برای بستن دهان مردم صحبت ابراهیم‌زاده را می‌کنند/ مدیران ذوب‌آهن رضایی را باور داشتند؟

فصل کابوس‌وار ذوب‌آهن با خوش شانسی تمام شد و گاندوها همچنان در جدول لیگ باقی ماندند. آنچه پر واضح است رحمان رضایی و مجتبی حسینی دوای درد سبزپوشان نشدند و همین موضوع هیئت مدیره باشگاه را این روزها به تکاپو انداخته تا به سراغ فردی جدید برای هدایت تیم‌شان در لیگ بیست و یکم بروند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، بازیکنان زیادی از هم‌اکنون آهنگ جدایی از اردوگاه ذوب‌آهن را کوک کرده‌اند و معلوم نیست هیئت مدیره این باشگاه قادر به پر کردن جا خالی این بازیکن‌ها در نیم فصل باشند یا خیر؟

به بهانه روزهای سخت گاندوها به سراغ منصور ابراهیم‌زاده رفتیم؛ او که در پرشکوه‌ترین دوران فعالیت تیم ذوب‌آهن، هدایت این تیم را بر عهده داشت، اگر چه مدتی از فوتبال ایران و عرصه مربیگری دور بوده، اما قطعاً یکی از بهترین افراد برای وارسی مشکلات این باشگاه اصفهانی است. از ابراهیم‌زاده به عنوان یکی از گزینه‌های سرمربیگری ذوب‌آهن نیز نام برده می‌شود. در همین خصوص با این مربی کهنه‌کار فوتبال ایران گفت و گویی را انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید:

همان طور که می‌دانید ذوب‌آهن فصل بعدی را پشت سر گذاشت. علت چنین نتایجی چیست؟

اول جا دارد خدا را شکر کنیم که تیم ذوب آهن به همت تیم‌های دیگر در لیگ ماند و این محبت را فراموش نکنیم. نکته دوم آرزو کنیم همه هم وطن‌هایمان و مردم شهرمان از وضعیت کرونایی خارج شوند و بتوانند واکسن استفاده کنند تا به زودی این معضلی که گریبان جامعه‌مان را گرفته از بین برود.

ولی اگر بخواهیم شرایط و وضعیت ذوب آهن را بررسی کنیم، باید نگاه کنیم که این دیدگاه از سال گذشته در ذوب‌آهن شروع شده است. یعنی اگر یادتان باشد، سال گذشته هم چنین شرایطی داشتند و لوکا بوناچیچ آمد تا به تیم کمک کند. اواخر فصل بود که دیدیم آقای رحمان رضایی به عنوان مدیرفنی به تیم اضافه شدند؛ اینجا خودش اولین سوال پیش می‌آید که چگونه شد که وقتی مربی باتجربه ای مثل لوکا یا خیلی دیگر از دوستان دیگر در اصفهان حضور داشته و جایگاه خیلی مطلوبی دارند، مدیرفنی تیم نشدند، اما رحمان رضایی مدیر فنی شد؟ اگر این صحبت را می‌کنم به این خاطر نیست که بخواهم راجع به شخصیت رحمان رضایی حرف بزنم چرا که او بازیکن تیم ملی‌و ذوب آهن بود و در ایتالیا بازی کرده بود ولی دنیا مربیگری با بازیگری‌خیلی متفاوت است.

 برای بستن دهان مردم صحبت ابراهیم زاده را می‌کنند/ مدیران رحمان رضایی را باور داشتند؟

اگر رزومه مربیگری رحمان رضایی را نگاه بکنیم، آنچنان نبود که بیاید و سال گذشته به عنوان مدیر فنی تیم انتخاب شود. در ادامه وقتی نگاه می‌کنیم در شروع فصل گذشته، رحمان رضایی آمد و سرمربی تیم شد که خودش سوال بود که چطور او سرمربی شده!؟ در همین زمان خیلی از بازیکن‌ها هم علیرغم اینکه قرارداد داشتند، از تیم جدا شدند و درتیم تغییرات خاصی به وجود آمد.

اگر همین جا سوال کنیم که مشکل چه بوده است، باید بپرسیم در مدیریت کارخانه و باشگاه چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتند که رحمان رضایی را به تیم اضافه کرده و چنین مسئولیتی را به او بدهند؛ در جایی که نیروهای بسیاری مثل خیلی از مربی‌ها و بازیکنان جوانمان در اصفهان بودند که می‌توانستند کمک کنند. در اواسط فصل نیز که نگاه کنیم، تضادی بین رحمان رضایی و رسول کربکندی به عنوان مدیر فنی باشگاه به وجود آمد و همین تشنج‌ها، مشکلاتی را برای تیم به وجود آورد.

به علاوه اولتیماتومی که به تیم دادند باعث شد خود به خود، فشار و استرس مضاعفی روی تیم قرار گیرد. در نیم فصل مجتبی حسینی آمد که تجربه بیشتری در مربیگری در تیم‌های دیگر و حتی در همین ذوب آهن زمان آقای گل محمدی داشت. این تغییرات به وجود آمد اما آیا بازیکنانی بود که بتوانند جذب کنند؟

به طور کلی تصمیم تغییر سرمربی ذوب‌آهن در نیم فصل را درست می‌دانستید؟

باید این اتفاق می‌افتاد و سرمربی عوض می‌شد اما آمدن آقای حسینی می‌توانست واقعاً کمک کند؟ در شروع مسابقات نیم فصل دوم نیز چنین اتفاقی افتاد و نتایج خوبی در چند بازی اول به دست آمد اما در ادامه نتوانستند در کادر فنی، بازیکنان و چه سایر بخش‌ها آن طور که شایستگی تیم، باشگاه و بازیکنان ذوب آهن است، نتایج را به دست آورند. در واقع از سه بعد این مسئله را بررسی می‌کنم. بعد اول بحث مدیریتی است که به نظرم خیلی قوی کار نکردند. بخش دوم ضعف داوری‌ها بود که در بازی‌های اول واقعاً خیلی ضعیف کار کردند و امتیازهای زیادی از تیم گرفتند. مسئله بعدی جدا شدن بازیکنان از تیم ذوب آهن در اول فصل و در نهایت ضعف‌های فنی در بخش‌های دفاعی و به ثمر رسیدن گل بود و مهم‌تر از همه این مسائل به عقیده‌ام، مشکلات روحی و روانی بود که بازیکنان داشتند و هر چه تیم نتیجه نمی‌گرفت و موفق نمی‌شد، شرایط برایشان سخت و سخت‌تر می‌شد. همه این مسائل عواملی بود که چنین شرایطی را برای ذوب آهن رقم زد.

مسائل مختلفی را برای به وجود آمدن مشکلات ذوب‌آهن مطرح کردید. به نظرتان کدام مسئله مقصر اصلی است؟ به نظر از صحبت‌هایتان بیشتر مدیریت باشگاه را عامل چنین وضعیتی می‌دانید؟

دقیقاً. وقتی این موضوع را عنوان می‌کنم منظورم این است که به نظرم در بخش مدیریتی انتخاب مربی و بازیکن برای ذوب آهن با خیلی از تیم‌های دیگر متفاوت است چرا که ذوب آهن فرهنگی خاصی را از برخورد و رفتار با بازیکن‌هایش، مدیریتش، رسانه‌ها، هوادارانش و حتی کارمندانی که در این باشگاه کار می‌کنند، خیلی متفاوت است و فرهنگ خاص و آرامشی را می‌طلبید. مسئله‌ای که اینجا اهمیت دارد، "باور" است. آیا مدیرانی که رحمان رضایی را سر کار گذاشتند واقعاً رحمان رضایی را باور داشتند یا نه؟ آیا بازیکنان آقای رضایی را باور داشتند؟ آیا خود رحمان رضایی بازیکنانی را که با آنها کار می‌کرد را قبول داشت؟ اینها همه مشکلات ویژه ای بود که برای ذوب آهن به وجود آمد.

 برای بستن دهان مردم صحبت ابراهیم زاده را می‌کنند/ مدیران رحمان رضایی را باور داشتند؟

نمونه ذوب‌آهن این روزها را شاید چند سال قبل در سپاهان داشتیم اما دیدیم که آن‌ها توانستند دوباره به روزهای خوب‌شان برگردند. رمز موفقیت‌شان چه بود و آیا ذوب‌آهن هم می‌تواند همین مسیر را طی کند؟

سپاهان آن سالی که می‌رفت به لیگ دسته یک برود و تیم حفظ شد و توانست با تلاشی که بازیکنان انجام داده و شرایطی را فراهم آوردند، توانستند در لیگ بمانند. مشکلاتی که آن زمان برای سپاهان به وجود آمده بود به این خاطر بود که بازیکنان زیادی در همان مقطع جدا شده و مربیان متعددی را انتخاب کردند.

وقتی که نگاه می‌کنیم آن موقع تنش‌هایی بین هواداران، بازیکنان و مدیریت در سپاهان به وجود آمد که چنین مشکلی را رقم زد. همان بازیکن‌هایی که بین شأن با هواداران تنش ایجاد شده بود، ماندند و سال بعد در آرامش با آقای قلعه نویی کار کردند و مشکلی به وجود نیامد. به علاوه سالی که قلعه نویی آمد، بازیکنان خیلی زیادی که در سطح سپاهان بودند، جذب تیم شدند.

دیدیم که رفته به رفته تیم آقای قلعه نویی هم امتیاز از دست داد و به دلایل خاصی نتوانستند قهرمانی را به دست آورند اما با این حال بازیکنان شأن برای امسال حفظ شدند. وقتی می‌بینیم که در پایان همین فصل سه بازیکن سپاهان لژیونر می‌شود، نشان می‌دهد بازیکنان خوبی داشتند. حفظ این بازیکن‌ها، نیاز به مدیریت خاصی داشت که با آمدن آقای ساکت خیلی تغییر کرد. ایشان توان خیلی بالا و شناخت کاملی از اصفهان، باشگاه سپاهان، کارخانه فولاد مبارکه، بازیکنان سپاهان و محرم نویدکیا داشت و با اعتماد کاملی که به مربی جوانی مثل نویدکیا کردند، محرم توانست با آرامش و استفاده از تمام نیروهایی که در اصفهان بودند و مربی باتجربه ای در کنار تیم، چنین نتایجی را کسب کنند.

از اعتماد به محرم نویدکیا گفتید. تا چه اندازه اعتماد به مربیان تازه‌کار می‌تواند نتیجه بخش باشد؟

یادم است اولین سالی که خودم سرمربی ذوب آهن شدم، اعتماد مدیران تیم به من بود که سبب شد به فینال باشگاه‌های آسیا برسیم. اگر آن اعتماد، باور و ارتباط مناسبی بین بازیکنان، مربی و مدیریت نبود به چنین جایگاهی نمی‌رسیدیم. اگر خاطرتان باشد، زمانی که از ذوب آهن رفتم حتی تیم داشت در آن مقطع نیز به دسته پایین سقوط می‌کرد که مرحوم یاوری که جا دارد از ایشان یاد کنیم، توانستند تیم را حفظ کنند بعد یحیی گل محمدی آمد، شرایط تغییر کرد و ذوب آهن باز رشدی کرد تا دوباره شرایط امروز رخ دهد.

 برای بستن دهان مردم صحبت ابراهیم زاده را می‌کنند/ مدیران رحمان رضایی را باور داشتند؟

چند بار به استفاده از نیروهای بومی اشاره کردید. آیا استفاده از نیروهای بومی در تیم‌های اصفهانی می‌توانند به آن‌ها کمک کند؟

باورم این است که نیروهای خیلی قوی در اصفهان داریم و باید از آنها استفاده کنیم. لازم است آنها را بشناسیم و اعتماد کاملی به این نیروها بکنیم؛ حتی ممکن است دچار افتی شویم ولی در مجموع برنده این مسائل خودمان هستیم و اعتقاد دارم باید در کنار هر تیمی یک سری نیروهای قوی پشت تیم در بخش مدیریت و فنی باشند و بتوانند تأثیر گذار باشند.

به عنوان سوال آخر، برخی منابع شما را یکی از گزینه‌های سرمربیگری ذوب‌آهن می‌دانند. چنین موضوعی را تأیید می‌کنید؟

اصلاً چنین صحبتی نبوده و همیشه برای اینکه بخواهند بحث دیگری را عنوان کنند و حتی برای اینکه در دهان مردم را ببندند، صحبت ابراهیم زاده را می‌کنند ولی تا حالا هیچ گونه صحبتی با من برای سرمربیگری ذوب آهن نشده است‌.

گفت و گو از: سروش فدایی _ خبرنگار سرویس ورزش ایمنا

کد خبر 512162

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.