چه کسی پاسخگوی قتل‌های خانواده خرمدین است؟

باور آن بسیار سخت است، والدین بابک خرمدین مرد و زنی سالخورده، دارای شان اجتماعی، مبادی آداب و اتوکشیده، قاتلان سریالی اعضای خانواده خود تا اینجای کشفیات باشند و مشخص نیست چند نفر دیگر قربانی این خانواده شده اند. چه کسی باید پاسخگوی این وضعیت باشد؟

به گزارش ایمنا، همه ما در شوک فرورفته ایم. بهت زده و هاج و واج از همدیگر می‌پرسیم چه خبر است؟ خانواده خرمدین چه کرده اند و باید یقه چه کسی را برای این وضع گرفت؟ چه کسی پاسخگوی رها بودن قاتلان سریالی خانواده خرمدین در جامعه برای سالهاست؟

شنیدن این خبر که امروز کشف شده سال‌های پیش دختر داماد خانواده خرمدین کشته و قطعه قطعه شده آنقدر شوک به جامعه وارد کرده که اخبار دیگر انتخابات و برجام و مذاکرات وین و نوسانات دلار و طلا جامعه را سردرگم کرده است.

چه کسی باید پاسخگوی وضعیت موجود باشد؟ اصلاً درست است بگوییم باید یک نهاد عمومی، دولتی یا حکومتی باید جواب بدهند چرا این خانواده تبدیل به قاتلان افسارگسیخته و حرفه‌ای شده اند؟ یا به کسی ربطی ندارد اشخاصی به اینجا رسیده اند که مانند محمد بیجه، سعید حنایی و دیگرانی سال‌ها قتل و کشتار کرده اند و ردپای آنها لابه لای نظام بوروکراتیک شل و وارفته تخصصی که وظیفه شناسایی این افراد و دور نگهداشتن جامعه از آسیب آنها دارد، مخفی مانده.

سوال اساسی دیگر این است که آیا آسیب‌های خانواده خرمدین تنها منحصر به اعضای خانواده بوده یا قاتلان عجیب این خاندان با سن ۸۱ و ۷۰ سال، بارها این کار وحشتناک را با اشخاصی انجام داده اند که ما آنها را ممکن است به عنوان گمشده، فرار کرده یا غایب مفقود الاثر بشناسیم؟ ابعاد جنایی این خانواده تا کجا پیش می‌رود؟ از قرار معلوم وضعیت روانی آنها از سوی روانشناس قانونی سالم گزارش شده است ولی مشخص نیست با وجود خونسردی و سلامت روان قاتلان، انگیزه اساسی این قتل‌ها چه بوده است؟ کافی است به یک روایت کوتاه از صحنه قتل بابک خرمدین توجه کنیم: پدر او، ۷ ساعت در حمام مشغول سلاخی جسد پسرش بوده است! ۷ ساعت تمام با کارد و ساطور، مفصل‌ها را از همدیگر جدا کرده، چربی و عضلات را بریده و دل و روده مقتول را درآورده و بسته بندی می کرده است؛ ۷ ساعت تمام.

حالا باید یقه چه کسی را گرفت؟ نهادهای انتظامی و قضائی که نتوانستند سالیان سال کشف کنند یک خانواده قاتل در میان مردم زندگی می‌کند، آنچنان که تصاویر جشنواره‌های فیلم مشخص است با سربلندی و افتخار روی صحنه می‌روند و از خاطرات خود می‌گویند. سخن بر سر این نیست که نهادهای قانونی سال‌ها ناتوان بوده اند، کما اینکه هزاران پرونده در سال، توسط این نهادها کشف و مختومه می‌شود. بلکه بحث اینجاست چرا این نهادها قادر به شناسایی خانواده‌ای این چنین پرخطر و هولناک نبوده اند؟ آیا کسی دنبال داماد و دختر خانواده نرفته؟ آیا اصلاً پرونده‌ای درباره مفقود شدن داماد و دختر خانواده تشکیل نشده؟ جسدهای قطعه قطعه کجاست؟ راست می‌گویند در سطل زباله انداخته اند؟ پس چرا آن موقع کشف نشد؟ خانواده قاتل مانند هانیبال لکتر، در فیلم سکوت بره‌ها قربانیان خود را خورده اند؟

این روزها صفحات حوادث سایت‌ها و روزنامه‌ها پر از شرح رویدادهای عجیب و غریب است. روایت قتل، تجاوز، سرقت، کلاهبرداری و خشونت تمامی ندارد. گویی جامعه تبدیل به کارخانه قاتل سازی شده است که هر آن شما باید احتمال بدهید خبر برسد که همسایه طبقه بالایی یا بلوک آن طرفی، قاتل، متجاوز، سارق یا کلاهبردار است. پرسشی که با دیدن این وضعیت پیش می‌آید این است که باز هم باید یقه چه کسی را گرفت؟

نهادهای اخلاق ساز و هنجارساز جامعه، از آموزش و پرورش گرفته تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صدا و سیما این همه بودجه و سرمایه را صرف کدام هنجارسازی کرده اند؟ فقط کافی است نگاهی به لیست بلندبالای دستگاه‌های عریض و طویلی که به نام ساختن فرهنگ و بالا بردن هنجارهای اجتماعی از بودجه عمومی برخوردارند بیاندازید تا شاید جوابی برای این سوال پیدا کنیم: چه کسی پاسخگوی وضعیت موجود است؟

منبع: خبرآنلاین

کد خبر 494664

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.