بلیت بخت آزمایی دوباره دراگان

اگر چه اسکوچیچ دست به کار بزرگی زد و تیم ملی را از مخمصه نجات داد، اما این روزها فدراسیون باید تصمیم بگیرد که آیا قصد ادامه دادن با دراگان را دارد یا خیر؟

به گزارش خبرنگار ایمنا، با پایان شرایط عجیب و غریب تیم ملی در انتخابی جام جهانی که به لطف ویلموتس و نتایج ضعیفش در دور رفت رقم خورده بود، فوتبال ایران سر دوراهی بزرگ‌تری قرار گرفته؛ اینکه اسکوچیچ برای مرحله نهایی مقدماتی بماند یا به سراغ سرمربی اسم و رسم دارتری باید گشت؟ به هر حال تئوری‌های مختلفی برای پاسخ به این سوال مطرح است، اما آنچه می‌توان با اطمینان از آن حرف زد، عملکرد تحسین برانگیز دراگان اسکوچیچ تا اینجا کار روی نیمکت یوزها است.

قطعاً هفت برد پشت سرهم نمایشی نیست که بتوانیم آن را حاصل شانس بدانیم یا بخواهیم سرمان را زیر برف کرده و این نتایج را برآمده از تکنیک ذاتی بازیکنان بدانیم. واقعیت این است که اسکوچیچ، همان مردِ کروات ملوان، خانه به خانه و همان مربی است که بهمن ۹۸ شاید فکرش را هم نمی‌کردیم بتواند گره گشا فوتبال ملی مان باشد؛ ولی او ماند، جنگید و شد. شکستن طلسم در خاک بحرین و پیروزی بعد از ده سال برابر عراق با اطمینان دستاورد مهمی بود که با کیروش و مربیان خارجی دیگر هم در دست یابی به آن ناکام ماندیم.

مطمئناً این نتایج و همین هفت تجربه کوتاه روی نیمکت تیم ملی ایران برای اسکوچیچ نقطه عطفی در رزومه کاری و سکو پرشی به سوی تیم‌های بزرگ‌تر است. او حالا نشان داد یک مربی معمولی نیست که صرفاً فرمول موفقیت تیم‌های میان جدولی و دسته یکی را بشناسد بلکه سرمربی توانمندی است که در عرصه‌های بین المللی بزرگ‌تری نیز می‌توان به او اطمینان کرد. با این وجود سوال مهم‌تری هست که باید فدراسیون و فوتبالدوستان ایرانی برایش پاسخی بیابند؛ اینکه آیا با همه پیشرفتی که اسکو از بهمن ۹۸ تا به امروز در برند شخصی خود در جایگاه مربی ایجاد کرده، کیفیت و دانش فنی او برای فوتبال ملی ما در روزهای سخت‌تر کافی است؟

سوالی که هرگز نمی‌توانیم جواب قطعی به آن بدهیم. کسی چه می‌داند شاید اسکوچیچ بماند و چند ماه دیگر با صعود آسان به جام جهانی دوباره همه مان را شگفت زده کند ولی آیا قرار است برای این نسل طلایی فوتبال ایران قمار کنیم؟ تاس بیاندازیم که بخت و اقبال برایمان از مربی تازه کار، هروه رنارد عربستان را بسازد؟ شاید هم ساخت، شاید هم مثل پیش مقدماتی جفت شش آوردیم؛ ولی چه سود که وقتی از سرمربی بزرگ حرف می زنیم مقصودمان فقط کسب بردها و صعودها نیست.

به تیم ملی در روزهای پیش از کیروش نگاه کنید؛ تعداد لژیونرهای کشورمان به انگشتان دو دست هم نمی‌رسید، اما هشت سال نگرش حاکم او بر فوتبال ملی، سه آقای گل لیگ‌های اروپایی را پیش کش فوتبال ایران کرد. این البته به آن معنا نیست که کیروش کعبه آمال تیم ملی و بازگشتش، نقشه گنج باشد ولی مقصود این است که نقش سرمربی تیم ملی تا چه اندازه می‌تواند در ابعاد مختلف فوتبال یک کشور مؤثر واقع شود.

در هر حال چه بخواهیم و چه نه، شهریور فرا می‌رسد و زمانی برای از دست دادن نداریم. رقبایی تا دندان مسلح در وسعت شرق و غرب آسیا انتظارمان را می کشند و پا گذاشتن بدون ابزار لازم به چنین میدانی چندان هوشمندانه نیست. فرصت حضور در جام جهانی به میزبانی همسایه جنوبی مان که از اتفاق فوتبالیست‌هایمان به واسطه بارها حضور استادیوم‌ها و شرایط جوی آن را می‌شناسند، چیزی نیست که به این سادگی‌ها تکرار شود و از دست دادنش جز حسرتی بزرگ، عایدی دیگری در بر ندارد.

فرق رفتن و نرفتن به جام جهانی را باید از همه نسل‌های سوخته فوتبال ایران پرسید، اما در این بازه دو ماهه تا آغاز مرحله نهایی انتخابی بهتر است تصمیم بگیریم که جای شانس و گمان را به قطعیت دهد و دوباره وسط راه از آنچه برای تیم ملی مقدر کردیم، پشیمان نشویم چرا که بعید است راه برگشتی وجود داشته باشد. بیاید این بار بلیتِ بخت آزمایی دراگان نباشیم و به جای آن، هدایت کشتی تیم ملی را به دست کسی بسپاریم تا با خیال راحت آن را از طوفان گذرانده و یک سال دیگر با تمام ستارگان تیم ملی، در ساحل قطر پهلو گیرد.

کد خبر 501839

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.