به گزارش خبرنگار ایمنا این روزها نبود خریدار از تعدد فروشندهها در بازار سرمایه پیشی گرفته است به طوری که در بسیاری از روزها شاهد جمع شدن صف فروش سهمهای بزرگ و شاخص ساز توسط حقوقیها هستیم و این در حالی است که خریداری نبوده و همه اقدام به فروش سهام خود کردهاند.
دلایل مختلفی موجب خروج نقدینگی از بازار سرمایه شده است به طوری که اکنون صف فروش سهام نیز خریداری ندارد حتی توصیه بسیاری از مسئولان مبنی بر نگاه بلند مدت به بازار سرمایه تأثیری نداشته و اکنون به هفتمین ماه که بورس روزهای قرمز را پشت سر میگذارد وارد شدهایم.
سیاستها و تصمیماتی از جمله تغییر دامنه نوسان و تبدیل آن به دامنه نوسان نامتقارن مثبت شش و منفی دو درصد فقط منجر به جلوگیری از ریزشهای شارپی بازار شد اما در نهایت شاخص کل مجدد به یک میلیون و ۱۰۰ هزار واحد بازگشت. همه این اتفاقات را در حالی شاهد بودیم که ابتدای سال گذشته مسئولان کشوری مردم را به سرمایه گذاری در بازار سرمایه تشویق کرده و میلیاردها تومان سرمایه سرگردان سرمایه گذاران خرد که بسیاری از آنان هیچ اطلاعاتی در رابطه با نحوه سرمایه گذاری در بورس نداشتند به این بازار وارد شد.
در خصوص تزریق منابع، اخبار گوناگونی مطرح میشود. از همان ابتدای ریزش شاخص کل بورس و اوراق بهادار صحبت از تزریق منابع به بازار سرمایه مطرح بود اما مدرکی برای اثبات آن منتشر نشد؛ اگر هم این منابع تزریق شده باشند تأثیر مثبتی در بازگرداندن اعتماد به بازار سرمایه نداشته اند.
به گفته محمد علی دهقان دهنوی، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار، آخرین اقدام برای بازگرداندن تعادل به بازار سرمایه تزریق ۲۰۰ میلیون دلار معادل پنج هزار میلیارد تومان است که باید دید تزریق این مقدار پول به بازار سرمایه موجب بهبود نسبی بازار خواهد شد یا خیر؟
به منظور بررسی روند صعود و سقوط طی شده در یک سال گذشته گفت و گویی با شاهین شایان آرانی، کارشناس ارشد مسائل اقتصادی داشتیم که شرح آن را در زیر میخوانید:
از نظر شما دلیل اصلی رسیدن شاخص بورس در ماههای ابتدایی ۹۹ به دو میلیون واحد چه بود؟
روند صعودی بورس از چند سال پیش از این شروع شد که علت عمده آن نگرش و تمرکز دولت بر اهمیت دادن به فعل و انفعالات در بازار سرمایه رسمی که همان بورس است بوده است به این معنا که دولت دید مثبتی نسبت به این بازار داشته و به صورتهای مختلف سعی کرده نقدینگیهای موجود در جامعه را به سمت این بازار سوق دهد. این اتفاق از جهاتی به نفع وضع اقتصادی کشور است اما اگر درست مدیریت نشود میتواند آفتی برای اقتصاد باشد.
سوق دادن نقدینگیها به سمت بازار سرمایه منجر به خروج قیمت سهام از رخوت شده و باعث شده ارزش سهام به واقعیت و ذات خود نزدیک تر شود. اما از یک جایی به بعد ورود نقدینگی به بازار، کنترل نشده ادامه یافت و رشد بی رویه شاخص بورس را شاهد بودیم. این بازار به گونهای رفتار میکند که هر زمان رشدی داشته باشد اگر درست مدیریت نشود میتواند ایجاد توهم کرده و بسیاری از افراد را به خود جذب کند که منجر به تشدید این رشد میشود.
جو روانی مثبت که همچون بهمن انباشته شده و منجر به افزایش شاخص میشد، توسط مسئولان نظارتی مدیریت نشده و به نوعی این رشد بیشتر از میزانی که از آن انتظار میرفت رخ داد. ارزشها تا تابستان سال قبل آنقدر اوج گرفت که شاخص بورس به دو میلیون واحد نیز رسید. به نظر آن نقطه بحرانی بورس ایران بود که متأسفانه در آن مقطع برای مهار این رشد بی رویه اقدامات لازم نشد، همه فکر میکردند این بازار در حال رشد، شکوفایی و بزرگ شدن است و این در حالی است که در همان موقع نیز پیش بینی شد که باید مواظب لغزنده بودن بود.
بازار در آن زمان حبابی شده بود، مسئولان نظارتی و دولت باید تمهیداتی را از پیش پیاده میکردند که از حاکم شدن هیجان در بازار جلوگیری کنند.
چه تمهیداتی باید در چنین زمانهایی برای جلوگیری از این حباب اندیشیده شود؟
اقدامات بسیاری در سطح کلان میتوان انجام داد که از جمله آن میتوان به تبلیغ نکردن بیش از حد برای جلوگیری از افزایش هیجان ورود به بازار اشاره کرد. تبلیغات بیش از حد و تشویق مردم به سرمایه گذاری در این بازار منجر شد متقاضی کاذب به بازار سرمایه ورود کند. بازار سرمایه جایی است که باید افرادی که به آن ورود میکنند حداقل دانش و مهارتهای لازم برای فعالیت در آن را داشته باشند، متأسفانه تشویقهای بیش از حد و بی رویه منجر شد، حتی کارگران ساده ای که آشنایی به مسائل بورس ندارند ثروت و زندگی خود را فروخته و به بورس وارد کنند.
این موارد علامتهای خطرناکی بود. متأسفانه در آن برهه زمانی این نوع تشویقها زیاد انجام شد، این در حالی است که باید اجازه میدادند بازار به صورت حرفهای و با بهرهگیری از بازیگران حرفهای روند خود را ادامه دهد و افراد معمولی نیز فقط از طریق صندوقهای سرمایه گذاری به بورس وارد شوند. مشاهده کردیم که بسیاری از افراد بدون داشتن دانش و آگاهی لازم به مسائل بازار سرمایه و صرفاً بر اساس تجربیات اطرافیان به آن ورود کردند. لازم بود در همان زمان آگاهی لازم به مردم داده میشد.
چندین بار درباره این مسئله در پایان تابستان هشدار ریزش بازار را دادم اما متأسفانه بالاخره شاهد از بین رفتن حباب بورس بودیم. بازار بیش از حد هیجانی شده بود و بسیاری در این میان ثروتهایشان را از دست دادند.
بخش عمدهای از صعود و سقوطهایی که در بورس دیدیم ناشی از نبود مدیریت صحیح فضای بازار و همچنین تأثیرات فضای سیاست خارجی کشور بوده است بنابراین اگر فرض کنیم تلاطم خارجی همواره وجود دارد، جو مثبت ایجاد کردن و ناتوانی در مهار آن عامل اصلی سقوط بورس بوده است.
چرا اکنون با وجود ثبات دلار و ارزندگی کامودیتیها در بازارهای جهانی همچنان شاهد ریزش بورس هستیم؟
همین موضوع ثابت میکند تأثیر پذیری بورس ما از دلار آنقدرها نیست، افزایش و یا کاهش قیمت دلار حتماً در بورس تأثیر دارد، مسائل سیاسی، انتخابات، تحریمها و … همگی در بورس تأثیر نسبی دارند، اما در یک و دو سال گذشته عامل اصلی صعود و سقوط بورس همان مواردی است که گفته شد. دو سال پیش میخواستند تشویق کنند مردم نقدینگیهایشان را به سمت بازار سرمایه ببرند که منجر به رونق تولید نیز خواهد شد، اما این تشویق نباید بیش از حد ادامه مییافت و باید ورود غیر متخصصان به بورس کنترل میشد.
به عبارتی باید درجه سنجشی برای بورس وجود داشته باشد تا با آن تب بازار را اندازهگیری کرده و روند ورود و خروج سرمایه به آن را کنترل کنند. تب بازار در سال گذشته در برههای از زمان بیش از حد بالا رفت و کنترل نشد.
روند معکوس بازار چگونه طی شد؟
حبابهای بازار سرمایه به یکباره از بین نمیرود، زمانی که روند معکوس شروع میشود حرفهایهای بازار میدانند چگونه عمل کنند زیرا سرمایه گذاری آنها دراز مدت بوده است اما در همان زمان ترس از دست دادن سرمایه افراد غیر حرفهای را در برگرفت همان افرادی که هیجانی به بازار وارد شده بودند به یکباره از آن خارج شدند و این روند ادامه دار شد، فروشهای متعدد پشت سر هم منجر به کاهش چند ماهه اخیر شاخص بورس شد.
اکنون به نقطهای رسیدهایم که بسیاری از بازیگران خرد و غیر حرفهای ثروتهایشان را از دست داده و دیگر به بازار باز نمیگردند. شاخص یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحدی کنونی نیز ناشی از فعالیت حرفهایهایی است که برای بلند مدت در بازار سرمایه گذاری کرده و اکنون فعالیت میکنند.
به نظر میرسد اکنون بازار نسبت به تابستان پالایش شده و بسیاری از بازیگران خرد از آن خارج شدهاند. البته اگر رشد بازار به صورت متعادل ادامه مییافت بسیاری از این افراد میتوانستند در آن بمانند. شاخص بورس در سه سال گذشته در حدود ۵۰۰ هزار واحد قرار داشت که اکنون به یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد رسیده است بنابراین شاخص بورس در این مدت صرفنظر از صعود و سقوطی که در سال ۹۹ داشت هر ساله بین ۳۵ تا ۴۰ درصد رشد داشته است.
پیش بینی شما از روند آینده بورس چیست؟
بازار اکنون منتظر نتایج وقایع مربوط به انتخابات ریاست جمهوری و مذاکرات وین است، این دو عامل در روند بازار سرمایه ایران نقش کلیدی دارد. اگر مسئولان نظارتی در بورس تداخل نکنند و اجازه دهند این بازار روند خود را از سر گیرد عملکرد بهتری خواهد داشت. نباید با صحبتهای رئیس جمهور جدید و تشویقها به ورود به بورس یا برداشتن تحریمها مردم هیجان زده شده و به بازار ورود کنند.
موجهای ورودی و خروجی بی حساب بازار را به تلاطم میرساند. اگر تحریمها لغو شود اقتصاد کشور رشد خواهد کرد اما باید شیب رشد آن را کنترل کرد. به نظر میرسد بازیگران و فعالان بازار منتظرند، عامل اصلی نتایج انتخابات و مذاکرات است.
آیا در این شرایط تزریق نقدینگی میتواند به رشد شاخص کمک کند؟
این که به شرکتها اجازه بدهند وام بگیرند و در بازار سرمایه، سرمایه گذاری کنند، این تزریقها تصنعی است و نمیتواند منجر به اصلاح بنیادی بازار شود. اگر خبرهای مثبت که کاذب نبوده و بیش از حد هیجانی نیست به بازار مخابره شود بازار میتواند به جایگاه اصلی خود برسد.
البته اگر به نقدینگی نیاز است کارگزارها میتوانند در حد متعادل و با توجه به استانداردهای بینالمللی نقدینگی به بازار تزریق کرده و با آن بازارسازی کنند. ورود بیش از حد نقدینگی مجدداً منجر به ایجاد حباب کاذب در بازار خواهد شد.
گفت و گو از: فرشته بابایی، خبرنگار اقتصادی ایمنا
نظر شما