نجف دریابندری؛ ستایشگر زبان فارسی

یکم شهریورماه، زادروز نجف دریابندری، یکی از بزرگ‌ترین و ستایش‌شده‌ترین مترجمان، منتقدان، نویسندگان و عضو افتخاری انجمن صنفی مترجمان ایران است. ترجمه برخی آثار برتراند راسل، ساموئل بکت و ارنست همینگوی جزو شاهکارهای ماندگار او محسوب می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، نجف دریابندری از نویسندگان صاحب‌ سبک معاصر کشور بود که آثارش از اقبال خاص و عام برخوردار است. جایگاه دریابندری توانست کتاب‌های بسیاری را در حوزه تاریخ و فلسفه به فارسی روان برگرداند. وی در داستان‌نویسی نیز مهارت داشت. به‌عقیده صفدر تقی‌زاده، بعید نیست داستان‌نویسان دیگری که پس از این روزها یا هم‌زمان با آن در خوزستان ظهور کردند مانند احمد محمود، ناصر تقوایی، محمد ایوبی، منصور خاکسار و اصغر عبداللهی، حتی به‌صورت غیرمستقیم تحت تأثیر چند داستان کوتاهی باشند که دریابندری نوشته بود همچنین کتاب‌های «مستطاب آشپزی»، «درد بی‌خویشتنی»، «به عبارت دیگر» و «از این لحاظ»، جزو تالیفات غیرترجمه‌ای او به شمار می‌رود.

دریابندری؛ آقای ترجمه

برتراند راسل، فیلسوف شهیر که دریابندری چند کتاب از او ترجمه کرده در نامه زیبایی نثر او به انگلیسی را ستایش کرده است. ترجمه، تنها برگردان کلمات از زبانی به زبان دیگر نیست بلکه دمیدن روح دوباره به اثر است. کاری که دریابندری به نیکی از عهده آن برآمد. دقت نظر و وسواس وی در ترجمه و سختگیری در ویرایش کتاب‌ها، زبانزد جامعه ادبی و ناشران کتاب‌های او بود. نثر روان دریابندری در ترجمه، او را به یکی از بهترین و محبوب‌ترین مترجمان ایرانی تبدیل کرد.

یکی از توانمندی‌های وی در هنر ترجمه را می‌توان مهارت واژه‌گزینی و معادل‌یابی دانست برای مثال دریابندری معادل اسم کتاب فاکنر (همچون که دراز کشیده بودم و داشتم می‌مردم) را «گوربه‌گور» گذاشت که عبارتی بهتر و کوتاه‌تر است. وی در مقام مترجم، وظیفه انتقال معنا به مخاطب را تمام و کمال به انجام می‌رساند و با رعایت همه جزئیات و ریزه‌کاری‌هایی که از حس مسئولیت وی در برابر مخاطب نشأت می‌گرفت، ترجمه‌هایی سلیس و روان به جامعه ادبی تحویل می‌داد. از ترجمه‌های درخشان او و مقدمه‌هایی که بر کتاب‌ها نوشته است، افراد زیادی شیفته ادبیات داستانی شده‌اند و این هنری است که از توان هر مترجمی برنمی‌آید.

مهم‌ترین کتاب‌هایی که دریابندری به فارسی روان برگردانده است شامل «معنی هنر (آیزیا برلین)»، «عرفان و منطق و تاریخ فلسفه غرب (برتراند راسل)»، «وداع با اسلحه» و «پیرمرد و دریا (ارنست همینگوی)»، «گوربه‌گور (ویلیام فاکنر)»، «بازمانده روز (کازئو ایشی گرو)»، «بیلی رگتایم و باتگیت (ای. ال. دکتروف)»، «یک گل سرخ برای امیلی (ویلیام فاکنر)»، «معنی هنر (هربرت رید)»، «پیامبر و دیوانه (جبران خلیل جبران)»، «نمایشنامه‌های ساموئل بکت»، «هاکلبری فین» و «بیگانه‌ای در دهکده از مارک تواین» است. دریابندری برای ترجمه آثار ادبی آمریکایی، موفق به دریافت جایزه «تورنتون وایلدر» از دانشگاه کلمبیا شد.

شخصیت و اندیشه نجف دریابندری

دریابندری نمونه بارز یک روشنفکر روشن‌بین بود؛ هوشمند، فهمیده، ظریف، خوش‌مشرب، بذله‌گو و نکته‌پرداز. اگر با دیگران شوخی می‌کرد، می‌توانست خود را نیز دست بیندازد. بسیار خوان و بسیاردان بود. وی را به عنوان شخصیتی خودساخته، می‌شناسند؛ کسی که تحصیلات دانشگاهی نداشت و همه آموخته‌های خود را از زندگی و تجربه‌های شخصی کسب کرد.

محمدعلی موحد در صحبت از «حالات و مقامات» دریابندری به دو نکته اشاره می‌کند که شاید عصاره ویژگی‌های او باشد: «اول اینکه دریابندری آدمی است خودآموز به‌ معنی خودآموخته. خود، استاد خود بوده و خود، کِشت و دِرو کرد. دریابندری از شخصیت‌هایی نیست که متاع‌شان در تفاخر به حضور چند صباحی در سر کلاس فلان و بهمان و احیاناً گذراندن رساله‌ای با یکی از آنان خلاصه شود. به‌ همین‌ دلیل است که در نوشته‌ها و سخنان وی، خلاف فرآورده‌های نظام رسمی آموزشی، نشانی از خودنمایی و اظهار معلومات دیده نمی‌شود و مخاطب احساس می‌کند که یک دوست با او صحبت می‌کند.

نکته دوم آنکه در این دور و زمانه‌، سرعت بی‌سابقه و هولناک تحولات، چنان است که پیوند میان نسل‌ها در کمترین مسافت و کوتاه‌ترین زمان فرو می‌گسلد. پدر و پسر چندان بیگانه می‌شوند که زبان یکدیگر را نمی‌فهمند. در چنین قیامتی که برپا شده، نویسنده‌ای که امروز چیزی می‌نویسد و مورد توجه عامه قرار می‌گیرد، هر دم در خطر آن است که مخاطبان خود را از دست بدهد و رابطه‌اش با نسل‌های بعدی قطع شود اما نجف دریابندری از معدود نویسندگانی است که تا حدود زیادی در این میدان موفق عمل کرد. نجف همواره توجه و علاقه جوانان را جلب می‌کرد.»

نثر دریابندری، تکرار هیچ‌کس نیست

نثر نجف دریابندری، صرفاً در اثر تالیف‌ها و ترجمه‌های وی حاصل نشده است. او بارها علاقه خود به بعضی از آثار منثور فارسی، مانند آثار عبداله مستوفی را بیان کرده است. حسین معصومی‌همدانی، درباره نثر دریابندری گفته است: اگر تجربه زیست وی نبود، شاید نجف در عالم نثر، مقلد نثر قاجاری می‌شد؛ یعنی آدمی که به ظواهر می‌چسبد و به بعضی اصطلاحات و سعی می‌کرد این‌ها را تکرار کند؛ ولی نثر دریابندری، تکرار نثر هیچ‌کس نیست، نه نثر کلاسیک فارسی و نه هیچ‌کدام از نمونه‌های نثر فارسی و نه نمونه‌هایی که ایشان خیلی دلبستگی به آن‌ها نشان می‌دهند. نثر او واقعاً تقلیدناپذیر است. فکر می‌کنم کمتر کسی نوشته‌ای از دریابندری، لااقل از بهترین نوشته‌های او را خوانده باشد و احساسی شبیه به حسادت یا غبطه خوردن بر این توانایی، نداشته باشد. نثر او سهل ممتنع و یک نثر کاملاً متمایز است که عناصر و شیوه بیان آن نه فقط از جاهای مختلف سنت ادبی ما فراهم آمده، بلکه از یک زندگی فراهم آمده که به این آدم نوعی خلوص داده که راحت و روان می‌تواند منظورش را بیان کند.»

در راستای همین تحلیل، شاید بتوان در میان مترجمان ایرانی از نجف دریابندری در کنار عزت‌اله فولادوند و محمد قاضی به عنوان پیروان «مکتب سعدی» در نثر فارسی معاصر یاد کرد؛ مترجمانی که در ترجمه‌های خود هم به روانی و هم به رسایی نوشته نظر دارند.

کد خبر 516353

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.