به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی که ایمان کرمی، کارشناس ارشد اقتصادی در اختیار این رسانه قرار داده است: در سال ۱۳۹۹ اگر در خیابان قدم میزدید و از مردم سوال میکردید که بهترین بازار برای سرمایه گذاری چه بازاری است؟، شاید یکی از گزینهها بازار بورس بود؛ در محافل، مهمانیها، ادارات و حتی در تاکسی هم صحبت بازار بورس بود، از نحوه بیان صحبتها میتوانستیم متوجه شویم که اطلاعات مردم برای ورود به این بازار کامل نبود و بیشتر بر اساس صحبتهای دیگران وارد این بازار شده بودند.
صحبتهایی از این قبیل که فلان سهم را در این تاریخ این مقدار خریدهام و اکنون این مقدار شده است؛ بازدهیهای چند صد درصدی هر کسی را به وسوسه میانداخت که اندک پس اندازی را که دارد وارد این بازار کند و بر این موج بزرگ صعودی سوار شد.
اینکه چه سهمی میخریدند مهم نبود؛ زیرا هیچ اطلاعاتی نداشت و در کانالها، پیجها و اقوام به دنبال کسی بودند که به آنها اصطلاحاً سیگنال بدهد؛ در همین چند ماه حجم کانالها و پیج ها با سرعت نور افزایش پیدا کرد، اساتید نوظهوری با کت و شلوار به دنبال آموزش رایگان مردم و ارائه تحلیلهای معتبر بودند؛ پس از مدتی هم که دنبال کنندگان به این افراد استاد میگفتند بسیار به خود مغرور و لایو های بسیار جذابی هم میگذاشتند و وضعیت بازار را از لحاظ تکنیکالی با ابزارهای زیادی بررسی میکردند؛ تارگتهای نجومی هم برای همه سهمها میدادند.
خیلی از این تحلیلگران نوظهور تارگت ۸ میلیونی شاخص کل را در یاد دارند ولی این اتفاق نیفتاد؛ از یک بازه زمانی بسیار پر هیجان خرید بدون منطق، رسیدن به یک بازه فروش بسیار سنگین.
سدی شکسته بود و هیچ نهادی نه میتوانست جلوی آن را بگیرد و نه توان آن را داشت؛ نیاز به چندین هزار میلیارد تومان منابع بود، دولتی که کسری بودجه خود را از این بازار تأمین کرده بود هم تمایلی برگرداندن همان منابع به این بازار نداشت، بازار ریخت و بزرگترین اصلاح تاریخ خود را رقم زد؛ بسیاری سرمایه خود را از دست دادند، بسیاری از سهمهای بازار بیش از میانگین افت شاخص کل افت داشت، سهامهایی که هیچ توجیه بنیادی برای رشد آنها وجود نداشت؛ همه میدانستیم حباب قیمتی دارند اما زمان تخلیه آن را نمیدانستیم، برخی که در آن تاریخ بودند در خاطرشان هست برخی از نمادها بعد از مجمع افزایش سرمایه با ۱۰۰ درصد رشد قیمتی بازگشایی میشد و پس از آن هم مثبت ۵ درصد را ثبت میکرد و چندین هفته بعد هم همچنان رشد میکردند.
واقعیت این است که باید تغییر مهمی در شرکت رخ داده باشد که این افزایش چند صد درصدی توجیه پذیر باشد وگرنه دچار حباب قیمتی میشود. حال پس از یک سال بازار به تعادل رسید؛ مجدد روند صعود آغاز شده است اما چندان دیگری صحبتی از بورس در محافل و مهمانیها نمیشود، خاطره سرمایه گذاری در بورس برای یک عده یک خاطره تلخ شد که شاید دیگر تمایلی به ورود به این بازار نداشته باشند؛ اما کسانی که سالهای زیادی در بازار بودهاند بازار را میشناسند، سرد و گرم چشیده هستند و این تلاطمها برای آنها اهمیت ندارد، شاید مجدد تاریخ تکرار شود و رشدهای خوبی را شاهد باشیم، نمیخواهیم بگوییم که این رشدها متناسب نیست بلکه بسیاری از نمادهای بازار در وضعیت ارزندگی قرار دارند.
شرکتهایی که میتوانند تا پایان سال ۱۴۰۰، p/e های فوروارد زیر ۱۰ واحد را به خود اختصاص دهند، وضعیت مناسبتری نسبت به سایر نمادها دارند؛ در ریزشها بسیار مقاومتر هستند و برخی از آنها نسبت به سال گذشته رشد خوبی راهم تجربه کردند.
قیمت دلار در حال افزایش هست، کسری بودجه دولت همچنان پا برجاست و میتواند مشکلاتی را برای آن ایجاد کند؛ گشایش اقتصادی مهم نیز شکل نگرفته است که انتظار افزایش صادرات و فروش نفت را داشته باشیم و متأسفانه رشد نقدینگی همچنان ادامه دار است؛ همه اینها عوامل ایجاد تورم هستند، این تورم در سراسر اقتصاد تأثیر میگذارد و تغییرات نرخ دلار برای ما نماگر بسیار خوبی از تورم است.
بر اساس انتظارات و عوامل اقتصاد کلان احتمال تداوم رشد قیمت دلار وجود دارد و این انتظارات منجر به این شده است که بازار سرمایه خوشبختانه روند مثبتی را به خود بگیرد و در ابتدای امر توجه خود را به صنایعی اختصاص داده است که از رشد قیمت دلار تأثیر میپذیرند مانند صنایع فولاد، پتروشیمی معدنی؛ لذا تا زمانی که این پارامترهای اقتصاد وزنه تورم را سنگینتر میکند انتظار تداوم رشد شاخص کل بازار را خواهیم داشت. امیدواریم دید دولت به این بازار یک دید تأمین مالی شرکت باشد همگام با حفظ حقوق سهامدار خرد تا محلی برای کسری بودجه دولت و فروش سهام دولتی که نتایج مطلوبی را برای خریداران نداشت پیشنهاد میشود که همگام با کاهش نرخ بهره و حرکت سرمایهها به سمت بازار سرمایه حجم عرضه اولیهها افزایش یابد و به سمت کاهش مالکیت دولت در کارخانجات برویم، بنگاههای اقتصادی بتوانند با عرضه متناسب سهام خود تأمین مالی بکنند و بازارگردانی برای همه نمادهای بازار انجام شود.
ابزارهای مالی جدید با عمق بیشتری مورد استفاده قرار بگیرند و سطح آموزش در بین مردم افزایش یابد؛ دیدگاه نوع آموزش در ابتدا تحلیل بنیادی و سپس تحلیل تکنیکال شود زیرا لازم است سرمایه گذاران با اطلاعات مهم و بنیادین شرکتهای بورسی آشنا شوند.
در کل سال خوبی برای بازار سرمایه پیش بینی میشود. به نظر بتوان به سقف قبلی شاخص نیز دست پیدا کرد، باشد که با کسب دانش صحیح بورسی در جهت به دست آوردن سود پایدار از این بازار اقدام کنیم.
نظر شما