به گزارش خبرنگار ایمنا، اداره کلانشهرها امروز به موضوع مهمی برای مدیران شهری تبدیل شده و از مهمترین مفاهیم در این زمینه، «مشارکت اجتماعی» و «احساس تعلق محلهای» شهروندان است. محله به عنوان یک مکان کالبدی و اجتماعی میتواند شرایط مناسبی را برای افزایش مشارکت مردم و استفاده از توان جمعی آنان فراهم آورد و از سوی دیگر در بازتولید هویت محله، تقویت حافظه تاریخی محله، تقویت حس تعلق و مشارکت شهروندان در محله، ایجاد فضاهای عمومی و گفتوگو بین شهروندان و حفظ سازمان محلهای بسیار مهم و قابل توجه است.
طی دهههای اخیر تأکید برنامهریزی و مدیریت شهرها، بیش از هر زمان دیگری به سطوح پایینتر و ابعاد ملموس زندگی شهری متوجه شده که به نوعی سیاستگذاری، برنامهریزی و مدیریت شهری را از خردترین واحد، یعنی محله در شهر هدف قرار داده است.
توسعه بیرویه شهرهای بزرگ امروز، چارهای جز توجه به محلهمحوری و توانمندسازی محلات در اداره هر چه بهتر شهر به عنوان مکملی برای ارتقای حقوق ساکنان آن برای طراحان و برنامهریزان شهری باقی نگذاشته است. درواقع این الگو در پی شناخت سرشت خاص هر محله و ناحیه شهری است.
در این رویکرد نگاه برنامهریزی و مدیریت از «پایین به بالا» مبتنی بر توانمندسازی، نگرش «دارایی مبنا»، تأکید بر منابع انسانی و سرمایههای اجتماعی و مشارکت جمعی ساکنان محلات است. تجارب نشان داده که «مدیریت محلهمحور» یکی از بهترین راهکارها برای کاهش مشکلات شهری است؛ زیرا محله به عنوان یک واحد جغرافیایی-تاریخی که هویت نمادین آن براساس مناسبات و روابط اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته، مناسبترین و پایدارترین شکل یک سازمان اجتماعی است که میتواند بهترین راه تصمیمگیری و اجرا را در اداره امور شهر متجلی سازد.
محلهگرایی میکوشد نظم اجتماعی را برقرار سازد و امنیت اجتماعی، تفاهم و مشارکت مدنی را محقق کند؛ زیرا توسعه شهرها منوط به توسعه محلات آن است. در ارتباط با تأثیر و نقش محلات در مشارکت اجتماعی شهروندان، گفتوگویی را با «سیدمحمد امامی» کارشناس برنامهریزی شهری، انجام دادهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
آیا محلهبندی میتواند ملاک عمل شهرداریها قرار گیرد؟
برای برنامهریزی شهر باید به موضوع محلهبندی بهطورویژه توجه شود؛ اما آن چیزی که توسط مردم محله درک میشود و مرز ذهنی محلات است، با ملاک عمل شهرداری متفاوت خواهد بود. تشخیص اینکه مرز این محلات کجا است و در چه نقطهای باید اقدامات انجام پذیرد تا طرح و پروژهها اجرا شود، توسط مدیریت شهری انجام شده؛ البته مرز محلات به صورت مشخص به وسیله بلوکهای شهری از هم جدا شده است.
در برنامهریزی محلهمحور باید به این نکته توجه کرد که وقتی ما یک پروژه را در یک محله اجرا میکنیم، الزاماً تأثیر حوزه نفوذ آن پروژه در محله خاص نیست و در محلات همجوار نیز تأثیر خود را خواهد گذاشت. نباید فراموش کرد محلهبندی که توسط مدیریت شهری شناخته شده با آن چیزی که در ذهن مردم از محلات میگذرد، بسیار متفاوت است.
در برنامهریزی محلهمحور و توسعه شهری باید به چه نکاتی توجه کرد؟
برای برنامهریزی محلهمحور، باید توجه داشت که اجرای هر پروژه با توجه به حوزه نفوذ آن پروژه باید باشد و الزاماً اجرای یک پروژه در یک محله به معنای آن نیست که در حال رفع نیاز آن محله هستیم؛ زیرا به نیازهای دیگر محلات هم پاسخ میدهیم. چه بسا برخی از محلهها دسترسی منطقهای دارد و باید به آن توجه شود.
تعریف در برنامهریزی شهری به قدری زیاد بوده، روی آن کار شده و توسعه پیدا کرده است که شاید حرف جدیدی نتوانیم بزنیم، زیرا در حال بازتعریف آن هستیم و از تعابیر گذشته استفاده میکنیم؛ همچنین به نحوی از پتانسیل محلات برای مشارکت مردمی استفاده کردهایم.
متأسفانه در فرایند توسعه شهری با توسعه افقی شهرها، با افزایش جمعیت ساختار محلهای روبهرو هستیم. نباید شهر را طوری توسعه بدهیم که استخوانبندی آن از بین برود. متأسفانه این اتفاق افتاده است؛ استخوانبندی شهر، محلات آن است که با از دست رفتن آن، هویت، انسجام و یکپارچگی محلات نیز از بین میرود.
ساکنان محلات چگونه میتوانند با مدیریت شهری مشارکت کنند؟
ساکنان محلهها باید کمک کنند تا پروژههای مدنظر و مورد نیاز برای ارتقای کیفی محلات اجرا شود و مدیریت شهری نیز تلنگری به محلات بزند تا بتواند هویت از دست رفته محلات را تا حد امکان بازگرداند. البته نباید فراموش کرد که بازگشت به گذشته، هیچوقت امکانپذیر نیست؛ زیرا بافت محلات و ساکنان آن به دلیل مهاجرپذیربودن تغییر پیدا کرده و این تغییرات فرهنگی و اجتماعی، هویت محلات را از بین برده است.
اینکه بخواهیم بعضی از پروژهها را اجرا کنیم تا این هویت را برگردانیم یا فرهنگ را تغییر بدهیم، موفقیتآمیز نخواهد بود. اگر با توجه به تمام گروههای اجتماعی، همه گروههای سنی و حتی گروه جنسی در تعاریف پروژهها مشارکت داشته باشند، تأثیرگذار خواهد بود؛ لیکن اگر بخواهند نمونهگیری نظرسنجی از نیازها و کمبودهای محله یکجانبه باشد، خروجی موفقی نخواهد بود.
به نظر شما درحالحاضر شهروندان نسبت به محلههای خود تعلق خاطر دارند؟
تعلقخاطر داشتن، یک امر کیفی است و بخشی از کیفیت زندگی مردم محله را شکل میدهد. برای دانستن این موضوع که آیا شهروندان نسبت به محلههای خود تعلق خاطر دارند یا خیر، باید از آنها بخواهیم به عنوان مثال یک تصویر ذهنی از آن محله برای ما بکشند؛ اگر تصویر ذهنی ساکنان محله، یک تصویر ذهنی مشترک بود، نشان دهنده هویت و تعلق خاطر آنها به محله است.
متأسفانه پس از بحران کرونا با کاهش روابط اجتماعی روبهرو هستیم که این امر، موجب شده ارتباط مردم با مردم و با محیط کاربری بیرون از منزل، کم رنگ شده، منازل تبدیل به محیطهای خوابگاهی شود.
چه چیزی موجب از بین رفتن یکپارچگی و انسجام اجتماعی محلات شده است؟
در بعضی از مناطق شهری، افزایش قیمت زمین موجب شده که بافت جدیدی شکل بگیرد. همچنین در برخی از نقاط، کاهش قیمت زمین یا توسعهپذیری قسمتی از شهر موجب خالی شدن آن از جمعیت و پرتراکمشدن قسمت دیگری از شهر شده است.
این تغییرها باعث شده یکپارچگی و انسجام بافت اجتماعی محلات از دست برود. شهرداریها اگر بخواهند ارتباط برقرار کنند، نیاز به یک دید کلان همراه با دید خرد دارند تا مشارکت اجتماعی اتفاق بیفتد که با اجرای پروژهها میتوان این انسجام را شکل داد.
ایجاد یک پارک بازی در میانه یک محله در فصلی از سال، موجب شکل گرفتن ارتباطات اجتماعی میشود و این اقدام، مشارکت مردم را به همراه دارد. درواقع آنچه هسته محلات را شکل میدهد همان خدمات اجتماعی مانند: پارک، فرهنگسراها، کتابخانهها یا بخشهایی از محلات است که میتواند ترکیبی از آن باشد تا مردم محله به آنجا مراجعه کنند.
هسته محله میتواند چندمنظوره باشد و مشارکت اجتماعی را شکل دهد؛ حال اگر شهرداری بخواهد با مردم ارتباط داشته باشد، باید به این مراکز مراجعه کند. نخستین گام در بحث محلهمحوری، شناخت دقیق از مراکز محلات است و مرکز محله نقطه آغازین آن محله خواهد بود و سپس بخشهای مسکونی محله به آن اضافه میشود و کلیات محله را شکل میدهد. از کنار هم قرار گرفتن این محلات، شهر شکل میگیرد و پروژههایی که در مرکز محلات تعریف میشود در ارتقای محله تأثیرگذار است.
نظر شما