگزار می‌شود.

کد خبر 574331

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.